-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
مرا بر آگاهی فرو مگذار که آگاهی همه شغل است .
و در دانش بمبند که دانش ، همه درد است ،
و تا رهی به خود است ، جوی خشک و آهن سرد است .
و او که از زهد به ثنای راضی است ، محجوب است .
و نیم درم در کنف صوفی ، کنز است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
شیخ الاسلام گفت که : از یافت تو بر اندیشم ،
از علم خود گریزم ،
بر زهره خود بترسم ، در غفلت آمیزم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ارت بشناسم ، حیران کنی !
ورت نشناسم ، ویران کنی !
ور قصد تو کنم ، بر من تاوان کنی ، ور بازگردم ، بی قرار کنی !
درمانم در تو ! هیچ ندانم که چون کنی ؟!
الهی !
آنک تو را یافت ، یافت ، اما کجا یافت ؟
نایافته کی بودی تا یافت ؟
که نه کس ذات در تو یافت ، تا کار تو وایافت .
بی آنک یافت تو دریافت ، آنک دریافت ، یافت تو جست .
از راه حقیقت برتافت ، ضعف الطالب و المطلوب .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اکنون که من بر من تاوان ، تو آفتاب صفوت بر من تاوان ؛
به شرک ، از شرک برستن نتوان .
به نجاست ، به نجاست شستن نتوان .
و به خویشتن ، از خویشتن رستن نتوان .
عجب آن است که به جستن فرمان !
و جستن ، رمیدن است جاویدان .
هر که به جستن یاوید ، گم است و گمان .
ای من فدای آن که خیمه دران .
هر چه به مطلب یاوند ، طلب مه از آن .
چشم چون جوید ، چیزی که خود نبیند به آن ؟
هرگز جانور دیدی در جستن جان .
چشم غریق آب نمی بیند ، از آب که در آن .
چشم از خورشید عاجز از عیان .
که تیر در دست خصم چه آید از کمان .
یافت یابنده را ظاهر تر از عیان .
پس جستنی کم است و جویان به گمان .
ای تو رابه تو یافته و یافت تو نادر یافته !
الهی !
اگر من تو را خواستم تا تو را یافتم ، مرا جای شادی است .
هر چه جز از حق است از حق حجاب است .
پس به حجاب ، حق جستن ، فرهیب است .
هستی تو ، دوستان را یافت است .
دیده یافت توست ، هرجه که شناخت است .
هر چیز را جویند ، پس یاوند ، وی را یابند ، پس جویند ، پس تو .
الهی !
از جستن یاونده را پیشی و جوینده را به وی نه که به خویشی .
پس جستن گم است و جوینده محروم .
و جستن تو ولایت وقت است و تو خود معلوم .
روز روشن و نابینا روز جویان !
در میان هست ، غرق و از دور پویان !
الهی !
که رهی تو را به گریختن از خود یابد ، به خود چون جوید ؟
و با تو ای قدوس ! به زبان تفرق سخن چون گوید ؟
بی تو به تو رسیدن کی توان ؟
رسیدنی به تو خود با توست از همیشه تا جاویدان !
خود با توست و تو را جوی خفته و روان .
وی را جستن چیست ؟ که از تو گریختن نتوان .
هر نزدیکی که در جهان است ، تو نزدیک تری از آن !
یا جوینده خودی و از وی نیستی نهان .
هرگز پیش یافت و پس جستن کی شنید ؟
هرگز از دوستی به دوستی کی رسید ؟
آری !
آن کس که مولا وی را با خود سروکار گزید ،
آنک گفت که : تو را یافتم ، وی از خود برست .
نه به غایت ، حاضر جوینده و نه به نیست ، هست .
هر که تو را یافت ، تو را دید و هر که تو را دید ، از چشم خود بیفتید .
که من مرا حجابم ، از خود در عذابم ، بیهوده می شتابم ، به نیست .
من چه یابم ؟
الهی !
تو را به چیز جویم ؟ که تویی و بس !
و نه در پیش من چیز و نه ورای تو کس !
آنچ من می جویم ، از من فرومایه تر است .
از هنگام و نشان یافت تو بیشتر است .
