مستی ام درد منو دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه...
« هایده »
نمایش نسخه قابل چاپ
مستی ام درد منو دوا نمیکنه
غم با من زاده شده منو رها نمیکنه...
« هایده »
هر وقت دلم می گیره از همه قلم تو دستمه و می نویسم از این که سر سخت باید پای دردا واستمو برسم به فردا ها ی روشن
خواننده؟
نیستی ببینی
غروب سردم
شکسته غصه خلوت دردم
نیستی ببینی بی تب تابم
از خودمم دورم
خواننده ؟
من توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلا
تو نشنیده گرفتی هرچی که شنیدی از من
محسن یگانه
نمیاد نمیاد نمیاد تا بدونه جای خالیش تو خونه واسه من یه زندونه
هله دان دان دان....
هله دان دان دان[nishkhand]
نازنین رفتی برو منو تو ول کردی برو دیوانه ام کردی برو !دیگر نمیخواهم ترا.
خودم
وای از دست دل من این بار آروم نداره
از بس که داری دل می بری از من تو
کامیـــار
وای بران دیده که دنبال منست بی خبر از حال و احوال منست
سلام
تا دگر شعری سرایم شعر خود ارسال نمایید یا اگر شعری ندارید مطلبی دیگر بیارید.
خودم