-
صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
[golrooz] صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(1)
هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است خدا را تسبيح مي گويند او راست فرمانروايي و او راست سپاس و او بر هر چيزي تواناست(1)
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(2)
اوست آن كس كه شما را آفريد برخي از شما كافرند و برخي مؤمن و خدا به آنچه مي كنيد بيناست(2)
خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ(3)
آسمانها و زمين را به حق آفريد و شما را صورتگري كرد و صورتهايتان را نيكوآراست و فرجام به سوي اوست(3)
يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(4)
آنچه را كه در آسمانها و زمين است مي داند و آنچه را كه پنهان مي كنيد و آنچه را كه آشكار مي داريد [نيز] مي داند و خدا به راز دلها داناست(4)
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا۟ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن قَبْلُ فَذَاقُوا۟ وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(5)
آيا خبر كساني كه پيش از اين كفر ورزيدند و فرجام بد كارشان را چشيدند و عذاب پر دردي خواهند داشت به شما نرسيده است(5)
ذَٰلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَٰتِ فَقَالُوٓا۟ أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا۟ وَتَوَلَّوا۟ وَّاسْتَغْنَي اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ(6)
اين [بدفرجامي] از آن روي بود كه پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان مي آوردند و[لي] آنان [مي]گفتند آيا بشري ما را هدايت مي كند پس كافر شدند و روي گردانيدند و خدا بي نيازي نمود و خدا بي نياز ستوده است(6)
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ أَن لَّن يُبْعَثُوا۟ قُلْ بَلَيٰ وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ(7)
كساني كه كفر ورزيدند پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد بگو آري سوگند به پروردگارم حتما برانگيخته خواهيد شد سپس شما را به [حقيقت] آنچه كرده ايد قطعا واقف خواهند ساخت و اين بر خدا آسان است(7)
فََٔامِنُوا۟ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِيٓ أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(8)
پس به خدا و پيامبر او و آن نوري كه ما فرو فرستاديم ايمان آوريد و خدا به آنچه مي كنيد آگاه است(8)
يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَٰلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِنۢ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَٰلِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَئَِّاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(9)
روزي كه شما را براي روز گردآوري گرد مي آورد آن [روز] روز حسرت [خوردن] است و هر كس به خدا ايمان آورده و كار شايسته اي كرده باشد بديهايش را از او بسترد و او را در بهشتهايي كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد در آنجا بمانند اين است همان كاميابي بزرگ(9)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَكَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَآ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(10)
و كساني كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كرده اند آنان اهل آتشند [و ] در آن ماندگار خواهند بود و چه بد سرانجامي است(10)
مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِنۢ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(11)
هيچ مصيبتي جز به اذن خدا نرسد و كسي كه به خدا بگرود دلش را به راه آورد و خدا[ست كه] به هر چيزي داناست(11)
وَأَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَيٰ رَسُولِنَا الْبَلَٰغُ الْمُبِينُ(12)
و خدا را فرمان بريد و پيامبر [او] را اطاعت نماييد و اگر روي بگردانيد بر پيامبر ما فقط پيام رساني آشكار است(12)
اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(13)
خدا[ست كه] جز او معبودي نيست و مؤمنان بايد تنها بر خدا اعتماد كنند(13)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِنَّ مِنْ أَزْوَٰجِكُمْ وَأَوْلَٰدِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا۟ وَتَصْفَحُوا۟ وَتَغْفِرُوا۟ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(14)
اي كساني كه ايمان آورده ايد در حقيقت برخي از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمايند از آنان بر حذر باشيد و اگر ببخشاييد و درگذريد و بيامرزيد به راستي خدا آمرزنده مهربان است(14)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
سوره تغابن [64]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و 18 آيه است.
محتواى سوره:
لحن آيات اخير اين سوره، با سورههاى مدنى هماهنگ است، ولى صدر آن، با سورههاى مكّى موافقتر است، اما به هر حال ما مجموع آن را طبق مشهور مدنى، تلقى مىكنيم.
از نظر محتوا، اين سوره را مىتوان به چند بخش تقسيم كرد:
1- آغاز سوره كه از توحيد و صفات و افعال خدا بحث مىكند.
2- به دنبال آن، با استفاده از علم خداوند، به مردم هشدار مىدهد كه مراقب اعمال پنهان و آشكار خود باشند و سرنوشت اقوام پيشين را فراموش نكنند.
3- در بخش ديگرى از سوره، سخن از معاد است. و اين كه روز قيامت روز «تغابن» و مغبون شدن گروهى و برنده شدن گروه ديگرى است (نام اين سوره نيز از همين گرفته شده).
4- در بخشى ديگر دستور به اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله داده و پايههاى اصل نبوت را تحكيم مىبخشد.
5- آخرين بخش سوره، مردم را به انفاق در راه خدا تشويق مىكند و از اين كه فريفته اموال و اولاد و همسران شوند بر حذر مىدارد، و سوره را با نام و صفات خدا پايان مىدهد همان گونه كه آغاز كرده بود.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه سوره تغابن را در نماز فريضهاش بخواند شفيع او روز قيامت خواهد شد، و شاهد عادلى است در نزد كسى كه شفاعت او را اجازه مىدهد، سپس از او جدا نمىشود تا داخل بهشت گردد».
بديهى است اين تلاوت بايد توأم با انديشه باشد انديشهاى كه محتواى آن را در عمل منعكس كند، تا اين همه آثار و بركات بر آن مترتب گردد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
اين سوره نيز با تسبيح خداوند آغاز مىشود، خداوندى كه مالك و حاكم بر كل جهان هستى، و قادر بر همه چيز است.
مىفرمايد: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى خدا تسبيح مىگويند» (يسبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض).
سپس مىافزايد: «مالكيت و حكومت از آن اوست» (له الملك).
«و (به همين دليل) تمام حمد و ستايش نيز به ذات پاك او بر مىگردد» (و له الحمد).
«و او بر همه چيز تواناست» (و هو على كل شىء قدير).
(آيه 2)
سپس به امر خلقت و آفرينش كه لازمه قدرت است اشاره كرده، مىفرمايد: «او كسى است كه شما را آفريد» (هو الذى خلقكم).
و به شما نعمت آزادى و اختيار داد، لذا «گروهى از شما كافريد و گروهى مؤمن» (فمنكم كافر و منكم مؤمن).
و به اين ترتيب بازار امتحان و آزمايش الهى داغ شد و در اين ميان «خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهيد بيناست» (و الله بما تعملون بصير).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 3)
سپس مسأله «خلقت» را با توضيح بيشتر، و با اشاره به هدف آفرينش در اين آيه ادامه داده، مىفرمايد: «آسمانها و زمين را به حق آفريد» (خلق السماوات و الارض بالحق).
هم در آفرينش آن، نظام حق و دقيقى است، و هم داراى هدف حكيمانه و مصالح حقّى است، چنانكه در آيه 27 سوره «ص» نيز فرمود: «ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم، اين گمان كافران است».
بعد به آفرينش «انسان» پرداخته و ما را از سير آفاقى به سير انفسى دعوت كرده، مىافزايد: «و شما را (در عالم جنين) تصوير كرد، تصويرى زيبا و دلپذير» هم از نظر جسم و هم از نظر جان (و صوركم فاحسن صوركم).
به انسان، ظاهرى آراسته، و باطنى پيراسته، عقلى فروزان و خردى نيرومند داد، و از آنچه در كل جهان هستى است، نمونههائى در وجود او آفريد.
ولى همان گونه كه در پايان آيه مىفرمايد: «سر انجام (بازگشت همه) به سوى اوست» (و اليه المصير).
(آيه 4)
و از آنجا كه انسان براى هدف بزرگى آفريده شده بايد دائما تحت مراقبت پروردگار باشد، پروردگارى كه، از درون و برون او با خبر است، لذا در اين آيه مىفرمايد: «آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند، و از آنچه پنهان يا آشكار مىكنيد با خبر است، و خداوند از آنچه در درون سينههاست، آگاه است» (يعلم ما فى السماوات و الارض و يعلم ما تسرون و ما تعلنون و الله عليم بذات الصدور).
اين آيه ترسيمى است از علم بىپايان خداوند، در سه مرحله: نخست علم او نسبت به تمامى موجودات آسمانها و زمين، سپس علم او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان مىدارند يا آشكار مىسازند، و در مرحله سوم مخصوصا روى عقائد باطنى و چگونگى نيّتها و آنچه بر قلب و جان انسان، حاكم است، تكيه مىكند.
مسلما توجه به اين حقيقت در اصلاح و تربيت انسان فوق العاده مؤثر است، و انسان را براى وصول به هدف آفرينش و قانون تكامل آماده مىسازد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 5)
و از آنجا كه يكى از مؤثّرترين وسائل تربيت و طرق انذار، توجه دادن به سرنوشت اقوام و امتهاى پيشين است، اين آيه يك نگاه اجمالى به زندگى آنها افكنده، سپس انسانها را مخاطب ساخته، مىگويد: «آيا خبر كسانى كه پيش از اين كافر شدند به شما نرسيده است؟ (آرى) آنها طعم كيفر گناهان بزرگ خود را چشيدند و (در آخرت نيز) عذاب دردناكى براى آنهاست»؟! (ا لم يأتكم نبأ الذين كفروا من قبل فذاقوا وبال امرهم و لهم عذاب اليم).
شما از كنار شهرهاى بلا ديده و ويران شده آنها، در مسير خود به سوى شام و مناطق ديگر عبور مىكنيد، نتيجه كفر و ظلم و عصيانگرى آنها را با چشم مىبينيد، و اخبار آنها را در تاريخ مىخوانيد.
اين عذاب دنياى آنها بود، در آخرت نيز عذاب دردناكى در انتظارشان است.
(آيه 6)
اين آيه به منشأ اصلى اين سرنوشت دردناك اشاره كرده، مىافزايد: «اين به خاطر آن بود كه رسولان آنها (پيوسته) با دلائل روشن به سراغشان مىآمدند ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى (مثل ما) مىخواهند ما را هدايت كنند»؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ (ذلك بانه كانت تأتيهم رسلهم بالبينات فقالوا ا بشر يهدوننا).
و با اين منطق پوشالى به مخالفت با آنها برخاستند «پس كافر شدند و روى برگرداندند» (فكفروا و تولوا).
«در حالى كه خداوند (از ايمان و طاعتشان) بىنياز بود» (و استغنى الله). و اگر آنها را موظف به ايمان و اطاعت و پرهيز از گناه فرمود تنها براى منفعت خودشان و سعادت و نجاتشان در اين جهان و جهان ديگر بود.
آرى «خداوند بىنياز و شايسته ستايش است» (و الله غنى حميد).
اگر جمله كائنات كافر شوند بر دامان كبريائيش گردى نمىنشيند، همان گونه كه اگر همه مخلوقات مؤمن و مطيع فرمان او باشند چيزى بر جلالش افزوده نمىشود، اين مائيم كه نيازمند به اين برنامههاى تربيتى و سازنده و تكامل بخش هستيم.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 7)
در تعقيب بحثهايى كه در آيات قبل، پيرامون هدفدار بودن آفرينش آمده در اينجا مسأله معاد و رستاخيز را- كه تكميلى است بر بحث هدف آفرينش انسان- مطرح مىكند.
نخست از ادعاى بىدليل، منكران رستاخيز، شروع كرده، مىفرمايد: «كافران پنداشتند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد» (زعم الذين كفروا ان لن يبعثوا).
