بار گنهت گردن بیگانه مینداز
بار گنهت گردن بیگانه مینداز
این گونه به بی رحمی چنگیز مپرداز
این گونه به بی رحمی چنگیز مپرداز
خاموش خاموش خاموش
خاموش خاموش خاموش
بنشین و لبت ظلم مکن باز
این جور که از دشنه این سلسله برپاست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
جایی که بجز کینه در ان پیشه ندارند
جز در پی ازار هم اندیشه ندارند
از بس که در ایینه بجز خویش ندیدیم
از بس که بجز تعنه بجز نیش ندیدیم
جایی که بجز کینه در ان پیشه ندارند
جز در پی ازار هم اندیشه ندارند
ابلیس همانجاست ابلیس همانجاست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
ز ماست که بر ماست
این دلهره سرد که در آیینه پیداست
این دلهره سرد که در آیینه پیداست
این گونه که از چهره تاریخ هویداست
هر حادثه تلخ که آبستن فرداست
از ماست از ماست از ماست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
بار گنهت گردن بیگانه مینداز
بار گنهت گردن بیگانه مینداز
این گونه به بی رحمی چنگیز مپرداز
این گونه به بی رحمی چنگیز مپرداز
خاموش خاموش خاموش
خاموش خاموش خاموش
بنشین و لبت ظلم مکن باز
این جور که از دشنه این سلسله برپاست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
از ماست که بر ماست
از ماست از ماست از ماست
از ماست که بر ماست