چشمــآنم را مےبندم؛
نخوابیــده خوابــت را مےبینم
كـــآش تو هرگز نبودے،
خـــواب بودنت، به یادم مے آورد كـــه نیستے
و مــــــن باز یاد دلتنگےهایم مےافتم
نمایش نسخه قابل چاپ
چشمــآنم را مےبندم؛
نخوابیــده خوابــت را مےبینم
كـــآش تو هرگز نبودے،
خـــواب بودنت، به یادم مے آورد كـــه نیستے
و مــــــن باز یاد دلتنگےهایم مےافتم
میخواستم عشق را باور کنم،عاشق نبودم.
عاشق شدم اما عشق پر پر شده بود...
اینقدر کووک نزن!
جای بخیه ندارد دیگر
این دلِ لاکردار!
قلابت را بدون طعمه بینداز.
اینجا پر است از ماهیانی که از زندگی سیر شده اند..
کلاغ پـَر؟؟
نه کلاغ را بگذاریم برای آخر ...
نگاهت ؛ پـَر
خاطراتت ؛ هم پـَر
صدایت ؛ پـَـــر
کلاغ پـَر!؟؟
نه ؛ کلاغ را بگذاریم برای آخـــر ...
جوانی ام ؛ پـَر
خاطراتم ؛ پــَر
من هم پــَـــــر
حالا تو مانده ای و کلاغی که هیــــچ وقت به خانه ش نرسید
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
- - - به روز رسانی شده - - -
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
کاش هیچ وقت برف هایی که آن شب بارید،آب نمیشد...آنگاه میتوانستی رد پاهایت را دنبال کنی و دوباره به خانه بازگردی!!!
از خوب ها بيشتر ميترسم يك روز تو خوب من بودي !!!!
چقدر جالب !
تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه
اونم کسیه که داغونت کرده !
اینجا زمین است...ساعت به وقت انسانیت خواب است...دل عجب موجود سخت جانی است!هزاربار تنگ میشود،میشکند،میسوزد،میمیر د! اما باز هم می تپد...
قیافه ام تابلو شده بود !
گفتن : چی میکشی ؟
گفتم : زجر !
گفتن : نه یعنی چی مصرف میکنی ؟
گفتم : زندگی … !
- - - به روز رسانی شده - - -
قیافه ام تابلو شده بود !
گفتن : چی میکشی ؟
گفتم : زجر !
گفتن : نه یعنی چی مصرف میکنی ؟
گفتم : زندگی … !
وقتی تمامی برگ های امیدم دچار خزان فصل فراموشی تو شد،گمان می کردم بی برگی ام از بی ریشگی است،باغبان خوبی نبودی،سر سبزیم در میان دستان بنیان کن تو پوسید...!!!
هم قــــــــــد شدیم …
خدا میداند چه چیزهایی را زیر پاهایم گذاشتم …
مگسي را كشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک... به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید،
به خیالش قندم
...یا که چون اغذیه مشهورش تا به این حد گندم !!!
ای دو صد نور به قبرش بارد؛
مگس خوبی بود ...
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،
مگسی را کشتم ..
تا تو عاشقانه بودی شب من سحر نمی خواست
به ستاره دل نمی بست از تو بیشتر نمی خواست
تا تو عاشقانه بودی شاعرانه بود بودن
قهر بود غصه با تو دور بود گریه از من
تا تو عاشقانه بودی واژه باغی از ترانه
قصه قصه ی یه رنگی شعر شعر عاشقانه
من به دنبال تو بودم تو به فکر هم زبونی
من تموم بیقراری تو تموم مهربونی
تو به اشک اجازه دادی توی چشم من بشینه
تا غرورمو شکستم گفتی عاشقی همینه
گفتی اما دل ندادی گفتی اما دل نبستی
گفتی عاشقت نبودم ساده بودی که شکستی
ساده بودم مثل آینه تا تو عاشقانه بودی
فقط از تو می نوشتم تا تو شاعرانه بودی
چه دنياي عجيبي است ...
همه ميگويند،حرف دلت را بزن ...
اما ، هر وقت حرف دلم را زدم ، دل همه را زدم !
گاهی دلم میخواد همه بغضام از تو نگاهم خونده بشه که جسارت گفتن کلمه هارو ندارم...
اما ...
یه نگاه گنگ تحویل میگیرم و یه جمله مثل : چیزی شده؟؟؟...
اونجاست که بغضمو با لیوان سکوتم سر میکشم و با لبخند میگم : نه . هیچی...