سپس در تعقيب اين سخن، به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله دستور مىدهد «بگو: آرى به پروردگارم سوگند همه شما (در قيامت) برانگيخته خواهيد شد، سپس آنچه را عمل مىكرديد به شما خبر داده مىشود، و اين براى خداوند آسان است» (قل بلى و ربى لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم و ذلك على الله يسير).
وقتى كه كار دست خداوند قادر متعال است مشكلى در ميان نخواهد بود.
(آيه 8)
در اين آيه چنين نتيجهگيرى مىكند: اكنون كه قطعا معادى در كار است، «به خدا و رسول او و نورى كه نازل كردهايم ايمان بياوريد» (فآمنوا بالله و رسوله و النور الذى انزلنا).
و بدانيد «خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است» (و الله بما تعملون خبير).
به اين ترتيب دستور مىدهد كه خود را براى رستاخيز از طريق ايمان و عمل صالح آماده كنند، ايمان به سه اصل «خدا»، «پيامبر» و «قرآن» كه اصول ديگر نيز در آن درج است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 9)
روز تغابن و آشكار شدن غبنها در اين آيه به توصيف روز قيامت پرداخته، چنين مىگويد: «اين (بعث و نشور و حساب و جزا) در زمانى خواهد بود كه همه شما را در آن روز اجتماع [- روز رستاخيز] گردآورى مىكند» (يوم يجمعكم ليوم الجمع).
يكى از نامهاى قيامت «يوم الجمع» است كه در آيات قرآن با تعبيرهاى مختلف كرارا به آن اشاره شده است، از جمله در آيه 49 و 50 سوره واقعه مىخوانيم: «بگو: تمام اولين و آخرين در ميعاد روز معينى جمع مىشوند» و از آن به خوبى استفاده مىشود كه رستاخيز همه انسانها در يك روز است.
سپس مىافزايد: «آن روز روز تغابن است» (ذلك يوم التغابن).
روزى است كه «غابن» (برنده) و «مغبون» (بازنده) شناخته مىشوند، روزى كه روشن مىشود چه كسانى در تجارت خود در عالم دنيا گرفتار غبن و خسارت و پشيمانى شدهاند؟
به اين ترتيب يكى ديگر از نامهاى قيامت «يوم التّغابن» روز ظهور غبنهاست.
سپس به بيان حال مؤمنان در آن روز پرداخته، مىافزايد: «و هر كس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مىبخشد و او را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد مىكند، جاودانه در آن مىمانند و اين پيروزى بزرگى است» (و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يكفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلك الفوز العظيم).
به اين ترتيب هنگامى كه دو شرط اصلى، يعنى ايمان و عمل صالح حاصل شود، اين مواهب عظيم پشت سر آن خواهد بود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 10)
در اين آيه مىافزايد: «اما كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را تكذيب كردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن مىمانند، و (سر انجام آنها) سر انجام بدى است» (و الذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب النار خالدين فيها و بئس المصير).
در اينجا نيز، عامل بدبختى دو چيز شمرده شده است: «كفر» و «تكذيب آيات الهى» كه ضد «ايمان» و «عمل صالح» است، و در نتيجه در آنجا سخن از بهشت جاويدان است و در اينجا از دوزخ هميشگى، آنجا فوز عظيم است و اينجا بئس المصير و سر انجام مرگبار!
(آيه 11)
همه مصائب به فرمان اوست! در اين آيه به يك اصل كلى در مورد مصائب و حوادث دردناك اين جهان اشاره مىكند، شايد از اين جهت كه هميشه وجود مصائب دستاويزى براى كفّار در مورد نفى عدالت در اين جهان بوده است، و يا از اين نظر كه در راه تحقق ايمان و عمل صالح هميشه مشكلاتى وجود دارد كه بدون مقاومت در برابر آنها مؤمن به جائى نمىرسد، و به اين ترتيب رابطه اين آيات با آيات گذشته روشن مىشود.
نخست مىفرمايد: «هيچ مصيبتى رخ نمىدهد مگر به اذن خدا» (ما اصاب من مصيبة الا باذن الله).
منظور از «اذن» در اينجا همان اراده تكوينى خداوند است، نه اراده تشريعى.
از مجموع آياتى كه در باره مصائب در قرآن مجيد آمده بر مىآيد كه مصائب بر دو گونه است: مصائبى كه با طبيعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر كمترين تأثيرى در آن ندارد، مانند مرگ و مير و قسمتى از حوادث دردناك طبيعى.
دوم مصائبى كه انسان به نحوى در آن نقشى داشته باشد.
قرآن در باره دسته اول مىگويد: همه به اذن خدا روى مىدهد و در باره قسم دوم مىگويد: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مىگيرد «1».
سپس در دنباله آيه به مؤمنان بشارت مىدهد كه: «و هر كس به خدا ايمان آورد، خدا قلبش را هدايت مىكند» (و من يؤمن بالله يهد قلبه). آن چنان كه در برابر مصائب زانو نزند، مأيوس نشود، جزع و بيتابى نكند.
اين هدايت الهى هنگامى كه به سراغ انسان آيد در نعمتها شاكر مىشود و در مصيبتها صابر، و در برابر قضاى الهى تسليم.
و در پايان آيه مىفرمايد: «و خداوند به هر چيز داناست» (و الله بكل شىء عليم).
اين تعبير مىتواند اشاره اجمالى به فلسفه مصائب و بلاها باشد كه خداوند روى علم و آگاهى بىپايانش براى تربيت بندگان و اعلام بيدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانى آنها مصائبى ايجاد مىكند، تا به خواب فرو نروند و موقعيت خويش را در دنيا فراموش نكنند، و دست به طغيان و سركشى نزنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 12)
و از آنجا كه معرفت مبدأ و معاد كه در آيات قبل، پايه ريزى شده و اثر حتمى آن، تلاش در راستاى اطاعت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است، در اين آيه مىافزايد: «و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر را» (و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول).
ناگفته پيداست كه اطاعت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز شعبهاى از اطاعت خداوند است، چرا كه او از خود چيزى نمىگويد، و تكرار «اطيعوا» در اينجا اشاره به همين است كه اين دو در عرض هم نيست، بلكه يكى از ديگرى سر چشمه مىگيرد، از اين گذشته اطاعت خداوند، مربوط به اصول قوانين و تشريع الهى است، و اطاعت رسول مربوط به تفسيرها و مسائل اجرائى مىباشد، بنابر اين يكى اصل و ديگرى فرع است.
سپس مىفرمايد: «اگر شما روى گردان شويد (و اطاعت نكنيد، او هرگز مأمور به اجبار شما نيست) رسول ما جز ابلاغ آشكار وظيفهاى ندارد» (فان توليتم فانما على رسولنا البلاغ المبين).
آرى! او موظف به رساندن پيام حق است، بعدا سر و كار شما با خداست، و اين تعبير يك نوع تهديد جدّى و سر بسته است.
(آيه 13)
در اين آيه اشاره به مسأله توحيد در عبوديت مىكند كه به منزله دليلى براى وجوب اطاعت است، مىفرمايد: «خداوند (كسى است كه) هيچ معبودى جز او نيست» (الله لا اله الا هو).
«مؤمنان بايد فقط بر او توكل كنند» (و على الله فليتوكل المؤمنون).
غير از او هيچ كس شايسته عبوديت نيست، چرا كه مالكيت و قدرت و علم و غنا، همه از آن اوست، و ديگران هر چه دارند، از او دارند. و به همين دليل نبايد در برابر غير او سر تسليم و تعظيم فرود آورند و نيز به همين دليل براى حل هرگونه مشكل بايد از او مدد گيرند و فقط بر او توكل كنند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
-
پاسخ : صفحه ی 332 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 14 از سوره ی تغابن
(آيه 14)
شأن نزول:
در روايتى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: كه در مورد آيه «انّ من ازواجكم ...» فرمود: منظور اين است كه وقتى بعضى از مردان مىخواستند هجرت كنند پسر و همسرش دامن او را مىگرفتند و مىگفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن، زيرا اگر بروى ما بعد از تو بىسرپرست خواهيم شد، بعضى مىپذيرفتند و مىماندند، آيه نازل شد و آنها را از قبول اين گونه پيشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در اين زمينهها بر حذر داشت.
اما بعضى ديگر اعتنا نمىكردند و مىرفتند ولى به خانواده خود مىگفتند: به خدا اگر با ما هجرت نكنيد و بعدا در (دار الهجرة) مدينه نزد ما آئيد ما مطلقا به شما اعتنا نخواهيم كرد، ولى به آنها دستور داده شد كه هر وقت خانواده آنها به آنها پيوستند گذشته را فراموش كنند و جمله «و ان تعفوا و تصفحوا ...» ناظر به همين معنى است.
تفسير:
اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند! از آنجا كه در آيات گذشته فرمان به اطاعت بىقيد و شرط خدا و رسولش آمده بود، و نيز يكى از موانع مهم اين راه علاقه افراطى به اموال و همسران و فرزندان است در اينجا به مسلمانان در اين زمينه هشدار مىدهد.
نخست مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد» (يا ايها الذين آمنوا ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم فاحذروهم).
البته نشانه هاى اين عداوت كم نيست گاه مىخواهيد اقدام به كار مثبتى همچون هجرت كنيد دامان شما را مىگيرند و مانع اين فيض عظيم مىشوند، و گاه انتظار مرگ شما را مىكشند تا ثروت شما را تملك كنند، و مانند اينها.
البته اين دشمنى گاه در لباس دوستى است و به گمان خدمت است، و گاه به راستى با نيت سوء و قصد عداوت انجام مىگيرد، و يا به قصد منافع خويشتن.
ولى از آنجا كه ممكن است اين دستور بهانهاى براى خشونت و انتقامجوئى و افراط از ناحيه پدران و همسران گردد بلافاصله در ذيل آيه براى تعديل آنها مىفرمايد: «و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد (خداوند شما را مشمول عفو و رحمتش قرار مىدهد) چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است» (و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحيم).