که گیتی در ملکوت تو کم از یک موی !
پس به ابتدا جستن را چه روی ؟
جوینده تو به خویشتن هم داستان است .
به نیست ، هست جستن ، پنداره مستان است .
یافت تو را نه هنگام است و نه سبب .
محجوب آن است که موقوف است بر طلب .
تو را جستن ، باقی بر کندگی است .
که پیش از هر چیزی ، تو را جستن چیست ؟
به دوگانگی ، یگانگی ، کمی است .
بسته ماندن در راه طلب ، شومی است !
هر چه جز یکی ، همه هم است .
هست یکی است و دیگران ، نیست .
آنک می موجود جوید ، گم است !
حق پیش از جوینده معلوم است .
پس جستن و جوینده برخاست ، حجاب ببرید که حق پیداست .
یافت را یافته نشان بس است .
که نه در دیده توحید جز فرد ، کس است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
این چیست کی دوستان خود را کردی ؟
که هر کی ایشان را جست ، تو را یافت .
و تا تو را ندید ، ایشان را نشناخت /
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آنک تو را شناخت ، شناخت ، اما کی شناخت ؟
و آنچ نمودی ، نشناخت .
هر چند کی تو بودی که شناخت !
قدر از جلال که پرداخت ؟ پس آنچ تو را شناخت ،
لطف تو او را نواخت و قرب تو او را بزدود و فرا ساخت
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تویی که دوستی را شایی که در وقت خشم ببخشایی !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نظر خود بر ما مدام کن و این شادی خود بر ما تمام کن !
و ما را برداشته ی خود نام کن !
بر وقت رفت ، بر جان ما سلام کن .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ظاهری داریم شوریده ، باطنی در خواب .
سینه ای داریم پر اتش ، دیده ای داریم پر آب .
گاه در آتش سینه می سوزیم و گاه در آب چشم غرقاب .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر با دوستان تو نه رمه ام ، آخر از هشتم اصحاب کهف ، نه کمم !
الهی !
چون سگی را بدین درگاه بار است ، رهی را با نومیدی چه کار است ؟
الهی !
سگ را بار است و سنگ را دیدار است ،
گر من ز سگ و سنگ کم ایم ، عار است !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
بنده را از سه آفت نگاهدار :
از وساوس شیطانی و از هوای نفسانی و از غرور نادانی .
الهی !
تو به رحمت خویشی و ما بر حاجت خویشیم !
تو توانگری و ما درویشیم !
الهی !
به بهشت و جور چه نازم ؟
مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی سازم !
الهی !
به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت ان صفت که تو چنانی !
دریاب که می توانی !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر کوشم که خویش را بپوشم ، برهنه مانم .
و اگر جهد کنم که به سعی خویش از تو چیزی یابم ، بی بهره مانم .
تا کدام داغ کردی ؟ من آن چنانم !
تا به کدام نام خواندی ؟ من آنم !
الهی !
نه دربندم و نه آزادم ! از خود رنجور و از تو دلشادم !
از زندگانی خود در عذابم ! گویی که بر آتش کبابم !
نه خورد پیدا و نه خوابم ! در میان دریا ، تشنه آبم !
از آنکه از خود در حجابم ، منتظرم تا کی رسد جوابم !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ضعیفم خواندی و چنین است ، هر چه از من اید ، در خور این است !
الهی ! ضعیفم خواندی و چنانم !
مگذار که در پیش خود بمانم !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
بنده جرم کرد ، خسته دل آلوده دامن شد ،
منادی کرم تو آواز داد که : نصیب معیوبان با من شد .
رحمت صبقت گرفت و فضل و کرم ضامن شد .
تا لاجرم سگی آن سبع را ثامن شد .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آنچه بر ما آراستی ، خریدیم ،
و از هر دو جهان ، محبت و جامه ی بلا را بریدیم و پرده عافیت دریدیم ، ...
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
عاجز و سرگردانم ! نه انچه دانم ! دارم و نه آنچه دارم ، دانم !
الهی !
چون توانستم ، ندانستم و چون دانستم ، نتوانستم .
