ایام بیم نژند گشتم و هاژ کجا شد این همه دعوی کجاشد این همه ژاژ
نمایش نسخه قابل چاپ
ایام بیم نژند گشتم و هاژ کجا شد این همه دعوی کجاشد این همه ژاژ
ژغ ژغ دندان او دل می شکست جان شیران جمله سید می شد ز دست
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم / جرس فریاد میدارد که بر بندید مهمل ها
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا
الایا ایها ساقی ادرک سن فناول ها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
آن خبیث از شیخ میلاژید ژاژ کز نگز باشد همیشه عقل کاژ[nishkhand]
ژولیده پسر به راه می رفت / مو و سر وی به چاه می رفت [tashvigh]
تشنه لب کشته شود در لب شط از چ گناه آن که سیراب کند از لب کوثر تشنه