بنابر اين اگر آنها از كار خود پشيمان شدند و در مقام عذرخواهى برآمدند، و يا بعد از هجرت به شما پيوستند آنها را از خود نرانيد، عفو و گذشت پيشه كنيد، همان طور كه انتظار داريد خدا هم با شما چنين كند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526.html
و
http://www.qurangloss.ir/thread526-2.html
-
صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
[golrooz] صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّمَآ أَمْوَٰلُكُمْ وَأَوْلَٰدُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ(15)
اموال شما و فرزندانتان صرفا [وسيله] آزمايشي [براي شما]يند و خداست كه نزد او پاداشي بزرگ است(15)
فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا۟ وَأَطِيعُوا۟ وَأَنفِقُوا۟ خَيْرًا لِّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(16)
پس تا مي توانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد و مالي براي خودتان [در راه خدا] انفاق كنيد و كساني كه از خست نفس خويش مصون مانند آنان رستگارانند(16)
إِن تُقْرِضُوا۟ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَٰعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ(17)
اگر خدا را وامي نيكو دهيد آن را براي شما دو چندان مي گرداند و بر شما مي بخشايد و خدا[ست كه] سپاس پذير بردبار است(17)
عَٰلِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَٰدَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(18)
داناي نهان و آشكار [و] ارجمند سنجيده كار است(18)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا۟ الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنۢ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّآ أَن يَأْتِينَ بِفَٰحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا(1)
اي پيامبر چون زنان را طلاق گوييد در [زمان بندي] عده آنان طلاقشان گوييد و حساب آن عده را نگه داريد و از خدا پروردگارتان بترسيد آنان را از خانه هايشان بيرون مكنيد و بيرون نروند مگر آنكه مرتكب كار زشت آشكاري شده باشند اين است احكام الهي و هر كس از مقررات خدا [پاي] فراتر نهد قطعا به خودش ستم كرده است نمي داني شايد خدا پس از اين پيشامدي پديد آورد(1)
فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا۟ ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا۟ الشَّهَٰدَةَ لِلَّهِ ذَٰلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا(2)
پس چون عده آنان به سر رسيد [يا] به شايستگي نگاهشان داريد يا به شايستگي از آنان جدا شويد و دو تن [مرد] عادل را از ميان خود گواه گيريد و گواهي را براي خدا به پا داريد اين است اندرزي كه به آن كس كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد داده مي شود و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براي او راه بيرون شدني قرار مي دهد(2)
وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَٰلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا(3)
و از جايي كه حسابش را نمي كند به او روزي مي رساند و هر كس بر خدا اعتماد كند او براي وي بس است خدا فرمانش را به انجام رساننده است به راستي خدا براي هر چيزي اندازه اي مقرر كرده است(3)
وَالَِّٰٓٔي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشْهُرٍ وَالَِّٰٓٔي لَمْ يَحِضْنَ وَأُو۟لَٰتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا(4)
و آن زنان شما كه از خون ديدن [ماهانه] نوميدند اگر شك داريد [كه خون مي بينند يا نه] عده آنان سه ماه است و [دختراني] كه [هنوز] خون نديده اند [نيز عده شان سه ماه است] و زنان آبستن مدتشان اين است كه وضع حمل كنند و هر كس از خدا پروا دارد [خدا] براي او در كارش تسهيلي فراهم سازد(4)
ذَٰلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَئَِّاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا(5)
اين است فرمان خدا كه آن را به سوي شما فرستاده است و هر كس از خدا پروا كند بديهايش را از او بزدايد و پاداشش را بزرگ گرداند(5)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
(آيه 15)
در اين آيه به يك اصل كلى ديگر در مورد اموال و فرزندان اشاره كرده، مىفرمايد: «اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شما هستند»نما اموالكم و اولادكم فتنة).
و اگر در اين ميدان آزمايش، از عهده برآئيد «اجر و پاداش عظيم نزد خداوند (از آن شما) خواهد بود» الله عنده اجر عظيم).
در آيه گذشته تنها سخن از عداوت بعضى از همسران و فرزندان نسبت به انسان بود كه او را از راه اطاعت خدا منحرف ساخته، به گناه، و گاهى به كفر مىكشانند، ولى در اينجا سخن از همه فرزندان و اموال است كه وسيله آزمايش انسانند.
در واقع اين دو موضوع، بيش از هر چيز ديگر وسيله امتحان است، و به همين دليل در روايتى از امير مؤمنان على عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «هيچ كس از شما نگويد: خداوندا! من به تو پناه مىبرم، از امتحان و آزمايش، چرا كه هر كس داراى وسيله آزمايشى است (و حد اقل مال و فرزندى دارد و اصولا طبيعت زندگى دنيا، طبيعت آزمايش و بوته امتحان است) و لكن كسى كه مىخواهد به خدا پناه برد، از امتحانات گمراه كننده پناه برد چه اين كه خداوند مىگويد. بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمون است».
(آيه 16)
در اين آيه، به عنوان نتيجهگيرى مىفرمايد: «پس تا مىتوانيد تقواى الهى پيشه كنيد و گوش دهيد و اطاعت نماييد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است» (فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و اطيعوا و انفقوا خيرا لانفسكم).
نخست دستور به اجتناب از گناهان مىدهد- چرا كه تقوا بيشتر ناظر به پرهيز از گناه است- و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنيدنى كه مقدمه اين اطاعت است و از ميان طاعات بخصوص روى مسأله انفاق كه از مهمترين آزمايشهاى الهى است تكيه مىكند و سر انجام هم مىگويد: سود تمام اينها عائد خود شما مىشود.
در پايان آيه به عنوان تأكيدى بر مسأله انفاق مىفرمايد: «و كسانى كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگارانند» (و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون).
اين دو صفت رذيله از بزرگترين موانع رستگارى انسان، و بزرگترين سدّ راه انفاق و كارهاى خير است.
در حديثى مىخوانيم كه امام صادق عليه السّلام از شب تا صبح طواف خانه خدا به جا مىآورد و پيوسته مىفرمود: «اللّهمّ ق شحّ نفسى خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار».
يكى از يارانش عرض مىكند: فدايت شوم، امشب نشنيدم غير از اين دعا، دعاى ديگرى كنى! فرمود: «چه چيز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى كه خداوند مىفرمايد: و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
(آيه 17)
سپس براى تشويق به انفاق و جلوگيرى از بخل و شحّ نفس مىفرمايد: «اگر به خدا، قرض الحسنه دهيد، آن را براى شما مضاعف مىسازد، و شما را مىبخشد، و خداوند شكر كننده و بردبار است» (ان تقرضوا الله قرضا حسنا يضاعفه لكم و يغفر لكم و الله شكور حليم).
چه تعبير عجيبى خدائى كه آفريننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتهاست از ما وام مىطلبد! و در برابر آن وعده «اجر مضاعف و آمرزش» مىدهد، و نيز از ما تشكر مىكند، لطف و محبت بالاتر از اين تصور نمىشود.
(آيه 18)
و بالاخره در آخرين آيه، مىفرمايد: «او داناى پنهان و آشكار است و او عزيز و حكيم است» (عالم الغيب و الشهادة العزيز الحكيم).
از اعمال بندگان مخصوصا انفاقهاى آنها، در نهان و آشكار، با خبر است، و اگر از آنها تقاضاى قرض مىكند، نه به خاطر نياز و عدم قدرت است بلكه به خاطر كمال لطف و محبت است، و اگر اين همه پاداش در برابر انفاقها به آنها وعده مىدهد، اين نيز مقتضاى حكمت اوست.
«پايان سوره تغابن»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
سوره طلاق [65]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 12 آيه است.
محتواى سوره:
محتواى اين سوره به دو بخش عمده تقسيم مىشود.
بخش اول هفت آيه نخستين سوره است كه پيرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن مىگويد.
بخش دوم كه در حقيقت انگيزه اجراى بخش اول است از عظمت خداوند، و عظمت مقام رسول او، و پاداش صالحان، و مجازات بدكاران، بحث مىكند، و مجموعه منسجمى را براى ضمانت اجراى اين مسأله مهم اجتماعى ارائه مىدهد، ضمنا اين سوره نام ديگرى نيز دارد و آن سوره «نساء قصرى» (بر وزن و معنى صغرى) در مقابل سوره معروف نساء است كه «نساء كبرى» مىباشد.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «هر كس سوره طلاق را بخواند (و آن را در برنامههاى زندگى خود به كار بندد) بر سنت پيامبر از دنيا مىرود».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread526-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
شرايط طلاق و جدائى: در نخستين آيه روى سخن را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله به عنوان پيشواى بزرگ مسلمانان كرده سپس يك حكم عمومى را با صيغه جمع بيان مىكند، مىفرمايد: «اى پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد در زمان عدّه آنها را طلاق گوييد» (يا ايها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن).
يعنى، صيغه طلاق در زمانى اجرا شود كه زن از عادت ماهيانه پاك شده، و با همسرش نزديكى نكرده باشد.
و اين نخستين شرط طلاق است.
سپس به دومين حكم كه مسأله نگهداشتن حساب عدّه است پرداخته، مىفرمايد: «و حساب عدّه را نگه داريد» (و احصوا العدة).
دقيقا ملاحظه كنيد كه سه بار زن، ايّام پاكى خود را به پايان رساند و عادت ماهيانه ببيند، هنگامى كه سومين دوران پاكى پايان يافت، و وارد عادت ماهيانه سوّم شد، ايّام عدّه سر آمده و پايان يافته است.
قابل توجه اين كه: مخاطب به نگهدارى حساب عدّه، مردان هستند، اين به خاطر آن است كه مسأله «حقّ نفقه و مسكن» بر عهده آنهاست، و همچنين «حق رجوع» نيز از آن آنان است، و گر نه زنان نيز موظفند كه براى روشن شدن تكليفشان حساب عدّه را دقيقا نگه دارند.
بعد از اين دستور، همه مردم را به تقوا و پرهيزكارى دعوت كرده، مىفرمايد:
«و از خدائى كه پروردگار شماست بپرهيزيد» (و اتقوا الله ربكم).
او پروردگار و مربى شماست، و دستوراتش، ضامن سعادت شما مىباشد، بنابر اين فرمانهاى او را به كار بنديد و از عصيان و نافرمانيش بپرهيزيد.
بعد به «سومين» و «چهارمين» حكم- كه يكى مربوط به شوهران و ديگرى مربوط به زنان است- پرداخته، مىفرمايد: «نه شما آنها را از خانههايشان، بيرون كنيد و نه آنها (در دوران عدّه) بيرون روند» (لا تخرجوهن من بيوتهن و لا يخرجن).
گرچه بسيارى از بىخبران، اين حكم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمىكنند، و به محض جارى شدن صيغه طلاق، هم مرد به خود اجازه مىدهد كه زن را بيرون كند، و هم زن خود را آزاد مىپندارد كه از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد، ولى اين حكم اسلامى فلسفه بسيار مهمى دارد، زيرا علاوه بر حفظ احترام زن، غالبا زمينه را براى بازگشت شوهر از طلاق، و تحكيم پيوند زناشوئى، فراهم مىسازد.
پشت پا زدن به اين حكم مهم اسلامى كه در متن قرآن مجيد آمده است سبب مىشود بسيارى از طلاقها به جدائى دائم منتهى شود، در حالى كه اگر اين حكم اجرا مىشد، غالبا به آشتى و بازگشت مجدّد منتهى مىگشت.
ولى از آنجا كه گاهى شرائطى فراهم مىشود كه نگهدارى زن بعد از طلاق در خانه طاقتفرساست، به دنبال آن پنجمين حكم را به صورت استثناء اضافه كرده، مىگويد: «مگر اين كه كار زشت آشكارى انجام دهند» (الا ان يأتين بفاحشة مبينة).
مثلا آنقدر ناسازگارى، بدخلقى، و بد زبانى با همسر و كسان او كند كه ادامه حضور او در منزل، باعث مشكلات بيشتر گردد.
به دنبال بيان اين احكام به عنوان تأكيد مىافزايد: «اينها حدود و مرزهاى الهى است و هر كس از حدود الهى تجاوز كند به خويشتن ستم كرده» (و تلك حدود الله و من يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه).
چرا كه اين قوانين و مقررات الهى ضامن مصالح خود مكلفين است.
در پايان آيه ضمن اشاره لطيفى به فلسفه عدّه، و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلى، مىفرمايد: «تو نمىدانى شايد خداوند بعد از اين، وضع تازه (و وسيله اصلاحى) فراهم كند» (لا تدرى لعل الله يحدث بعد ذلك امرا).
با گذشتن زمان، طوفان خشم و غضب كه غالبا موجب تصميمهاى ناگهانى در امر طلاق و جدائى مىشود فرو مىنشيند، و حضور دائمى زن در خانه در كنار مرد در مدّت عدّه، و يادآورى عواقب شوم طلاق، مخصوصا در آنجا كه پاى فرزندانى در كار است، و اظهار محبت هر يك نسبت به ديگرى، زمينهساز رجوع مىگردد.
