Realy
جدّی
نمایش نسخه قابل چاپ
Realy
جدّی
yaw
به چپ و راست خم شدن ، نوسان كردن ، شكرفيدن
wanderer
سرگردان
ravage
نابودسازى ، تباهگرى ، انهدام
earner
نان آور
ruse
رفند، كلك ، فند، دستان
Eager
مشتاق
ruck
توده ، كپه ، توده خرمن
Kyte
شکم
e. use ful
بسيار سودمند
loand=عاریه داده شده
evaluate ارزیابی کردن
etcetera
وغيره ،ومانندان ،تااخر،الي اخر
armed
مسلح
dash
بسرعت رفتن
انداختن ، كوفتن (بر)
holly
مقدس
yawn
خمیازه
nog
ميخ بزرگ چوبى
glue
چسب
Empty Handed
تهیدست، بینوا
daff
ضعيف النفس ، ساده دل
finance
مالی
Eagle عقاب
element
عنصر
tag
بخش پاره شده و آويخته ى جامه
goose
غاز
eager
مشتاق ، ذيعلا قه ، ترد و شكننده
Ruth
دلسوزی
habile
زرنگ ؛ زبردست
Eyre
سیاحت
encourage
تشويق كردن ، ترغيب كردن
Eyewink
چشمک
keb
ميشي كه بره مرده انداخته يابره اش مرده است
Bystreet خیابان فرعی
twilight شفق
thy:مال تو،ت( مثل لباست وخانه ات)
[tashvigh]
yacht
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
tone
تون، لحن،
ecarinate
بی قرار
eddy
گرداب کوچک