http://www.8pic.ir/images/58664818808838773998.jpg
نگاهم اما...
گاهي حرف ميزند...گاهي فرياد ميكشد...و من هميشه به دنبال كسي ميگردمكه بفهمد يك نگاه خسته چه مي خواهد بگويد...
نمایش نسخه قابل چاپ
http://www.8pic.ir/images/58664818808838773998.jpg
نگاهم اما...
گاهي حرف ميزند...گاهي فرياد ميكشد...و من هميشه به دنبال كسي ميگردمكه بفهمد يك نگاه خسته چه مي خواهد بگويد...
گاهـی مجبـــوری برای راحـت کـردن خیـال دیگـران
خود را خوشحـال نشان بـدهی
ولـی چه حیـف که درونــت غوغــاست !
مثل همه عصرها
زویا پیرزاد
روشن است که خسته ام
زيرا آدميان در جايي بايد خسته شوند
از چه خسته ام ، نمي دانم !
دانستنش به هيچ رو به کارم نيايد
زيرا خستگي همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاري نيست
آري خسته ام
و به نرمي لبخند مي زنم،
بر خستگي که فقط همين است
در تن آرزويي براي خواب
در روح تمنايي براي نينديشيدن
فرناندو پسوآ
ما ز یاران چشم یاری داشتیم...!!!!
حالمان بد نیست کم غم می خوریم/کم که نه ! هر روز کم کم می خوریمآب می خواهم سرابم می دهند / عشق می ورزم عذابم می دهندخود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟؟؟؟؟؟؟؟خنجری بر قلب بیمارم زدند / بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکستسنگ را بستند و سگ آزاد شد / یک شبه بیداد آمد داد شدعشق آخر تیشه زد بر ریشه ام / تیشه زد بر ریشه اندیشه امعشق اگر این است مرتد می شوم / خوب اگر این است من بد می شومبس کن ای دل، نابسامانی بس است / کافرم دیگر مسلمانی بس استدر میان خلق سر در گم شدم / عاقبت آلوده مردم شدمبعد از این با بی کسی خو می کنم / هرچه در دل داشتم رو می کنمنیستم از مردم خنجر به دست / بت پرستم بت پرستم بت پرستبت پرستم بت پرستی کار ماست / چشم مستی تحفه ی بازار ماستدرد می بارد چو لب تر می کنم / طالعم شوم است باور میکنممن که با دریا تلاطم کرده ام / راه دریا را چرا گم کرده ام ؟؟؟قفل غم بر درب سلولم مزن / من خودم خوشباورم گولم مزنمن نمی گویم که با من یار باش / من نمی گویم مرا غم خوار باشمن نمی گویم ... دگر گفتن بس است / گفتن اما هیچ نشنفتن بس استروزگارت باد شیرین! شاد باش / دست کم یک شب تو هم فرهاد باشآه! در شهر شما یاری نبود / قصه هایم را خریداری نبود !!!وای ! رسم شهرتان بیداد بود / شهرتان از خون ما آباد بوداز درو دیوارتان خون می چکد / خون من . فرهاد. مجنون می چکدخسته ام از قصه های شومتان / خسته از همدردی مسمومتاناین همه خنجر دل کس خون نشد / این همه لیلی .کسی مجنون نشدآسمان خالی شد از فریادتان / بی ستون در حسرت فرهادتانکوه کندن گر نباشد پیشه ام / بویی از فرهاد دارد تیشه امعشق از من دور و پایم لنگ بود / قیمتش بسیار و دستم تنگ بودگر نرفتم هر دو پایم خسته بود / تیشه گر افتاد دستم بسته بودهیچ کس دست مرا وا کرد ؟ نه! / فکر دست تنگ ما را کرد ؟ نه!هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه! / هیچ کس اندوه ما را دید ؟ نه!هیچ کس اشکی برای ما نریخت / هر که با ما بود از ما میگریختچند روزی هست حالم دیدنیست / حال من از این و آن پرسیدنیستگاه بروی زمین زل می زنم / گاه بر حافظ تفائل میزنمحافظ دیووانه فالم را گرفت / یک غزل آمد که حالم را گرفتما ز یاران چشم یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
بانو...
کـــو ر بــاش بانـــو
نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نـخ داد!
عـبوس بــاش بانــــو
لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پـا داد!
لال بــاش بانــــو
حـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوه فـروخـت!
شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد ،
شاید...!!!!!!!!!
خدایا...
خدایا باهات قهرم...کی گفته همیشه باهامی؟
مگه میشه باهام باشی و حالمو ببینی و کاری نکنی؟
مگه میشه هرچی رو که دوست دارم ازم بگیری؟
مگه میشه...
که چی؟ که خدایی تو ثابت کنی؟
این روزا شیطونو بیشتر از تو حس میکنم!
پس کجایی؟ مگه میشه حواست به بقیه باشه جز من؟
مگه میشه هرکی هرچی میخواد بهش بدی جز من؟
اصلا تو که واسه من وقت نداری چرا خلقم کردی؟
خدایا نگام کن ... اشکامو میبینی؟
نگو تاحالا اشکامو دیده بودی و کاری نکرده بودی...
نگو که واسه توام بی ارزش شدم....
خدایا خسته شدم...
بغلم کن ، دستامو بگیر...فقط تورو کم دارم...
روی بعضی آدما باید تشدید گذاشتانقد که ماهن …
جانم
"تو"جازدی
"من"جاخوردم
"او"جاگرفت
همین یک جابجایی "جانم"راگرفت.................
برا
یت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/2.gif
آرزو میكنم. روزهای شــــاد
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/3.gif
، فوقالعاده و
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/4.gif
داشته باشی. خیلی خودت رو با
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/5.gif
مشغول نكن؛ مواظب خودت باش
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/8.gif
؛ برای خودت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/9.gif
قشنگقشنگ بخـــر. امیدوارم از آسمون برات
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/10.gif
بباره كه بتونی باهاش یه
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/11.gif
یا شایدم
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/12.gif
بخری و هیچوقت به
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/13.gif
نیاز زیادی نداشته باشی؛ فقط
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/14.gif
باش و
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/15.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/16.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/17.gif
برو. راستی... فكر خوبی كه
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/18.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/19.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/20.gif
و
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/21.gif
بیشتر بخوری ولی زیــــاد نخور
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/22.gifhttp://mehromahpub.persiangig.com/GIF/23.gif
؛ هیچوقت با دوستت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/25.gif
نكن و از اینكه بگی
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/26.gif
خجالت نكش. از لحظههای رمانتیكت
http://mehromahpub.persiangig.com/GIF/27.gif
لذت ببر؛
نرم باش!
"فقولا له قولاً لینّا لعلّه یتذکر او یخشی"
(سوره طه/45)
بزازها دائم قیچی را تیز میکنند ، چرا؟
چون به پارچه خورده است و پارچه نرم است و نرمی پارچه آن را کُند میکند
یادت باشد بعضی ها مثل قیچی هستند میخواهند تو را قیچی کنند جدا کنند
با آنها نقش پارچه را ، نقش ابریشم را بازی کن آنها هم کند می شوند دست بر میدارند
فرعون قیچی بود خدا به موسی گفت: ابریشم باش ، یعنی با او نرم رفتار کن و نرم سخن بگو