در حديثى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: «زن مطلّقه در دوران عدّهاش مىتواند آرايش كند، سرمه در چشم نمايد، و موهاى خود را رنگين، و خود را معطر، و هر لباسى كه مورد علاقه اوست بپوشد، زيرا خداوند مىفرمايد: شايد خدا بعد از اين ماجرا وضع تازهاى فراهم سازد، و ممكن است از همين راه زن بار ديگر قلب مرد را تسخير كرده و مرد رجوع كند».
طلاق منفورترين حلالها
اصل مسأله طلاق يك ضرورت است، اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.
به همين دليل در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت گرديده، در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «چيزى از امور حلال، در پيشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نيست».
چرا كه طلاق مشكلات زيادى براى خانوادهها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مىآورد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527.html
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
(آيه 2)
يا سازش يا جدائى خدا پسندانه! در ادامه بحثهاى مربوط به «طلاق» در اين آيه به چند حكم ديگر اشاره مىكند، نخست مىفرمايد: «و چون عدّه آنها سر آمد، آنها را بطرز شايستهاى نگه داريد يا بطرز شايستهاى از آنان جدا شويد» (فاذا بلغن اجلهن فامسكوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف).
منظور از «بلغن اجلهنّ» (رسيدن به پايان مدت) رسيدن به اواخر مدت است. و گر نه رجوع كردن بعد از پايان عده جايز نيست مگر اين كه نگهدارى آنها از طريق عقد جديد صورت گيرد.
همان گونه كه زندگى مشترك بايد روى اصول صحيح و طرز انسانى و شايسته باشد، جدائى نيز بايد خالى از هر گونه جار و جنجال و دعوى و نزاع و بدگوئى و ناسزا و اجحاف و تضييع حقوق بوده باشد، چرا كه ممكن است در آينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگى مشترك بيفتند، ولى بدرفتاريهاى هنگام جدائى چنان جوّ فكرى آنها را تيره و تار ساخته كه راه بازگشت را به روى آنها مىبندد، از سوى ديگر بالاخره هر دو مسلمانند و متعلق به يك جامعه، و جدائى توأم با مخاصمه و امور ناشايست نه تنها در خود آنها اثر مىگذارد كه در فاميل دو طرف هم اثرات زيانبارى دارد، و گاه زمينه همكاريهاى آنها را در آينده بكلى بر باد مىدهد.
سپس به دومين حكم اشاره كرده، مىافزايد: «و (هنگام طلاق و جدائى) دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد» (و اشهدوا ذوى عدل منكم). تا اگر در آينده اختلافى روى دهد، هيچ يك از طرفين، نتوانند واقعيتها را انكار كنند.
و در سومين دستور، وظيفه شهود را چنين بيان مىكند: «و شهادت را براى خدا برپا داريد» (و اقيموا الشهادة لله).
مبادا تمايلى قلبى شما به يكى از دو طرف، مانع شهادت به حق باشد.
سپس به عنوان تأكيد در باره تمام احكام گذشته مىافزايد: «اين چيزى است كه مؤمنان به خدا و روز قيامت به آن اندرز داده مىشوند»! (ذلكم يوعظ به من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر).
و از آنجا كه گاهى مسائل مربوط به معيشت و زندگى آينده و يا گرفتاريهاى ديگر خانوادگى سبب مىشود كه دو همسر به هنگام طلاق يا رجوع، و يا دو شاهد به هنگام شهادت دادن از جادّه حق و عدالت منحرف شوند در پايان آيه مىفرمايد:
«و هر كس از خدا بپرهيزد و ترك گناه كند خداوند براى او راه نجاتى قرار مىدهد» و مشكلات زندگى او را حل مىكند (و من يتق الله يجعل له مخرجا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527.html
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
(آيه 3)
«و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مىدهد» (و يرزقه من حيث لا يحتسب).
«و هر كس بر خداوند توكل كند (و كار خود را به او واگذارد خدا) كفايت امرش را مىكند» (و من يتوكل على الله فهو حسبه).
«خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و خدا براى هر چيزى اندازهاى قرار دادهاست» (ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شىء قدرا).
به اين ترتيب به زنان و مردان و شهود هشدار مىدهد كه از مشكلات حق نهراسند، و مجرى عدالت باشند، و گشايش كارهاى بسته را از خدا بخواهند چرا كه خداوند تضمين كرده كه مشكل پرهيزكاران را بگشايد.
آيات فوق از اميد بخشترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مىبخشد، پردههاى يأس و نوميد را مىدرد، و به تمام افراد پرهيزكار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مىدهد.
در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه در تفسير اين آيه فرمود: «خداوند پرهيزكاران را از شبهات دنيا و حالات سخت مرگ و شدائد روز قيامت رهائى مىبخشد».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527.html
-
پاسخ : صفحه ی 333 از قرآن کریم شامل آیات 15 تا 18 از سوره ی تغابن و آیات 1 تا 5 از سوره ی طلاق
(آيه 4)
احكام زنان مطلّقه و حقوق آنها از جمله احكامى كه از آيات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است، و از آنجا كه در آيه 228 سوره بقره حكم زنانى كه عادت ماهيانه مىبينند در مسأله عده روشن شده است كه بايد سه بار پاكى را پشت سر گذاشته عادت ماهانه ببينند هنگامى كه براى بار سوم وارد عادت ماهانه شدند عدّه آنها پايان يافته، ولى در اين ميان افراد ديگرى هستند كه به عللى عادت ماهانه نمىبينند و يا باردارند، آيه مورد بحث حكم اين افراد را روشن ساخته و بحث عدّه را تكميل مىكند.
نخست مىفرمايد: «و از زنانتان آنان كه از عادت ماهانه مأيوسند اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شك كنيد عدّه آنان سه ماه است» (و اللائى يئسن من المحيض من نسائكم ان ارتبتم فعدتهن ثلاثة اشهر).
«و همچنين آنها كه عادت ماهانه نديدهاند» آنها نيز بايد سه ماه تمام عدّه نگهدارند (و اللائى لم يحضن).
سپس به سومين گروه اشاره كرده، مىافزايد: «و عدّه زنان باردار اين است كه بار خود را بر زمين بگذارند» (و اولات الاحمال اجلهن ان يضعن حملهن).
به اين ترتيب حكم سه گروه ديگر از زنان در آيه فوق مشخص شده است، دو گروه بايد سه ماه عدّه نگهدارند، و گروه سوم يعنى، زنان باردار با وضع حمل عدّه آنان پايان مىگيرد، خواه يك ساعت بعد از طلاق وضع حمل كنند يا مثلا هشت ماه.
منظور از جمله «ان ارتبتم» (هر گاه شك و ترديد كنيد) احتمال و شكّ در وجود «حمل» است، به اين معنى كه اگر بعد از سن يأس (سن پنجاه سالگى در زنان عادى و شصت سالگى در زنان قرشى) احتمال وجود حمل در زنى برود بايد عدّه نگهدارد، اين معنى هر چند كمتر اتفاق مىافتد ولى گاه اتفاق افتاده است.
و بالاخره در پايان آيه مجددا روى مسأله تقوا تكيه كرده، مىفرمايد:
«و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند كار را بر او آسان مىسازد» (و من يتق الله يجعل له من امره يسرا).
هم در اين جهان و هم در جهان ديگر مشكلات او را- چه در رابطه با مسأله جدايى و طلاق و احكام آن و چه در رابطه با مسائل ديگر- به لطفش حل مىكند.
(آيه 5)
در اين آيه باز براى تأكيد بيشتر روى احكامى كه در زمينه طلاق و عدّه در آيات قبل آمده، مىافزايد: «اين فرمان خداست كه بر شما نازل كرده است» (ذلك امر الله انزله اليكم).
«و هر كس تقواى الهى پيشه كند (و از مخالفت فرمان او بپرهيزد) خداوند گناهانش را مى بخشد، و پاداش او را بزرگ مى دارد» (و من يتق الله يكفر عنه سيئاته و يعظم له اجرا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527.html
-
صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
[golrooz] صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا۟ عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُو۟لَٰتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا۟ عَلَيْهِنَّ حَتَّيٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا۟ بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَيٰ(6)
همانجا كه [خود] سكونت داريد به قدر استطاعت خويش آنان را جاي دهيد و به آنها آسيب [و زيان] مرسانيد تا عرصه را بر آنان تنگ كنيد و اگر باردارند خرجشان را بدهيد تا وضع حمل كنند و اگر براي شما [بچه] شير مي دهند مزدشان را به ايشان بدهيد و به شايستگي ميان خود به مشورت پردازيد و اگر كارتان [در اين مورد] با هم به دشواري كشيد [زن] ديگري [بچه را] شير دهد(6)
لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّآ ءَاتَيٰهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَآ ءَاتَيٰهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا(7)
بر توانگر است كه از دارايي خود هزينه كند و هر كه روزي او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده خرج كند خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمي كند خدا به زودي پس از دشواري آساني فراهم مي كند(7)
وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَٰهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَٰهَا عَذَابًا نُّكْرًا(8)
و چه بسيار شهرها كه از فرمان پروردگار خود و پيامبرانش سر پيچيدند و از آنها حسابي سخت كشيديم و آنان را به عذابي [بس] زشت عذاب كرديم(8)
فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَٰقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا(9)
تا كيفر زشت عمل خود را چشيدند و پايان كارشان زيان بود(9)
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ يَٰٓأُو۟لِي الْأَلْبَٰبِ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا(10)
خدا براي آنان عذابي سخت آماده كرده است پس اي خردمنداني كه ايمان آورده ايد از خدا بترسيد راستي كه خدا سوي شما تذكاري فرو فرستاده است(10)
رَّسُولًا يَتْلُوا۟ عَلَيْكُمْ ءَايَٰتِ اللَّهِ مُبَيِّنَٰتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ مِنَ الظُّلُمَٰتِ إِلَي النُّورِ وَمَن يُؤْمِنۢ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَٰلِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا(11)
پيامبري كه آيات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مي كند تا كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند از تاريكيها به سوي روشنايي بيرون برد و هر كس به خدا بگرود و كار شايسته كند او را در باغهايي كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درمي آورد جاودانه در آن مي مانند قطعا خدا روزي را براي او خوش كرده است(11)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَٰوَٰتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًۢا(12)
خدا همان كسي است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مي آيد تا بدانيد كه خدا بر هر چيزي تواناست و به راستي دانش وي هر چيزي را در بر گرفته است(12)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَٰجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(1)
اي پيامبر چرا براي خشنودي همسرانت آنچه را خدا براي تو حلال گردانيده حرام مي كني خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است(1)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَٰنِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَيٰكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ(2)
قطعا خدا براي شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست شماست و اوست داناي حكيم(2)
وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَيٰ بَعْضِ أَزْوَٰجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنۢ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنۢبَأَكَ هَٰذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ(3)
و چون پيامبر با يكي از همسرانش سخني نهاني گفت و همين كه وي آن را [به زن ديگر] گزارش داد و خدا [پيامبر] را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشي از آن را اظهار كرد و از بخشي [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وي گفت چه كسي اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناي آگاه خبر داده است(3)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
(آيه 6)
اين آيه توضيح بيشترى در باره حقوق زن بعد از جدائى مىدهد، هم از نظر «مسكن» و «نفقه» و هم از جهات ديگر.
نخست در باره چگونگى مسكن زنان مطلّقه، مىفرمايد: «آنها را هر جا خودتان سكونت داريد و در توانايى شماست سكونت دهيد» (اسكنوهن من حيث سكنتم من وجدكم).
سپس به حكم ديگرى پرداخته، مىگويد: «به آنها زيان نرسانيد تا كار را بر آنان تنگ كنيد» و مجبور به ترك منزل شوند (و لا تضآروهن لتضيقوا عليهن).
