شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد بيمار بزيست[nishkhand]
نمایش نسخه قابل چاپ
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد بيمار بزيست[nishkhand]
در مجلس ما باده حلال است ولیکن /بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
تكه ي هاي يخ چه سر بزير صبور جاي خود را به چشمه ها دادند
چشمه ها كمي پايين تر دامن كوهسار را شستند[nishkhand]
دانی که چرا همی کند نوحه گری هنگام سپیده دم خروس سحری ؟
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش[nishkhand]
شب همه بی تو کار من شکفه به ماه کردن است / روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است
تا بهار دلنشین آآآآمده سوی چمن // ای بهار آرزو بر سر من سایه فکن
نه محقق بود نه دانشمند /چهار پایی بر او کتابی چند
در آنجا ، بر فراز قله كوه، دو پايم خسته از رنج دويدن
به خود گفتم كه در اين اوج ديگر، صدايم را خدا خواهد شنيدن
به سوي ابرهاي تيره پر زد، نگاه روشن اميدوارم
ز دل فرياد كردم كه اي خداوند: من او را دوست دارم؛ دوست دارم
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جرس فریاد میدارد که بر بندید مهمل ها