آه از این علم ناآموخته !
گاه در غرقم از او ، گاه سوخته !
الهی !
کار جز خم و تاب و پیچ ندارد ، اما بپذیر که الف هیچ ندارد .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
شغل آنجاست کز تو خبر و عیش آنجاست کز تو نظر .
الهی !
به فضل خویش مرا بنواز و به عدل خویش مرا مگذار .
الهی !
نواختن خود را صفت است ، اما در نواخت به دیدن ، مرا راحت است .
خشم بر بیگانگان است ، ور رشک بر دوستان است ،
اما عتاب در میان است .
الهی !
از یافت تو براندیشم ، از علم خود گریزم ،
بر زهره ی خویش بترسم ، در غفلت آویزم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ار بوی دهن روزه دار به نزدیک تو عطر است !
عید ، عید صوم است ، نه عید فطر است .
کار نه روزه و نماز دارد ، کار شکستگی و نیاز دارد .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر مجرمیم ، مسلمانیم و اگر بد کرده ایم ، پشیمانیم !
اگر ما را بسوزی ، سزای آنیم و اگر بیامرزی ، به جای آنیم .
الهی !
اگر تن مجرم است ، دل مطیع است !
اگر بنده گناهکار است ، کرم تو شفیع است !
الهی !
ما را فرا جرم مگذار یا جرم را از ما در گذار .
الهی !
رنجورم ، تا چرا نه یک رنگم ، مگر با بخت بد بجنگم !
گاه بهشتیان را فخر و گاه دوزخیان را ننگم !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
از آن تو فزود و از من کاست ، آخر همان ماند که از اول بود راست .
الهی !
صبر از من رمید و طاقت شد سست ! تخم آرام کشتم ، بی قراری رست .
الهی ! صبر تو خواستی ، من نخواستم !
نظر لطف یافتم ، چون از خواب برخاستم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چون آتش فراق داشتی ، به آتش دوزخ چه کار داشتی ؟
الهی !
تا سه چیز بشناختیم ، هول سه چیز از ما بشد :
تا زهر فراق و دوری از تو بشناختیم ، تلخی دوزخ فراموش شد !
تا عیش صحبت با یاد و ذکر تو بشناختیم ، عیش بهشت فراموش شد !
تا بهای نزدیکی قرب تو بشناختیم ، هول عرصات فراموش شد !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
باک نداریم به هر صفت که ما را بداری ،
اما ما را به آوردن طاعت خود توفیق بده و هر گونه خواهی دار !
و روزی من از حلال بده و هر چه خواهی ده !
و مرا به هر صفتی که خواهی ، میران ، ولیکن مسلمان میران .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نه از کشته تو خون آید و نه از سوخته تو دود ؛
زیرا که کشته تو به کشتن شاد است و سوخته تو به سوختن خشنود !
الهی !
من تو را چه جویم ؟ که در ملکوت تو کمتر از تار مویم !
الهی !
چون در تو نگریم ، شاهیم ، تاج بر سر !
و چون در خود نگریم ، خاکیم و خاک بر سر .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر بر دار کنی ، رواست ، مهجور مکن !
و اگر به دوزخ فرستی ، رضاست ، از خود دور مکن !
الهی !
مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را !
الهی !
هر که را براندازی ، با درویشان دراندازی .
الهی !
همه تو ، ما هیچ ! سخن این است ، بر خود مپیچ !
الهی !
گفتی کریمم ! امید بدان تمام است ،
تا کرم تو در میان است ، نا امیدی حرام است .
الهی !
طاعت فرمودی و توفیق باز داشتی .
از معصیت منع کردی ، بر آن داشتی .
ای دیر خشم زود آشتی !
اخر مرا در فراق بگذاشتی .
الهی !
امانت را می نهادی ! دانستی که چنینم .
الهی !
تا از مهر تو اثر آمد ، همه مهرها به سر آمد .
الهی !
من کی ام که تو را خواهم ! چون من از قیمت خویش آگاهم .
دل و دوست یافتن ، پادشاهی است .
بی دل و دوست زیستن ، گمراهی است .