مبادا كينه توزيها و عداوت و نفرت، شما را از راه حق و عدالت منحرف سازد، و آنها را از حقوق مسلّم خود در مسكن و نفقه محروم كنيد، و آن چنان در فشار قرار گيرند كه همه چيز را رها كرده، فرار كنند! در سومين حكم در مورد زنان باردار مىگويد: «و اگر باردار باشند نفقه آنها را بپردازيد تا وضع حمل كنند» (و ان كن اولات حمل فانفقوا عليهن حتى يضعن حملهن).
زيرا مادام كه وضع حمل نكردهاند در حال عدّه هستند، و نفقه و مسكن بر همسر واجب است.
و در چهارمين حكم در مورد حقوق «زنان شيرده» مىفرمايد: «و اگر براى شما (فرزند را) شير مىدهند، پاداش آنها را بپردازيد» (فان ارضعن لكم فآتوهن اجورهن).
اجرتى متناسب با مقدار و زمان شير دادن بر حسب عرف و عادت.
و از آنجا كه بسيار مىشود نوزادان و كودكان مال المصالحه اختلافات دو همسر بعد از جدائى واقع مىشوند در پنجمين حكم، يك دستور قاطع در اين زمينه صادر كرده، مىفرمايد: در باره سرنوشت فرزندان كار را «با مشاوره شايسته انجام دهيد» (و أتمروا بينكم بمعروف).
مبادا اختلافات دو همسر ضربه بر منافع كودكان وارد سازد از نظر جسمى و ظاهرى گرفتار خسران شوند، و يا از نظر عاطفى از محبت و شفقت لازم محروم بمانند، پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گيرند، و منافع نوزاد بىدفاع را فداى اختلافات و اغراض خويش نكنند.
و از آنجا كه گاهى توافق لازم ميان دو همسر بعد از طلاق براى حفظ مصالح فرزند و مسأله شير دادن حاصل نمىشود در ششمين حكم مىفرمايد: «و اگر هر كدام بر ديگرى سخت گرفتيد و به توافق نرسيديد زن ديگرى شير دادن آن بچه را بر عهده مىگيرد» تا كشمكشها ادامه نيابد (و ان تعاسرتم فسترضع له اخرى).
اشاره به اين كه اگر اختلافها به طول انجاميد خود را معطل نكنيد، و كودك را به ديگرى بسپاريد
(آيه 7)
اين آيه هفتمين و آخرين حكم را در اين زمينه بيان كرده، مىافزايد: «آنان كه امكانات وسيعى دارند، از امكانات وسيع خود انفاق كنند، و آنها كه تنگدستند، از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند، خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده، تكليف نمىكند» (لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه الله لا يكلف الله نفسا الا ما آتاها).
دستور انفاق به اندازه توانائى هم مربوط به زنانى است كه بعد از جدائى، شير دادن كودكان را بر عهده مىگيرند، و هم مربوط به ايام عدّه است كه در آيات قبل بطور اجمال اشاره شده بود.
به هر حال آنها كه توانائى كافى دارند، بايد مضايقه و سختگيرى نكنند، و آنها كه تمكن مالى ندارند، بيش از توانائى خود مأمور نيستند، و زنان نمىتوانند ايرادى به آنها داشته باشند.
و در پايان آيه، براى اين كه تنگى معيشت، سبب خارج شدن از جاده حق و عدالت نگردد، و هيچ يك زبان به شكايت نگشايند، مىفرمايد: «خداوند به زودى بعد از سختيها، آسانى قرار مىدهد» (سيجعل الله بعد عسر يسرا).
يعنى، غم مخوريد، بيتابى نكنيد، دنيا به يك حال نمىماند، مبادا مشكلات مقطعى و زود گذر رشته صبر و شكيبائى شما را پاره كند.
(آيه 8)
سر انجام دردناك سركشان شيوه قرآن اين است كه در بسيارى از موارد بعد از ذكر يك سلسله از دستورات عملى اشاره به وضع امتهاى پيشين مىكند، تا مسلمانان نتيجه «اطاعت» و «عصيان» را در سرگذشت آنها با چشم ببينند، و مسأله شكل حسى به خود گيرد.
لذا در اين سوره نيز بعد از ذكر وظائف مردان و زنان در موقع طلاق و جدائى به سراغ همين معنى رفته، و به عاصيان و گردنكشان هشدار مىدهد.
نخست مىفرمايد: «چه بسيار شهر و آباديها كه اهل آن از فرمان پروردگار و رسولانش سرپيچى كردند، و ما به شدت به حسابشان رسيديم و به مجازات كم نظيرى گرفتار ساختيم»! (و كاين من قرية عتت عن امر ربها و رسله فحاسبناها حسابا شديدا و عذبناها عذابا نكرا).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527.html
-
پاسخ : صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
(آیه 9)
سپس در اين آيه مىافزايد: «آنها آثار سوء كار خود را چشيدند، و عاقبت كارشان خسران بود» (فذاقت وبال امرها و كان عاقبة امرها خسرا).
چه زيانى از اين بدتر كه سرمايههاى خداداد را از كف دادند، و در اين بازار تجارت دنيا نه تنها متاعى نخريدند بلكه سر انجام با عذاب الهى نابود شدند.
(آيه 10)
سپس به عذاب اخروى آنها اشاره كرده، مىفرمايد: «خداوند عذاب سختى براى آنها آماده ساخته» (اعد الله لهم عذابا شديدا).
عذابى دردناك، شديد، وحشت انگيز، خوار كننده، رسواگر، و هميشگى در دوزخ براى آنها از هم اكنون فراهم است.
حال كه چنين است «پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد اى خردمندانى كه ايمان آوردهايد»! (فاتقوا الله يا اولى الالباب الذين آمنوا).
فكر و انديشه از يكسو، ايمان و آيات الهى از سوى ديگر، به شما هشدار مىدهد كه سرنوشت اقوام متمرد و طغيانگر را ببينيد، و از آن عبرت بگيريد، مبادا در صف آنها واقع شويد.
سپس مؤمنان انديشمند را مخاطب ساخته، مىافزايد: «خداوند چيزى كه مايه تذكر است بر شما نازل كرده است» (قد انزل الله اليكم ذكرا).
(آيه 11)
«رسولى به سوى شما فرستاده كه آيات روشن خدا را بر شما تلاوت مىكند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند از تاريكيها به سوى نور، خارج سازد» (رسولا يتلوا عليكم آيات الله مبينات ليخرج الذين آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الى النور).
هدف نهائى از ارسال اين رسول و انزال اين كتاب آسمانى اين است كه با تلاوت آيات الهى آنها را از ظلمتهاى كفر و جهل و گناه و فساد اخلاق بيرون آورده، به سوى نور ايمان، و توحيد، و تقوا، رهنمون گردد.
و در پايان آيه به اجر و پاداش كسانى كه ايمان و عمل صالح دارند اشاره كرده، مىافزايد: «و هر كس به خدا ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهد (و اين راه را تداوم بخشد خداوند) او را در باغهايى از بهشت وارد مىسازد كه از زير (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مىمانند، و خداوند روزى نيكوئى براى او قرار داده است» (و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا قد احسن الله له رزقا).
تعبير «رزقا» مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه موهبت الهى را در آخرت و حتى در دنيا نيز در بر مىگيرد، چرا كه افراد مؤمن و پرهيزكار در اين دنيا نيز زندگى پاكتر و آرامتر و لذتبخشترى دارند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
(آيه 12)
هدف از آفرينش عالم، معرفت است اين آيه- كه آخرين آيه سوره طلاق است- اشاره پرمعنى و روشنى به عظمت قدرت خداوند در آفرينش آسمانها و زمين، و نيز هدف نهائى اين آفرينش دارد.
نخست مىفرمايد: «خداوند همان كسى است كه هفت آسمان را آفريد» (الله الذى خلق سبع سماوات).
«و از زمين نيز همانند آنها را» (و من الارض مثلهن).
يعنى، همان گونه كه آسمانها «هفتگانه» اند زمينها نيز هفتگانه مىباشند، و اين تنها آيهاى از قرآن مجيد است كه اشاره به زمينهاى هفتگانه مىكند.
با توجه به آيه 6 سوره صافات كه مىگويد: «ما آسمان نزديك (آسمان اول) را با كواكب و ستارگان زينت بخشيديم».
روشن مىشود كه آنچه ما مىبينيم و علم و دانش بشر به آن احاطه دارد همه مربوط به آسمان اول است، و ماوراى اين ثوابت و سيّارات، شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس علم ما بيرون است.
اما زمينهاى هفتگانه ممكن است اشاره به طبقات مختلف كره زمين باشد، زيرا امروز ثابت شده كه زمين از قشرهاى گوناگونى تشكيل يافته، و يا اشاره به اقليمهاى هفتگانه روى زمين باشد چرا كه هم در گذشته و هم امروز كره زمين را به هفت «منطقه» تقسيم مىكردند.
سپس به مسأله تدبير اين عالم بزرگ به فرمان خداوند اشاره كرده، مىافزايد:
«فرمان او در ميان آنها پيوسته فرود مىآيد» (يتنزل الامر بينهن).
و در پايان به هدف اين آفرينش عظيم اشاره كرده، مىگويد: «اينها همه به خاطر آن است «تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اين كه علم خداوند به همه چيز احاطه دارد» (لتعلموا ان الله على كل شىء قدير و ان الله قد احاط بكل شىء علما).
انسان بايد بداند او بر تمام اسرار وجودش احاطه دارد، و از همه اعمالش با خبر است، و نيز بداند وعدههايش در زمينه معاد و رستاخيز، در زمينه پاداش و كيفر و در زمينه وعده پيروزى مؤمنان تخلف ناپذير است.
«پايان سوره طلاق»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread527-2.html
-
پاسخ : صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
سوره تحريم [66]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 12 آيه است.
محتواى سوره:
اين سوره عمدتا از چهار بخش تشكيل شده است:
بخش اول كه از آيه يك تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با بعضى از همسرانش مىباشد.
بخش دوم كه از آيه 6 تا 8 ادامه دارد خطابى است كلى به همه مؤمنان در مورد مراقبت در امر تعليم و تربيت خانواده، و لزوم توبه از گناهان.
بخش سوم كه تنها يك آيه است، خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مورد جهاد با كفار و منافقين است.
در بخش چهارم كه شامل آيه 10 تا 12 مىباشد، خداوند براى تبيين بخشهاى قبل شرح حال دو نفر از زنان صالح (مريم و همسر فرعون) و دو نفر از زنان ناصالح (همسر نوح و همسر لوط) را بيان كرده است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس سوره طلاق و تحريم را در نماز فريضه بخواند، خداوند او را در قيامت از ترس و اندوه پناه مىدهد، و از آتش دوزخ رهائى مىبخشد، و او را به خاطر تلاوت اين سوره و مداومت بر آن، وارد بهشت مىكند، زير اين دو سوره، از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
شأن نزول:
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گاه كه نزد «زينب بنت جحش» (يكى از همسرانش) مىرفت زينب او را نگاه مىداشت و از عسلى كه تهيه كرده بود خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مىآورد، اين سخن به گوش «عايشه» رسيد، و بر او گران آمده، مىگويد: من با «حفصه» (يكى ديگر از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) قرار گذاشتيم كه هر وقت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد يكى از ما آمد فورا بگوئيم، آيا صمغ «مغافير» خوردهاى؟! «مغافير» صمغى بود كه يكى از درختان حجاز به نام «عرفط» تراوش مىكرد و بوى نامناسبى داشت و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مقيّد بود كه هرگز بوى نامناسبى از دهان يا لباسش استشمام نشود.
روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزد «حفصه» آمد، او اين سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت.
حضرت فرمود: من «مغافير» نخوردهام، بلكه عسلى نزد زينب بنت جحش نوشيدم، و من سوگند ياد مىكنم كه ديگر از آن عسل ننوشم ولى اين سخن را به كسى مگو- مبادا به گوش مردم برسد، و بگويند چرا پيامبر غذاى حلالى را بر خود تحريم كرده، و يا از كار پيامبر در اين مورد و يا مشابه آن تبعيت كنند، و يا به گوش زينب برسد و او دل شكسته شود.
ولى سر انجام او اين راز را افشا كرد، و بعدا معلوم شد اصل اين قضيه توطئهاى بوده است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخت ناراحت شد و پنج آيه اول اين سوره نازل گشت- و ماجرا را چنان پايان داد كه ديگر اين گونه كارها در درون خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تكرار نشود.
تفسير:
سرزنش شديد نسبت به بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بدون شك مرد بزرگى همچون پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله تنها به خودش تعلق ندارد، بلكه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشريت متعلق است، بنابر اين اگر در داخل خانه او توطئههايى بر ضد وى، هر چند به ظاهر كوچك و ناچيز، انجام گيرد نبايد به سادگى از كنار آن گذشت.
آيه مورد بحث در حقيقت قاطعيتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنين حادثهاى، و براى حفظ حيثيت پيامبرش.
نخست روى سخن را به خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مىگويد: «اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى»؟! (يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك تبتغى مرضات ازواجك).
معلوم است كه اين تحريم، تحريم شرعى نبود، بلكه بطورى كه از آيات بعد استفاده مىشود سوگندى از ناحيه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ياد شده بود و مىدانيم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناهى ندارد.
بنابر اين جمله «لم تحرّم» (جرا بر خود حرام مىكنى؟) به عنوان عتاب و سرزنش نيست بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است.
سپس در پايان آيه مىافزايد: «و خداوند آمرزنده و رحيم است» (و الله غفور رحيم).
اين عفو و رحمت نسبت به همسران است كه موجبات آن حادثه را فراهم كردند كه اگر راستى توبه كنند مشمول آن خواهند بود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 334 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 12 از سوره ی طلاق و آیات 1 تا 3 از سوره ی تحریم
(آيه 2)
در اين آيه اضافه مىكند: «خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته است» (قد فرض الله لكم تحلة ايمانكم).
به اين ترتيب كه كفّاره قسم را بدهيد و خود را آزاد سازيد.
سپس مىافزايد: «و خداوند مولاى شماست و او دانا و حكيم است» (و الله مولاكم و هو العليم الحكيم).
لذا او راه نجات از اين گونه سوگندها را براى شما هموار ساخته، و طبق علم و حكمتش مشكل را براى شما گشوده است.
از روايات استفاده مىشود كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بعد از نزول اين آيه بردهاى آزاد كرد و آنچه را بر خود از طريق قسم حرام كرده بود حلال نمود.
(آيه 3)
در اين آيه شرح بيشترى پيرامون اين ماجرا داده، مىفرمايد:
«به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود» (و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حديثا فلما نبات به و اظهره الله عليه عرف بعضه و اعرض عن بعض).
اين راز دو مطلب بود: يكى نوشيدن عسل نزد همسرش زينب بنت جحش، و ديگرى تحريم نوشيدن آن بر خود در آينده بود، و منظور از همسر غير رازدارش در اين آيه «حفصه» بود، كه او اين سخن را شنيد و به «عايشه» بازگو كرد.
به هر حال «هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت»؟ (فلما نباها به قالت من انبأك هذا).
«گفت: خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت» (قال نبأنى العليم الخبير).
از مجموع اين آيه بر مىآيد كه بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مىكردند بلكه مسأله رازدارى كه از مهمترين شرائط يك همسر باوفاست نيز در آنها نبود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
[golrooz] صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِن تَتُوبَآ إِلَي اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَيٰهُ وَجِبْرِيلُ وَصَٰلِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَٰٓئِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ(4)
اگر [شما دو زن] به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] واقعا دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر عليه او به يكديگر كمك كنيد در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود(4)
عَسَيٰ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَٰجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَٰتٍ مُّؤْمِنَٰتٍ قَٰنِتَٰتٍ تَٰٓئِبَٰتٍ عَٰبِدَٰتٍ سَٰٓئِحَٰتٍ ثَيِّبَٰتٍ وَأَبْكَارًا(5)
اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسراني بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزه دار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد(5)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قُوٓا۟ أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَٰٓئِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَآ أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ(6)
اي كساني كه ايمان آورده ايد خودتان و كسانتان را از آتشي كه سوخت آن مردم و نگهاست حفظ كنيد بر آن [آتش] فرشتگاني خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچي نمي كنند و آنچه را كه مامورند انجام مي دهند(6)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَا تَعْتَذِرُوا۟ الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(7)
اي كساني كه كافر شده ايد امروز عذر نياوريد در واقع به آنچه مي كرديد كيفر مي يابيد(7)
يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ تُوبُوٓا۟ إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَيٰ رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَئَِّاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَيٰ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَٰنِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَآ إِنَّكَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(8)
اي كساني كه ايمان آورده ايد به درگاه خدا توبه اي راستين كنيد اميد است كه پروردگارتان بديهايتان را از شما بزدايد و شما را به باغهايي كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد در آن روز خدا پيامبر [خود] و كساني را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمي گرداند نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان روان است مي گويند پروردگارا نور ما را براي ما كامل گردان و بر ما ببخشاي كه تو بر هر چيز توانايي(8)
يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ جَٰهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَٰفِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَيٰهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(9)
اي پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت گير [كه] جاي ايشان در جهنم خواهد بود و چه بد سرانجامي است(9)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَئًْا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّٰخِلِينَ(10)
خدا براي كساني كه كفر ورزيده اند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كاري از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد(10)
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّٰلِمِينَ(11)
و براي كساني كه ايمان آورده اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود در بهشت خانه اي برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان(11)
وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَٰنَ الَّتِيٓ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَٰتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَٰنِتِينَ(12)
و مريم دخت عمران را همان كسي كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاي او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود(12)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
(آيه 4)
سپس روى سخن را به اين دو همسر- كه در توطئه بالا دست داشتند- كرده، مىگويد: «اگر شما از كار خود توبه كنيد (و دست از آزار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برداريد به نفع شماست زيرا) دلهايتان با اين عمل از حق منحرف گشته» و به گناه آلوده شده (ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما).
منظور از اين دو نفر به اتفاق مفسران شيعه و اهل سنّت، «حفصه» و «عايشه» است كه به ترتيب دختران «عمر» و «ابو بكر» بودند.
سپس اضافه مىكند: «و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) چرا كه خداوند ياور اوست، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان او هستند» (و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين و الملائكة بعد ذلك ظهير).
اين تعبير، نشان مىدهد كه تا چه حد اين ماجرا در قلب پاك پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و روح عظيم او تأثير منفى گذاشت، تا آنجا كه خداوند به دفاع از او پرداخته، و با اين كه قدرت خودش از هر نظر كافى است، حمايت جبرئيل و مؤمنان صالح و فرشتگان ديگر را نيز اعلام مىدارد.
«صالح المؤمنين» معنى وسيعى دارد كه همه مؤمنان صالح و با تقوا و كامل الايمان را شامل مىشود، اما در اين كه مصداق اتم و اكمل. آن در اينجا كيست؟ از روايات متعددى استفاده مىشود كه منظور امير مؤمنان على عليه السّلام است.
(آيه 5)
در اين آيه خداوند روى سخن را به تمام زنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، با لحنى كه خالى از تهديد نيست مىفرمايد: «اميد است اگر او شما را طلاق گويد پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت كننده، زنانى غير باكره و باكره» (عسى ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مؤمنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثيبات و ابكارا).
به اين ترتيب به آنها هشدار مىدهد تصور نكنند كه پيامبر هرگز آنها را طلاق نخواهد داد، و نيز تصور نكنند كه اگر آنها را طلاق دهد همسرانى بهتر از آنان جانشين آنها نمىشود.
در آيه فوق قرآن شش وصف براى همسران خوب شمرده است كه مىتواند الگوئى براى همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
(آيه 6)
خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهيد! به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، خداوند در اين آيه، روى سخن را به همه مؤمنان كرده، و دستوراتى در باره تعليم و تربيت همسر و فرزندان و خانواده به آنها مىدهد.
نخست مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد» (يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة).
نگهدارى خويشتن به ترك معاصى و عدم تسليم در برابر شهوات سركش است، و نگهدارى خانواده به تعليم و تربيت و امر به معروف و نهى از منكر، و فراهم ساختن محيطى پاك و خالى از هرگونه آلودگى، در فضاى خانه و خانواده است.
اين برنامهاى است كه بايد از نخستين سنگ بناى خانواده، يعنى از مقدمات ازدواج، و سپس نخستين لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامهريزى صحيح و با نهايت دقت تعقيب شود.
سپس مىافزايد: «فرشتگانى بر آن آتش گمارده شده، كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىكنند، و آنچه فرمان داده شدهاند (بطور كامل) اجرا مىكنند» (عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون).
و به اين ترتيب، نه راه گريزى وجود دارد و نه گريه و التماس و جزع و فزع مؤثر است.
(آيه 7)
در اين آيه كفار را مخاطب ساخته، و وضع آنها را در آن روز بازگو مىكند مىفرمايد: «اى كسانى كه كافر شدهايد! امروز عذرخواهى نكنيد، چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مىشويد» (يا ايها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم انما تجزون ما كنتم تعملون).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
(آيه 8)
اين آيه در حقيقت راه نجات از آتش دوزخ را نشان مىدهد، مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به سوى خدا توبه كنيد، توبهاى خالص» (يا ايها الذين آمنوا توبوا الى الله توبة نصوحا).
آرى! نخستين گام براى نجات، توبه از گناه است، توبهاى كه از هر نظر خالص باشد، توبهاى كه محرك آن فرمان خدا بوده باشد.
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم هنگامى كه «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال كرد، در پاسخ فرمود: «آن است كه شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند آن چنان كه شير به پستان هرگز باز نمىگردد»! اين تعبير لطيف بيانگر اين واقعيت است كه توبه نصوح چنان انقلابى در انسان ايجاد مىكند كه راه بازگشت به گذشته را بكلى بر او مىبندد همان گونه كه بازگشت شير به پستان غير ممكن است.
سپس به آثار اين توبه نصوح اشاره كرده، مىافزايد: «اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد» (عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم).
«و شما را در باغهائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند» (و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار).
اين كار «در روزى خواهد بود كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمىكند» (يوم لا يخزى الله النبى و الذين آمنوا معه).
«اين در حالى است كه نور (ايمان و عمل صالح) آنها از پيشاپيش و از سوى راستشان در حركت است» و عرصه محشر را روشن مىسازد، و راه آنها را به سوى بهشت مىگشايد (نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم).
در اينجاست كه آنها رو به درگاه خداوند آورده «و مىگويند: پروردگارا! نور ما را كامل كن، و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانايى» (يقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انك على كل شىء قدير).
