خدا جان بدجوری بهت نیاز دارم!!!
حتی فکرشم نکن که بخوای تنهام بذاری!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
خدا جان بدجوری بهت نیاز دارم!!!
حتی فکرشم نکن که بخوای تنهام بذاری!!!
لعنت به تو ای عشق
لعنت که دلم را به بهایی میفروشی
بهای دستانی سرد
دستان او
میفروشی مرا به لحظه ای با او
میفروشی مرا.........
نفرین به تو عشق تو هوسی
هوس
خستــه ام از ایـن آرزو هـآ ، آرزوهآی شعآری ..
شوقِ پروآزِ مـجــآزی ، بآلهآی استعآری ..
آفتآبِ زرد و غمگیــن ، پله هآی رو به پآییـن ..
سقف هآی سـرد و سنگـین ، آسمـآن هآی اجآری ..
عآقبت پرونده ام را ، بآ غبآرِ آرزو هآ ..
خآک خـوآهد بست روزی ، بآد خوآهد بـرد بآری ..
[قیصر امین پور]
بعضی ها خود را یکرنگ می پنـــدارند
آری به راسـتی یک رنــگنــد !
اما سپـــیــــد , کافیست یکـــبار با منــشـــور گـــذر زمـان دیــدشــان...
تا فهــمیــد کــه همه رنـــگهـای عــالم رابلـــدنــد !
چیزی برای نوشتن ندارم...
سکوتی طولانی هم کافیست...
......................................
......................................
......................................
کمی فکر کن...
تا بفهمی چه می گویم!!!.......
shiny
چیزایی توی دلمه که میخوام بگم
ولی دچرا دروغ بگم ریا بشه
حسش نیست
بعدشم تا یه ماه باید جوابگو باشم براچی دلم گرفته
چه کاریه بگم[bihes]
دلگیرم از کسایی که با یه دنیا اشکو آه از تنهایات از دلتنگیات بنویسیو
بعد به عنوانه برترین انتخاب شه و
بیان پایین تیربونتو واسه دلتنگیات...
واسه اشکات...
واسه زخمای دلت...
دست بزننو هورا بکننو خودشونو طرفدارت بدوننو
تو مجبور باشی واسشون تا کمر خم شیو لبخند بزنیو
تو دلت بازم برای تنهاییو دلتنگیه خودت اشک بریزی
دلتنگــــــــــــــــم..... همین
بابایی میدونی چقد دوست دارم؟؟؟؟..........حق داری ندونی......... چون اینقده زیاده که خودممم نمیدونم[esteghbal]
امیدوارم همیشه سلامت باشی و سرافراز[golrooz]
اومدم یه 6-7 خط دلنوشته نوشتم
بعد پشیمون شدم پاکش کردم
خیلی وقتا سکوت بیشتر از چند ساعت سخنرانی حرف برای گفتن داره
دلم برایت می سوزد...
چه عاشقانه هایی را
از دست داده ای
اینسان که کـُشته ای
زنی را که
در من
برای تو
آغوش گشوده بود....
این ابرها را
من در قاب پنچره نگذاشتهام
که بردارم .
اگر آفتاب نمیتابد
تقصیر من نیست
با این همه شرمندهی توام
خانهام
در مرز خواب و بیداریست
زیر پلک کابوسها
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم برنمیآید ...
دیدی!! تا حالا اگر کسی رو دوست داشته باشی دلت نمیاد اذیتش کنی؟
دلت نمیاد شیشه ی دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی؟
دلت نمیاد ازش پیش خدا شکایت کنی...حتی اگه بره و همه چیزو با خودش ببره...
حتی اگه از اون فقط های های گریه ی شبانت بمونه و عطر اخرین نگاهش...
حتی اگه بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه ی نازک تنهایی تکیه کنه..دیدی؟!!
هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی عطرشو میده چه حالی میشی؟
بر میگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن بشی که خــــــــــودش نبــــوده....
دوسش دارم ...
ولی دوس ندارم
که ...
کسی به روم بیاره که ،
دوسم نداره
خستگی
همیشه به کوه کندن نیست
خستگی
گاهی همین آخرین جرعه های امید است
وقتی لیوان
تا به لبت می رسد
از دستت می افتد
خورد و خاکشیر می شود
و تو می نشینی بر کف آشپزخانه و
بغض هزارساله ات را می شکنی زار زار
شیشه ی شیر شکست
و کیشلوفسکی چه خوب می فهمید
زن
کجای فیلم باید بغض هزار ساله اش را زار بزند!
همیشه باید شیشه ی شیری
لیوان آبی
چیزی
بر کف آشپزخانه ای بشکند
تا بهانه دستِ آدم بدهد
و کسی باید پشت پنجره ی رو به رویی
سر بر میز گذاشتنت را
تکان های شانه هایت را
دوست داشته باشد!