گفت نوشی است همه زهر ،
و خاموشی زهری است همه نوش .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
کاشکی عبدالله خاک شدی و نام او از دفتر وجود پاک .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
به حق آنکه تو را هیچ حاجت نیست !
رحمت کن بر آن که او را هیچ حجت نیست .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نیستی همه را مهصیت است و مرا غنیمت .
بلا از دوست عطاست و از بلا نالیدن خطاست .
الهی !
نه ظالمی که گویم زنهار و نه مرا بر تو حقی که گویم بیار !
کار تو داری ، ما را می دار ! این اندوخته خود را بردار !
نیکا آن معصیت که تو را به عذر آرد ؛
شو ما آن طاعت که تو را به عجب آرد .
الهی !
اگر از دوستانم ، حجاب بردار و اگر مهمانم ، مهمان را نیکودار .
الهی !
آنچه تو کِشتی ، آب ده و آنچه عبدالله کشت ، فرا آب ده .
الهی !
پنداشتم که تو را شناختم ، اکنون پندار را در آب انداختم .
الهی !
حاضری ! چه جویم ؟ ناظری ! چه گویم ؟
الهی !
اگر عبدالله را خواهی گداخت ، دوزخی دیگر باید آلایش او را ،
و اگر خواهی نواخت ، بهشتی دیگر ، آسایش او را .
الهی !
گناه در جنب کرم تو زبون است ؛ زیرا که کرم ، قدیم و گناه ، اکنون است .
عاشق را یک بلا در روی و دیگری در کمین است .
و دائم با درد و محنت قرین است .
الهی !
گفتی مکن و بر آن داشتی و فرمودی بکن و بگذاشتی .
الهی !
اگر ابلیس ، آدم را بدآموزی کرد ، گندم او را که روزی کرد ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چون پاکان را استغفار باید کرد ، ناپاکان را چه کار شاید کرد ؟
الهی !
آتش دوری داشتی ، با آتش دوزخ چه کار داشتی ؟
الهی !
چون سگ را بار است و سنگ را دیدار است ،
اگر من ز سگ و سنگ کم آیم ، عار است !
عبدالله را با ناامیدی چه کار است ؟
الهی !
هر که را خواهی براندازی ، با ماش دراندازی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر کار به گفتار است ، بر سر گویندگان ، تاجم .
و اگر به کردار است ، به کلمه گفتن محتاجم .
الهی !
اگر حسنات با مایه داران است ، من درویشم ،
و اگر با مفلسان است ، من در پیشم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آن را که تو خواهی ، آب در جوی روان است ،
و آن را که تو نخواهی ، چه درمان است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر کاسنی تلخ است ، از بوستان است ؛
و اگر عبدالله مجرم است ، از دوستان است .
الهی !
چون همه آن کنی که خواهی ، از این مفلس بیچاره چه خواهی ؟
الهی !
یافت تو آرزوی ماست . دریافت تو نه به بازوی ماست
الهی !
همه از تو ترسند و من از خود ؛
از تو ، همه نیکی دیده ام و از خویش ، همه بد .
الهی !
از بوده نالم یا از نبوده ؟ از بوده محال است و از نابوده بیهوده !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر یک بار گویی : بنده من !
از عرش بگذرد خنده من .
الهی !
چون با توام ، از جمله تاجدارانم ، تاج بر سر ؛
و اگر بی توام ، از جمله ی خاکسارانم ، خاک بر سر ؛
ای دیر خشم زود آشتی !
آخر در نومیدی مرا بگذاشتی .
الهی !
یُبِبُهُم تمام است ، و یُحِبُونَه کدام است ؟
الهی !
چه فضل است که با دوستان خود کرده ای ؟
هر که ایشان را شناخت ، تو را یافت ،
و هر که تو را یافت ، ایشان را شناخت .
گل های بهشت ، در پای عارفان ، خار است ؛
آن کس که تو را جست ، با بهشتش چه کار است ؟
الهی !
چون بید می لرزم که مبادا به هیچ نیرزم .
الهی !
به بهشت و حور چه نازم ؟ مرا نظری ده که از هر نظری بهشتی سازم .