(آيه 9)
از آنجا كه منافقان از افشاى اسرار درونى خانه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و بروز مشاجرات و اختلافهائى در ميان همسران او كه در آيات قبل به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند، بلكه به شايعات در اين زمينه دامن مىزدند شايد به همين مناسبت در اين آيه دستور شدت عمل در باره آنها داده، مىفرمايد: «اى پيامبر! با كفّار و منافقين پيكار كن و بر آنان سخت بگير جايگاهشان جهنم است و بدفرجامى است» (يا ايها النبى جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم و ماواهم جهنم و بئس المصير).
اين جهاد در مورد كفار ممكن است به صورت مسلحانه يا غير مسلحانه بوده باشد، ولى در مورد منافقان بدون شك جهاد مسلحانه نيست، زيرا در هيچ تاريخى نقل نشده كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با منافقان پيكار مسلحانه كرده باشد، بلكه مراد از جهاد با آنها همان توبيخ و سرزنش و تهديد و انذار و رسوا ساختن آنها، و يا در بعضى از موارد تأليف قلوب آنهاست.
البته بعد از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله امير مؤمنان على عليه السّلام با منافقان مسلح به نبرد برخاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
(آيه 10)
الگوهائى از زنان مؤمن و كافر: بار ديگر به ماجراى همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باز مىگردد، و براى اين كه درس عملى زندهاى به آنها بدهد به ذكر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بىتقوا كه در خانه دو پيامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤمن و ايثارگر كه يكى از آنها در خانه يكى از جبارترين مردان تاريخ بود مىپردازد.
نخست مىفرمايد: «خداوند براى كسانى كه كافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است» (ضرب الله مثلا للذين كفروا امرأت نوح و امرات لوط).
«آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند» (كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما).
«اما ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مىشوند» (فلم يغنيا عنهما من الله شيئا و قيل ادخلا النار مع الداخلين).
و به اين ترتيب، به دو همسر پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه در ماجراى افشاى اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار مىدهد كه گمان نكنند همسرى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به تنهائى مىتواند مانع كيفر آنها باشد و در ضمن هشدارى است به همه مؤمنان در تمام قشرها كه پيوندهاى خود را با اولياء اللّه در صورت گناه و عصيان مانع عذاب الهى نپندارند.
به هر حال اين دو زن به اين دو پيامبر بزرگ خيانت كردند، البته خيانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زيرا هرگز همسر هيچ پيامبرى آلوده به بىعفتى نشده است، چنانكه در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله صريحا آمده است: «همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
(آيه 11)
سپس دو مثال براى افراد با ايمان ذكر كرده، مىگويد: «و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام كه گفت: پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش» (و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين).
معروف اين است كه نام همسر فرعون «آسيه» و نام پدرش «مزاحم» بوده است، گفتهاند هنگامى كه معجزه موسى عليه السّلام را در مقابل ساحران مشاهده كرد اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد، و از همان لحظه به موسى ايمان آورد او پيوسته ايمان خود را مكتوم مىداشت، هنگامى كه فرعون از ايمان او با خبر شد بارها او را نهى كرد، ولى اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد.
سر انجام فرعون دستور داد دست و پاهايش را با ميخها بسته، در زير آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظيمى بر سينه او بيفكنند، هنگامى كه آخرين لحظههاى عمر خود را مىگذراند دعايش اين بود «پروردگارا! براى من خانهاى در بهشت در جوار خودت بنا كن و مرا از فرعون و اعمالش رهائى بخش و مرا از اين قوم ظالم نجات ده»! خداوند نيز دعاى اين مؤمن پاكباز فداكار را اجابت فرمود و او را در كنار بهترين زنان جهان مانند مريم قرار داد.
در روايتى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «برترين زنان اهل بهشت چهار نفرند «خديجه» دختر خويلد و «فاطمه» دختر محمد صلّى اللّه عليه و آله و «مريم» دختر عمران و «آسيه» دختر مزاحم همسر فرعون».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528.html
-
پاسخ : صفحه ی 335 از قرآن کریم شامل آیات 4 تا 12 از سوره ی تحریم
(آيه 12)
سپس به دومين زن با شخصيت كه الگوئى براى افراد با ايمان محسوب مىشود اشاره كرده، مىفرمايد: و نيز خداوند مثلى زده است به «مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت» (و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها).
«و ما از روح خود در آن دميديم» (فنفخنا فيه من روحنا).
و او به فرمان خدا بدون داشتن همسر، فرزندى آورد كه پيامبر اولوا العزم پروردگار شد.
سپس مىافزايد: «او سخنان پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد» و به همه آنها ايمان آورد (و صدقت بكلمات ربها و كتبه).
«و از مطيعان فرمان خدا بود» (و كانت من القانتين).
از نظر ايمان در سر حد اعلى قرار داشت، و به تمام كتب آسمانى و اوامر الهى مؤمن، و از نظر عمل پيوسته مطيع اوامر الهى بود، و بندهاى بود جان و دل بر كف، و چشم بر امر و گوش بر فرمان داشت.
«پايان سوره تحريم»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread528-2.html
-
صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
[golrooz] صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
تَبَٰرَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(1)
بزرگوار [و خجسته] است آنكه فرمانروايي به دست اوست و او بر هر چيزي تواناست(1)
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَوٰةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ(2)
همانكه مرگ و زندگي را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده(2)
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَٰوَٰتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَيٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَيٰ مِن فُطُورٍ(3)
همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد در آفرينش آن [خداي] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتي] نمي بيني بازبنگر آيا خلل [و نقصاني] مي بيني(3)
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ(4)
باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سويت بازگردد(4)
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْيَا بِمَصَٰبِيحَ وَجَعَلْنَٰهَا رُجُومًا لِّلشَّيَٰطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ(5)
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايي زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [= قواي مزاحم] گردانيديم و براي آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده ايم(5)
وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(6)
و كساني كه به پروردگارشان انكار آوردند عذاب آتش جهنم خواهند داشت و چه بد سرانجامي است(6)
إِذَآ أُلْقُوا۟ فِيهَا سَمِعُوا۟ لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ(7)
چون در آنجا افكنده شوند از آن خروشي مي شنوند در حالي كه مي جوشد(7)
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَآ أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَآ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ(8)
نزديك است كه از خشم شكافته شود هر بار كه گروهي در آن افكنده شوند نگاهبانان آن از ايشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده اي نيامد(8)
قَالُوا۟ بَلَيٰ قَدْ جَآءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَٰلٍ كَبِيرٍ(9)
گويند چرا هشدار دهنده اي به سوي ما آمد و[لي] تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزي فرو نفرستاده است شما جز در گمراهي بزرگ نيستيد(9)
وَقَالُوا۟ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِيٓ أَصْحَٰبِ السَّعِيرِ(10)
و گويند اگر شنيده [و پذيرفته] بوديم يا تعقل كرده بوديم در [ميان] دوزخيان نبوديم(10)
فَاعْتَرَفُوا۟ بِذَنۢبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَٰبِ السَّعِيرِ(11)
پس به گناه خود اقرار مي كنند و مرگ باد بر اهل جهنم(11)
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ(12)
كساني كه در نهان از پروردگارشان مي ترسند آنان را آمرزش و پاداشي بزرگ خواهد بود(12)
وَأَسِرُّوا۟ قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا۟ بِهِۦٓ إِنَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(13)
و [اگر] سخن خود را پنهان داريد يا آشكارش نماييد در حقيقت وي به راز دلها آگاه است(13)
أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ(14)
آيا كسي كه آفريده است نمي داند با اينكه او خود باريك بين آگاه است(14)
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا۟ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا۟ مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ(15)
اوست كسي كه زمين را براي شما رام گردانيد پس در فراخناي آن رهسپار شويد و از روزي [خدا] بخوريد و رستاخيز به سوي اوست(15)
ءَأَمِنتُم مَّن فِي السَّمَآءِ أَن يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ(16)
آيا از آن كس كه در آسمان است ايمن شده ايد كه شما را در زمين فرو برد پس بناگاه [زمين] به تپيدن افتد(16)
أَمْ أَمِنتُم مَّن فِي السَّمَآءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ(17)
يا از آن كس كه در آسمان است ايمن شده ايد كه بر [سر] شما تندبادي از سنگريزه فرو فرستد پس به زودي خواهيد دانست كه بيم دادن من چگونه است(17)
وَلَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ(18)
و پيش از آنان [نيز] كساني به تكذيب پرداختند پس عذاب من چگونه بود(18)
أَوَلَمْ يَرَوْا۟ إِلَي الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَٰٓفَّٰتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَٰنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍۭ بَصِيرٌ(19)
آيا در بالاي سرشان به پرندگان ننگريسته اند [كه گاه] بال مي گسترند و [گاه] بال مي آنند جز خداي رحمان [كسي] آنها را نگاه نمي دارد او به هر چيزي بيناست(19)
صدق الله العلي العظيم
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
آغاز جزء 29 قرآن مجيد
سوره ملك [67]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 30 آيه است.
محتواى سوره:
سوره ملك- كه نام ديگرش «منجيه» (نجاتبخش) و نام سومش «واقيه» يا «مانعه» است زيرا تلاوت كننده خود را از عذاب الهى يا عذاب قبر نگاه مىدارد- از سورههاى بسيار پرفضيلت قرآن مىباشد، و مسائل زيادى در آن مطرح شده كه عمدتا بر سه محور دور مىزند.
1- بحثهائى پيرامون «مبدأ» و صفات خداوند، و نظام شگفتانگيز خلقت مخصوصا آفرينش آسمانها و ستارگان، و آفرينش زمين و مواهب آن، و همچنين آفرينش پرندگان، و آبهاى جارى و آفرينش گوش و چشم و ابزار شناخت.
2- بحثهائى پيرامون «معاد» و عذاب دوزخ، و گفتگوهاى مأموران عذاب با دوزخيان، و مانند آن.
3- انذار و تهديد كافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنيا و آخرت.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم كه فرمود: «سوره ملك سوره «مانعه» است، يعنى از عذاب قبر ممانعت مىكند، و در تورات به همين نام ثبت است، كسى كه آن را در شبى بخواند بسيار خوانده، و خوب خوانده، و از غافلان محسوب نمىشود».
البته اين همه آثار عظيم مربوط به خواندن بدون فكر و عمل نيست، هدف خواندنى است آميخته با الهام گرفتن براى عمل.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
اين سوره با مسأله مهم مالكيت و حاكميت خداوند و جاودانگى ذات پاك او آغاز مىشود كه در واقع كليد همه بحثهاى اين سوره است.
مىفرمايد: «پر بركت و زوال ناپذير است كسى كه حكومت جهان هستى به دست اوست، و او بر هر چيز تواناست» (تبارك الذى بيده الملك و هو على كل شىء قدير).
(آيه 2)
در اين آيه به هدف آفرينش مرگ و حيات انسان كه از شؤون مالكيت و حاكميت خداست اشاره كرده، مىفرمايد: «آن كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما بهتر عمل مىكنيد» (الذى خلق الموت و الحياة ليبلوكم ايكم احسن عملا).
منظور از آزمايش خداوند نوعى پرورش است، به اين معنى كه انسانها را به ميدان عمل مىكشد تا ورزيده و آزموده و پاك و پاكيزه شوند. و لايق قرب خدا گردند.
به اين ترتيب عالم ميدان آزمايش بزرگى است براى همه انسانها و وسيله آزمايش، مرگ و حيات، و هدف اين آزمون بزرگ رسيدن به حسن عمل، كه مفهومش «تكامل معرفت، و اخلاص نيّت، و انجام هر كار خير» است.
