زیرا........دوستش دارم .
استاد نویسندش کیه؟؟؟؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
تو از ما فارغ و ما با تو همراه
ز ما فرياد مي آيد تو خاموش
گيرم كه در باورتان به خاك نشسته ام وساقهاي جوانم از ضربه هاي تبرهاتان زخمدار است،با ريشه چه مي كنيد؟
میدانی؟ بعضی ها را هــــــــر چقدر بخوانی.....
خسته نمی شوی!
بعضی ها را هر چقدر گوش دهی...
عادت نمی شوند،
بعضی ها هر چقدر تکرار شوند...
باز بکرند و دست نخورده!
دیده ای؟!
شنیده ای؟!...
بعضی ها
بــــــی نهایتند
امــــــــــــــا
فقط بعـــضــی ها!....
سقف آسمان دلم...
سقف آسمان دلم ترك برداشته ...
قدری آرام تر قدم بردار...
سقفش به جهنم...
سست است و كاه گلی...
میترسم پای تو را بخراشد !!
نبری گمان که دیگر ز دل ما رفته باشی....
تو عزیز دل مایی هر کجا نشسته باشی...
به سراغ من اگر می آیی دیگر اسوده بیا.
به گمانم دو سه وقتیست که ترک خورده چینی نازک تنهایی من
من پریشان تر از انم که به خود فکر کنم
و تو حیران تر از انی که مرا درک کنی
من چنان بی خبر از خویش و تویی بی خبر از من
که غریبانه ترین شعر در ایینه ما حیرانیست...
وای سهراب کجایی آخر؟...
زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند !
تو کجایی سهراب؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند,
همه جا سایه ی دیوار زدن !
وای سهراب دلم را کشتند
ای سهراب کجایی که ببینی حالا
دل خوش مثقالی است
دل خوش نایاب است
تو سوالت این بود
دل خوش سیری چند
من سوالم این است
معدن این دل خوش
تو بگو ای سهراب
در کدامین کوه است
در کدامین صحرا در کدامین جنگل
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عجب موجود سخـــــــ ــــــت جانی ست دل!
هزار بار تنگ میشـــــ ــــــود
، میشـــــ ـــــکند،
میـــــــــــــــــــ ــــــــــــسوزد،
میمــــــــ ـــــــیرد
و باز هم برایت می تپــــــــــــ ـــــــد!!!!
باران اشکم می ترسد
مبادا سیلی شود
آبادی را نابود کند
یا که ویران کند
آن حس آفتاب شدنم .....!