به پندار تو :
جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ،
زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
به پندار تو :
جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ،
زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست ؟
باز باران بی ترانه
میخورد بر سقف قلبم
باورت شاید نباشد
خسته است این قلب تنگم ... !
جا سیگاری ام را گم کرده ام
تو
ندیدی ؟
خودش مهم نیست !
خاطراتم را در آن سوزانده ام !
دلت که گرفته باشد
صدای ترانه که هیچ
با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنی ...
چند بار امید بستی و دام بر نهادی تا دستی یاری دهنده,کلامی مهر آمیز نوازش یا گوشی شنوا به چنگ آری؟ چند بار دامت را تهی یافتی؟! از پای منشین,آماده شو که دیگر بار و دیگر بار دام باز نهی......!
من می دانم
دلم تا همیشه در وسط ترین
نقطه ی زندگی جا مانده است
جایی بین خواستن و نخواستن
جایی بین بودن و نبودن
جایی بین رفتن و نرفتن
جایی بین ....... این نقطه های خالی ...
جا مانده
آدامس ها
بزرگترین اساتید معنویت هستند
از کودکیمان تلاش می کنند به ما بفهمانند
"هیچ شیرینی ای ماندگار نیست"
آرزویی کن …
گوشهای خدا پر از آرزوست
و دستهایش پر از معجزه …
آرزویی کن …
شاید کوچکترین معجزه اش،
بزرگترین آرزوی تو باشد!!!
من چشمهایـــم را بستم و تو قایــم شدی ...
من هنـــوز روزها را می شــمـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ �� �� �ـارم!...
و تـــو پیدا نمیشوی !..
یا من بازی را بلــد نیستم !
یا تو جر زدی
این بار تو بگو
دوستت دارم
نترس...
من آسمان را گرفتم که به زمین نیاید...