الهی !
به عزت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی ،
دریاب مرا که می توانی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چنان که کف دریا بر لب است ، کمالات سرمستان تو در نیم شب است
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر نظر فاسقان بر زر و سیم است ،
و نظر صادقان بر خوف و بیم است ،
اما نظر عبدالله بیچاره بر نوزده حرف بسم الله الرحمن الرحیم است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
به عزت دعوت : " دَعَوتُ قَومی لَیلاً وَ نَهاراً "
که ما را از صفات آیات بینات کلام ربانی ،
عصمتی هر چه تمام تر ارزانی دار .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
عبدالله بر این بساط ، پیاده مانده است .
رخ بر هر که می آورد ، اسب بر او می دوانند .
آن ساعت که در شاه مات اجل مانده باشد ،
از دیو بند شیطان ، او را نگاهدار ،
که فرزین طاعت کج می رود .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
دلی ده که در کار تو جان بازیم .
جانی ده که کار آن جهان سازیم .
تقوایی ده که دنیا را بسپریم .
روحی ده که از دین برخوریم .
یقینی ده که در آزبر ما باز نشود .
قناعتی ، تا صعوه حرص ما باز نشود .
دانایی ده که از راه نیفتیم .
بینایی ده تا در چاه نیفتیم .
دست گیر که دست آویز نداریم ؛ در گذار که بد کرده ایم .
آزرم دار که آزرده ایم
طاعت مجوی که آب آن نداریم .
از هیبت مگوی که تاب آن نداریم .
توفیقی ده تا در دین استوار شویم .
عقبی ده تا از دنیا بیزار شویم .
نگاهدار تا پریشان نشویم .
به راه دار تا پشیمان نشویم .
بیاموز تا شریعت بدانیم .
برافروز تا در تاریکی نمانیم .
بنمای تا در روی کسی ننگریم .
بگشای دری که دربگذریم .
تو بساز که دیگران ندانند .
تو بنواز که دیگران نتوانند .
همه را از خود رهایی ده .
همه را به خود آشنایی ده .
همه را از مکر شیطان نگاهدار .
همه را ار فتنه نفس آگاه دار .
الهی !
بساز کار من و منگر به کردار من !
دلی ده که طاعت افزون کند .
طاعتی ده که به بهشت راهنمون کند .
علمی ده که در او آتش هوا نبود .
علمی ده که در او آب زرق و ریا نبود .
دیده ای ده که عزّ ربوبّیت تو بیند .
نفسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند .
جانی ده که ز هر حکمت تو به طبع نوش کند .
تو شفا ساز که از این معلولان شفایی نیاید .
تو گشادی ده که از این ملولان کاری نگشاید .
به اصلاح آر که نیک بی سامانیم !
جمع دار که بس پریشانیم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است ، بی دیدار تو ، درد و داغ است .
دوزخ بیگانه را بنه گاه است ،
و آشنا را گذرگاه و عارفان را نظرگاه .
الهی !
اگر مرا در دوزخ کنی ، دعوی دار نیستم ،
و اگر در بهشت کنی ، بی جمال تو خریدار نیستم .
الهی !
من به حور و قصور ننازم .
اگر نفسی با تو پردازم ، از آن هزار بهشت سازم .
الهی !
زبانم در سر ذکر شد ، ذکر در سر مذکور .
دل در سر مهر شد ، مهر در سر نور .
جان در سرعیان شد ، عیان از بیان دور .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چون به تو نگریم ، شاهیم و تاج بر سر ؛
چون به خود نگریم ، خاکیم و از خاک بدتر .
الهی !
بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن .
الهی !
صبر از من رمید و طاقت شد سست .
تخم آرام کشتم ، بی قراری رست .
الهی !
بدین شادم که نه به خود ، به تو افتادم .
الهی !
از کشته تو خون نیاید و از سوخته تو دود !
کشته تو به کشتن شاد و سوخته تو به سوختن خشنود .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آنچه بر سر ما آید ، بر سر کس نیامد .
دیده ای که به نظاره تو آمد ، هرگز باز پس نیاید .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان