وارث تمام اضطراب های من سلام / لیلی تمام خواب های من سلام
نمایش نسخه قابل چاپ
وارث تمام اضطراب های من سلام / لیلی تمام خواب های من سلام
ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم / پیش از آن کاین دار و گیر نکته منصور بود
دادخواه و آن که او رسد به داد و دادرس دزد
شاه دزد و شیخ دزد و میر و شحنه و عسس دزد
عارف
داني كه چنگ و عود چه تقرير مي كنند
پنهان خوريد باده كه تعزير مي كنند
در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه سپید است
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود / از روزگار سفله دو چندان کشیده ام
می کوش که هر چه گوید استاد / گیری همه را به چابکی یاد
در عهد پادشاه خطا بخش جرم پوش
حافظ قرا به كش شد و مفتي پياله نوش
شبی پرسیدمش با بیقراری بغیر از من کسی را دوست داری؟
زچشمش اشک شد از شرم جاری میان گریه هایش گفت آری
یک دست جام باده و یک دست جعد یار/ رقصی چنین میانه میدانم ارزوست