یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نمایش نسخه قابل چاپ
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
الا یا ایها ساقی ادک سن فناول ها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
ما درس سحر بر سر میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون / نیکی به جای ییاران فرصت شمار یارا
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آن قدر که متاعی گران بهاست
تا توانی دلی به دست آور/ دل شکستن هنر نمی باشد
درین تاریک جا جز تیرگی نیست
بتاریکی درون این روشنی چیست؟
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو / وعده وصل اگر دهد طاعت انتظار تو
- - - به روز رسانی شده - - -
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو / وعده وصل اگر دهد طاعت انتظار تو