و از آنجا كه در اين ميدان آزمايش بزرگ، انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مىشود و نبايد اين لغزشها او را مأيوس كند، و از تلاش و كوشش براى اصلاح خويش باز دارد، در پايان آيه به بندگان وعده يارى و آمرزش داده مىگويد: «و او شكست ناپذير و بخشنده است» (و هو العزيز الغفور).
(آيه 3)
بعد از بيان نظام مرگ و زندگى، به نظام كلى جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستى دعوت مىكند، تا از اين طريق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده كند، مىفرمايد: «همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد» (الذى خلق سبع سماوات طباقا).
و به دنبال آن مىافزايد: «در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى نمىبينى» (ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت).
با تمام عظمتى كه عالم هستى دارد هر چه هست نظم است و استحكام، و انسجام، و تركيبات حساب شده، و قوانين دقيق و اگر بىنظمى در گوشهاى از جهان راه مىيافت آن را به نابودى مىكشيد.
و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مىفرمايد: «بار ديگر نگاه كن (و عالم را با دقت بنگر) آيا هيچ شكاف و خلل و اختلافى (در جهان) مشاهده مىكند»؟! (فارجع البصر هل ترى من فطور).
منظور اين است كه هر چه انسان در جهان آفرينش دقت كند كمترين خلل و ناموزونى در آن نمىبيند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
(آيه 4)
و لذا در اين آيه براى تأكيد همين معنى مىافزايد: «بار ديگر به عالم هستى بنگر، سر انجام چشمانت به سوى تو باز مىگردد در حالى كه خسته و ناتوان شده» و در جستجوى خلل و نقصان در اين عالم بزرگ ناكام مانده است! (ثم ارجع البصر كرتين ينقلب اليك البصر خاسئا و هو حسير).
(آيه 5)
اين آيه، نظرى به صفحه آسمان افكنده، و از ستارگان درخشنده و زيبا سخن به ميان آورده، مىگويد: «ما آسمان پايين را با چراغهاى فروزانى زينت بخشيديم، و آنها [- شهابها] را تيرهائى براى شياطين قرار داديم، و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختيم» (و لقد زينا السماء الدنيا بمصابيح و جعلناها رجوما للشياطين و اعتدنا لهم عذاب السعير).
اين آيه بار ديگر اين حقيقت را تأكيد مىكند كه تمام ستارگانى كه ما مىبينيم همه بخشى از آسمان اول است، آسمانى كه از ميان آسمانهاى هفتگانه به ما نزديكتر مىباشد، و به همين دليل به عنوان «السماء الدنيا» (آسمان نزديك و پائين) از آن تعبير شده است.
(آيه 6)
از آنجا كه در آيات گذشته سخن از نشانههاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرينش بود، در اينجا سخن از كسانى مىگويد كه اين دلائل را ناديده گرفته، و راه كفر و شرك را پيش مىگيرند، و همچون شياطين، عذاب الهى را به جان مىخرند.
نخست مىفرمايد: «براى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است» (و للذين كفروا بربهم عذاب جهنم و بئس المصير).
(آيه 7)
سپس به شرح گوشهاى از اين عذاب وحشتناك پرداخته، مىافزايد: «هنگامى كه (كفّار) در آن افكنده شوند صداى وحشتناكى از آن مىشنوند و اين در حالى است كه پيوسته مىجوشد» (اذا القوا فيها سمعوا لها شهيقا و هى تفور).
آرى! هنگامى كه آنها با نهايت ذلت و حقارت در آن پرتاب مىشوند فرياد وحشتناك و طولانى جهنم بر مىخيزد، و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مىبرد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
(آيه 8)
سپس براى مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» مىافزايد: «نزديك است از شدت غضب پاره پاره شود»! (تكاد تميز من الغيظ).
درست همانند ظرف عظيمى كه روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذاردهاند و چنان مىجوشد و زير و رو مىشود كه هر زمان بيم متلاشى شدن آن مىرود.
سپس ادامه مىدهد: «هر زمان كه گروهى در آن افكنده مىشوند نگهبانان دوزخ (از روى تعصب و توبيخ) از آنها مىپرسند (مگر شما رهبر و راهنما نداشتيد؟) مگر بيم دهنده الهى به سراغ شما نيامد»؟ پس چرا به اين روز سياه افتادهايد؟! (كلما القى فيها فوج سالهم خزنتها ا لم ياتكم نذير).
(آيه 9)
ولى آنان در پاسخ «مىگويند: آرى بيم دهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هرگز چيزى نازل نكرده (تا به هواى نفس خويش ادامه دهيم، حتى به آنها گفتيم) شما در گمراهى عظيمى هستيد»! (قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذبنا و قلنا ما نزل الله من شىء ان انتم الا فى ضلال كبير).
نه تنها آنها را تصديق نكرديم، و به پيام حيات بخششان گوش فرا نداديم، بلكه به مخالفت برخاسته، و اين طبيبان روحانى را گمراه خوانديم، و از خود رانديم.
(آيه 10)
بعد به دليل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره كرده «و مىگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم، و يا تعقل مىكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم»! (و قالوا لو كنا نسمع او نعقل ما كنا فى اصحاب السعير).
(آيه 11)
آرى «اينجاست كه به گناه خود اعتراف مىكنند، دور باشند دوزخيان از رحمت خدا»! (فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعير).
از يكسو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده، و از سوى ديگر پيامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر اين دو با هم ضميمه شوند سعادت انسان تأمين است.
و گر نه بدبختى و دورى از رحمت خدا نصيب انسان خواهد شد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
(آيه 12)
به دنبال بحثهائى كه در آيات گذشته پيرامون كفّار و سرنوشت آنها در قيامت بيان شد، قرآن در اينجا به سراغ مؤمنان و پاداشهاى عظيم آنها مىرود.
نخست مىفرمايد: «كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىترسند مسلما آمرزش و پاداش بزرگى دارند»! (ان الذين يخشون ربهم بالغيب لهم مغفرة و اجر كبير).
(آيه 13)
سپس براى تأكيد مىافزايد: «گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكار (تفاوتى نمىكند) او به آنچه در سينههاست آگاه است» (و اسروا قولكم او اجهروا به انه عليم بذات الصدور).
بعضى از مفسران شأن نزولى براى اين آيه از «ابن عباس» نقل كردهاند كه جمعى از كفار يا منافقان پشت سر پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله سخنان ناروائى مىگفتند و جبرئيل به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خبر مىداد، بعضى از آنها به يكديگر گفتند: «سخنان خود را پنهانى بگوئيد تا خداى محمّد نشنود»!
آيه فوق نازل شد و گفت: چه آشكار بگوئيد و چه پنهان، خدا از آن آگاه است.
(آيه 14)
اين آيه در حقيقت به منزله دليلى است براى آنچه در آيه قبل آمد، مىفرمايد: «آيا آن كسى كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟ در حالى كه او (از اسرار دقيق) با خبر و آگاه است» (ا لا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير).
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
(آيه 15)
به دنبال بحثهائى پيرامون دوزخيان و بهشتيان، و كافران و مؤمنان كه در آيات پيشين گذشت در اينجا براى ترغيب و تشويق به پيوستن به صفوف بهشتيان، و بر حذر بودن از راه و رسم دوزخيان، به ذكر بخشى از نعمتهاى الهى، و سپس به قسمتى از عذابهاى او، اشاره كرده، مىفرمايد: «او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد» (هو الذى جعل لكم الارض ذلولا).
«بر شانههاى آن راه برويد، و از روزيهاى پروردگار بخوريد، و (بدانيد) بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست» (فامشوا فى مناكبها و كلوا من رزقه و اليه النشور).
«ذلول» به معنى «رام» جامعترين تعبيرى است كه در باره زمين ممكن است بشود. چرا كه اين مركب راهوار با حركات متعدد و بسيار سريعى كه دارد آن چنان آرام به نظر مىرسد كه گوئى مطلقا ساكن است، بعضى از دانشمندان مىگويند: زمين چهارده نوع حركت مختلف دارد كه سه قسمت آن حركت به دور خود، و حركت به دور خورشيد، و حركت همراه مجموعه منظومه شمسى در دل كهكشان است، اين حركات كه سرعت زيادى دارد چنان نرم و ملايم است كه تا براهين قطعى بر حركت زمين اقامه نشده بود كسى باور نمىكرد حركتى در كار باشد! از سوى ديگر، پوسته زمين نه چنان سفت و خشن است كه قابل زندگى نباشد، و نه چنان سست و نرم است كه قرار و آرام نگيرد، بلكه كاملا براى زندگى بشر رام است.
از سوى سوم، فاصله آن از خورشيد نه چندان كم است كه همه چيز از شدت گرما بسوزد، و نه چندان دور است كه همه چيز از سرما بخشكد، فشار هوا بر كره زمين آن چنان است كه آرامش انسان را تأمين كند، جاذبه زمين نه آنقدر زياد است كه استخوانها را در هم بشكند، و نه آن قدر كم است كه با يك حركت انسان از جا كنده شود و در فضا پرتاب شود! خلاصه از هر نظر «ذلول» و رام و مسخر فرمان انسان است.
در عين حال تا گامى برندارد و تلاشى نكند بهره اى از روزيهاى زمين نخواهد داشت! ولى بدانيد اينها هدف نهائى آفرينش شما نيست، اينها همه وسائلى است در مسير «نشور» و رستاخيز و حيات ابدى شما.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html
-
پاسخ : صفحه ی 336 از قرآن کریم شامل آیات 1 تا 19 از سوره ی ملک
(آيه 16)
به دنبال اين تشويق و تبشير به سراغ تهديد و انذار مىرود، و مىافزايد: «آيا خود را از عذاب كسى كه حاكم بر آسمان است در امان مىدانيد كه دستور دهد زمين بشكافد و شما را در خود فرو برد، و دائما به لرزش خود ادامه دهد»؟! بطورى كه حتى قبر شما هم آرام نباشد (أ امنتم من فى السماء ان يخسف بكم الارض فاذا هى تمور).
آرى! اگر او دستور دهد اين زمين ذلول و آرام طغيان مىكند، و به صورت حيوان چموشى در مىآيد، زلزلهها شروع مىشود، شكافها در زمين ظاهر مىگردد و شما و خانهها و شهرهايتان را در كام خود فرو مىبلعد، و باز هم به لرزه و اضطراب خود ادامه مىدهد.
(آيه 17)
سپس مىافزايد: لازم نيست حتما زلزلهها به سراغ شما آيد بلكه مىتواند اين فرمان را به تندبادها دهد «آيا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مىدانيد كه تندبادى پر از سنگريزه بر شما فرستد» و شما را زير كوهى از آن مدفون سازد؟! (ام امنتم من فى السماء ان يرسل عليكم حاصبا).
«و به زودى خواهيد دانست تهديدهاى من چگونه است»! (فستعلمون كيف نذير).
(آيه 18)
در حقيقت آيات فوق به اين معنى اشاره مىكند كه عذاب آنها منحصر به عذاب قيامت نيست، در اين دنيا نيز خداوند با مختصر تكان زمين، يا حركت بادها، مىتواند به زندگى آنها پايان دهد، و بهترين دليل اين امكان، وقوع آن در امتهاى پيشين است.
لذا در اين آيه مىگويد: «كسانى كه پيش از آنان بودند (آيات الهى و رسولان او را) تكذيب كردند، اما (ببين) مجازات من چگونه بود»؟! (و لقد كذب الذين من قبلهم فكيف كان نكير).
گروهى را با زلزله هاى ويرانگر، و اقوامى را با صاعقهها، و جمعى را با طوفان يا تندباد مجازات كرديم، و شهرهاى ويران شده و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتى باقى گذارديم.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread529.html