کیشلوفسکی چه خوب می فهمید!
- - - به روز رسانی شده - - -
خستگی
همیشه به کوه کندن نیست
خستگی
گاهی همین آخرین جرعه های امید است
وقتی لیوان
تا به لبت می رسد
از دستت می افتد
خورد و خاکشیر می شود
و تو می نشینی بر کف آشپزخانه و
بغض هزارساله ات را می شکنی زار زار
شیشه ی شیر شکست
و کیشلوفسکی چه خوب می فهمید
زن
کجای فیلم باید بغض هزار ساله اش را زار بزند!
همیشه باید شیشه ی شیری
لیوان آبی
چیزی
بر کف آشپزخانه ای بشکند
تا بهانه دستِ آدم بدهد
و کسی باید پشت پنجره ی رو به رویی
سر بر میز گذاشتنت را
تکان های شانه هایت را
دوست داشته باشد!
کیشلوفسکی چه خوب می فهمید!
خداوندا،
از تو می خواهم که هرگز در بیابان هولناک زندگی، تنها و بی یاور رهایم نسازی
از تو می خواهم که در کوره راه پر پیچ و خم زندگی، تنهایم نگردانی
من همواره محتاج نگاه مهربانت هستم.....
………………………………………… ……….
دلت که گرفت دیگر منت زمین را نکش ، راه آسمان باز است … پر بکش !
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند …
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست ؟!!!
………………………………………… ……….
خدایا !
صدایت میکنم چون در این دنیا دیگر صدا به صدایی نمیرسه اما تو گفتی که شنوایی
خدای من
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
وقتـــی همـــه چیــــز های دنیـــا بــه یکــــــ حرکــــــت یا کار متقــــابلانه خلاصه می شود ،
وقتــــی همـــــه چیـــز حتی بودنشـــان هم شرطـــی و به شرایطـــــی می شـــود ،
بایـــد خــــودِ خــــودت جمــع کنـــی این منِ تنهــــــا را و برایــــش همـــــان شوی که می خواستــــی برایـــت باشـــند که نتــــوانستند ،
که نخـــــواستند و نمــــاندند ،
فشــــردن و گرفتـــن دستهــــایت در دست خــــودت در اوج آنجــــا که بیــــداد می کند حــــرف و عملشــــان ،
می توانـــد زیباتـــــرین و پاکتـــــرین لمـــس یکـــــــ وجــــــود باشد ،
گاهــــــی باید خــــودت همـــــه چیــــز و همــــه کسِ خــــود شـــــوی ،
این را بایــــد آموخـــــــت ،
این روزهـــــا که بیــــداد می کنـــد با هــــم بــــودن به" شرطهـــــا و شروطهــــا ".
...............آروم.............هیـــــ ـــس...........
............نمیبینی خوابیدم؟؟؟؟؟؟
...........خودمو ببین..........
.....خیلی وقت بود اینقد راحت نخوابیده بودم......
........بیدارم نکن ........بزار تو رویا هم که شده بی دغدغه بخوابم........
به تو احتیاج دارم خدای من
میدانی خدایا هر چه فکر میکنم هیچ نگاهی نمی ماندجز نگاه" تو "
همینکه تو نگاهم میکنی کافیست...
خدایا اگه یه روز فراموش کردم که خدایی بزرگ دارم
تو فراموش نکن که بنده ی کوچکی داری...
خدایا میدانی که همیشه به موقع به داد دلم رسیده ای؟
آنجا که خسته ام، آنجا که دل شکسته ام،
آنجا که از همه عالم و آدم گسسته ام
همیشه تو همان هستی که میگیری از دلم غبار غم ها را
خدایا سپاس...
سپاس..
...
خدایا دلم تو را میخواهد کمی از تو دورم و مانده ام چگونه نزدیک تر به تو بشوم .
دلم گرفته از خودم و دوریم و با همه اتفاقای به ظاهر خوب زندگیم نمیدانم چرا همه چیز برایم غم آوره
خدایا چرا با یه اتفاق کوچیک همه رفتارشون تغییر میکنه
چون از تو بجز عشق نجویم به جهان هجران و وصال تو مرا شد یکسان
دلت را بتکان …
غصه هایت که ریخت ، تو هم همه را فراموش کن !
دلت را که تکاندی ، و اشتباهاتت به زمین ریخت ، بگذار همان جا بمانند
فقط از لابه لای اشتباهاتت یک تجربه را بیرون بکش …
قاب کن و بزن به دیوار دلت
دلت را محکم تر اگر بتکانی ، تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ …
دیروز آسمان بارید و امروز نوبت من است برای باریدن .....
آنقدر دلم گرفته است که خیال می کنم اگر همین گونه پیش روم صاعقه غم هایم تمام وجودم را تکه تکه کند و سیل باران اشک هایم تمام دنیای بی ارزش را از میان ببرد .....
دیگر گریه کردن هم برایم دشوار است هنگامی که دلیل شکستن بغضم شکستن و لِه شدن غرورم است .....
ترجیح میدهم تا مردم به خاطر کسی که هستم از من متنفر باشند تا به خاطر کسی که نیستم، به من عشق بورزند...!!!(کرت کوبین)
http://www.njavan.com/forum/image/jp...kIf70UUU7Af//Z نمی دانم چطور آمد
ولی..
ولی فهمیدم چطور رفت
فقط خاطراتش مانده است که قلبم را شکسته
است..
sh_omomi120sh_omomi120sh_omomi120sh_omomi120sh_omo mi120
.بپردازم بهای عشق چونکه این عشـق بها دارد
اشک و خون و عذاب و غم اگر باشند صفا دارد
منه عاشق کِی بترسم زین بهـای سنگین عشق ؟
جان شیرین هم بخواهد به پیشکش ، کِی اِبا دارد ؟
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز یه بغضی گلومو گرفته
باز همون حس ِ درد ِجدایی
من امروز کجا و تو امروز کجایی
کجایی...
..................
حال تو بد تر از حال من نیست
پشت ِ این گریه خالی شدن نیست
همه درد دنیا.....یه شب درد من نیست
مثل همیشه اخر حرفم
و حرف اخرم را با بغض می خورم................
باشد برای روز مبادا
تنها یک خداحافظی بی دلیلت
دل تمام سلام های عاشقانه ام را شکست!
روزگار!
می خندی؟
کمی حرمت نگه دار..............
مگر نمی بینی
سیاهپوش ارزو هایم هستم!
گفت به درد هم نمی خوریم!
اما او هرگز نفهمید
من او را برای دردهایم نمی خواستم............
از من که گذشت..............
اما اگر باز در سرت هوای خداحافظی داشتی
از همان اول سلام نکن!!!!!!!
خدایا!
انان که همه چیز دارند
مگر تورا
به سخره میگیرند
انان که هیچ ندارند
مگر تو را
خدایا دلم میخواد بدونم کی ادعا خوب بودن کردم که این طوری شده من نگفتم خوبم ولی هر کی رسید گفت تو خوبی رفتارت خوبه درس خونی وهر بار خواستم بد بگن نگفتن
چرا بدی هامو کسی نمیبینه تا اصلاحشون کنم کی گفته من درس خونم وقتی شواهد زندگیم یه چیز دیگه به من میگه دیگه خسته شدم از این حرف آدما من دوست ندارم اطرافیام منو یه موجود خرخون ببیمم وقتی نیستم و راهی ندارم که اثباتش کنم ،از بس من به چشم همه اومدم که دیگه میترسم جلوشون برم این قدر خوب منو میبینن خجالت میکشم اشتباه ارم سر بزنه.
وقتی تو هیچ کاری قوی نیستم که بخوام بخاطرش اعتماد به نفس زیادی پیدا کنم وقتی ادعا نمیکنم تو یه کار قوی هستم چون نیستم پس چرا همه طوری رفتار میکنن که انگار من ادعایی کرده ام.
خدایا خیلی دلم میخواد زمان به عقب برگرده و دیگه اشتباه هام رو تکرار نکنم و تو هنوز خیلی خیلی نزدیکم باشی
خدایا من نمیتونم هیچ جوری اون حماقتم رو جبران کنم و الانم چوب اون اشتباه رو میخورم نمیگم کوتاهی نکردم ولی فکر نمیکنم الان وقت مناسبی برای تنبیه ام باشه خودت میدونی چمه خودت میتونی کمکم کنی و منم که جز تو کسی رو ندارم برای کمک گرفتن کسی رو جز تو نمیشناسم خدایا من دلم گرفته از خودم با همه روزای سختی که خودم ساختمشون ولی نمیتونم درستش کنم راهم برام شکنجه آور شده خدایا کمکم کن که بدون راهنمایی و کمکت هیچ میشم.
.
.
.
.
.
تو ....
رفتی ...
من ماندمو خواب های معطر
ميدونم واسه عشق و عاشقي زوده
ولي دست خودم نبود
دلمو دزديد يهو
ولي الان پستش كرده به خودم
و
دل يكي ديگه رو دزديده
. . . . . . . . . .. .
دلم کمی خدا می خواهد...کمی سکوت...کمی آخرت...دلم دل بریدن می خواهد...کمی اشک ...کمی بهت...کمی آغوش آسمانی...دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست!! و یک خدا!!تا کمی با هم قدم بزنیم ..فقط همین
!!!
مثل همیشه اخر حرفم
و حرف اخرم را با بغض می خورم
باشد برای روز مبادا........