شيطان نيستم
فرشته هم نيستم
خـُدا هم نيستمفقط دختـرم ؛
از نوع ِ ساده اش
حـوّاگونه فكر مـي كنم ؛
فقط به خاطر يك \" سيب \"تا كجا بايد تاوان داد ؟
در عجبم
از سیب خوردنمان
که از آن فقط چوبش باقی می ماند
مگر این همه چوب که خوردیم
از یک سیب....شروع نشد!؟
- - - به روز رسانی شده - - -
در عجبم
از سیب خوردنمان
که از آن فقط چوبش باقی می ماند
مگر این همه چوب که خوردیم
از یک سیب....شروع نشد!؟
دلم گرفت
خب دل است دیگر
دست خود آدم که نیست
دل است
بغض یعنی نرو...!!
بفهم....
حال دل سوخته کی سوخته دامن داند///وانکه سوزد جگرش دود دل من داند...
روزگارا تو اگر سخت به من میگیری...
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست...
جالب است....
قرص میدهند که
فراموشت کنم
خوابت را می بینم...
و خدا خواست که بعقوب نبیند یک عمر...
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد...
باران چشمانم باز برپنجره خاطراتم میبارد
ترانه هایی که روی شیشه های غم گرفته ام نوشته ام همه تر شدند..!!!!
باز غم پاور چین پاورچین نزدیک خلوتم میشود
به تنهایی ام سرک میکشد........
انگار بی کسی ام راحس کرده که مقابل چشمان کم سویم به شادی نشسته است!!!!!
گویی قصد تلافی دارد.......
تلافی روزهایی رادارد که دلخوش به حضور تو ...
به اوفکرهم نمیکردم!!!!!!!!
از کنارتنهایی من که رد شدی ؛گوشهایت را بگیراینجا سکوت آدم را کر می کند . . . ! ! !
هر جا دلت شکست خودت جاروش کن تا هرکسی منّت دستای زخمیشو سرت نذاره ...
http://up98.org/upload/server1/02/j/...0q5500loga.jpg
دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ،
دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه... ...
مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت ،
دردم ایــــــن است کــــــه......
بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا ...
مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم؟!
- - - به روز رسانی شده - - -
همیشه داشتن بهترینها به آدم غرور خاصی میدهد
و من مغرورترینم چرا که تو بهترینی!!!
http://steamamerica.com/yahoo_site_a....120124834.jpg
قایقتـــــــــــ می شوم
بادبانَم باش ...
بگذار هر چه حرف پشتـــــــ سرمان می زنند
باد هوا شود برای حرکت ...
http://jazzaab.net/upload/1/0.556272...jazzaab_ir.jpg
اگر لبخند یک موج باشد آرزو می کنم دریا باشی...
اگر خوشحالی یک برگ باشد آرزو می کنم درخت باشی...
اگر سلامتی یک ستاره باشد آرزو می کنم کهکشان باشی...
به کلاغــــها بگویید:
قصه ی من
اینجا
... تمام شد،
یکی..
بود و نبود مرا با خود برد... !
شکستنی رفع بلاست..اما...باور نمیکند دلم
- - - به روز رسانی شده - - -
شکستنی رفع بلاست..اما...باور نمیکند دلم
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن است...
از همان آب هایی که میپرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم!!
از نگاهت ترانه ها خواندم/فصلی از عاشقانه ها خواندم/من به امید صبح چشمانت تا سپیده،شبانه ها خواندم/گفته بودی که با منی اما،از دو چشمت بهانه ها خواندم/آنچه من در نگاه تو دیدم،همه را در فسانه ها خواندم...
چرا به آتش کشیدی مرا..!؟برای خودم نمی گویم به فکر توام...بعد از خاکستر شدنم چگونه گرم میشوی..!؟با کدامین آغوش...!!!
من نه عاشق هستم نه محتاج نگاهی که بلغزد برمن
من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
من خودم هستم ودستی که صداقت میکاشت
گرچه در حسرت گندم پوسید و خدا میداند
سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود
من نه عاشق هستم نه دلداده به گیسوی بلند
ونه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگی ام میفهمد...
مردازعارف پرسید:عشق یعنی چه؟
عارف گفت:به باغ انگوربرو و بزرگترین خوشه رابیاور ولی نباید به عقب برگردی
اورفت اما بادست خالی برگشت.
عارف گفت چرابادست خالی برگشتی؟
مردگفت فکرمیکردم ممکن است بزرگترین خوشه درته باغ است اما...
عشق یعنی همین
به همین سادگی که کلاغ سالخورده با نخستین سوت قطار سقف واگن متروک را ترک میگوید...دل دیگر در جای خود نیست...به همین سادگی!!!