ژولیده پسر به راه می رفت / موی و سر وی به چاه می رفت [nishkhand]
نمایش نسخه قابل چاپ
ژولیده پسر به راه می رفت / موی و سر وی به چاه می رفت [nishkhand]
تو را توش هنر مي بايد اندوخت
حديث زندگي مي بايد آموخت
تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن / در جهان گریاندن اسان است اشکی پاک کن
نعيم هر دو جهان پيش عاشقان به دو جو
كه اين متاع قليل است وآن عطاي حقير
روزگارم با تو روشن می شود / دشت و صحرا با تو گلشن می شود
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
ز دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند[tafakor]
درخت تو گر بار دانش بگیرید / به زیر آوری چرخ نیلوفری را
الا يا ايها الساقي ادركا سا و نا ولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها
این صورتش بهانست او نور آسمان است / بگذر ز نقش و صورت جانـــــــــش خوش است جانش
شب تار است و ره وادي ايمن در پيش
آتش تور كجا موعد ديدار كجاست؟