اصلاهم دلم برات تنگ نشده ! چون گرفتاری و دردسرایی که برام درست کردی رو تازه جمع و جور کردم...
الان هم آروم آرومم
.
.
.
.
راستی کی میای ؟! دلم برای شلوغ بازیا و دردسرات تنگ شده !
نمایش نسخه قابل چاپ
اصلاهم دلم برات تنگ نشده ! چون گرفتاری و دردسرایی که برام درست کردی رو تازه جمع و جور کردم...
الان هم آروم آرومم
.
.
.
.
راستی کی میای ؟! دلم برای شلوغ بازیا و دردسرات تنگ شده !
شاید آرامتر میشدم ....
فقط و فقط....
اگر میفهمیدی حرفهایم به همین راحتی که میخوانی نوشته نشده اند.....
کاش می ماندی؛
ترکم نمیکردی؛
کاش خاک سرد قدر دستان گرمت را بداند؛
کاش بار دگر؛ در خواب یا بیداری؛
احساست کنم؛ هستی.
(درد) می کشم نبودنت را....
دوستانه (د) را بر میداری و (رد) میشوی!!!
به گناهم نگاهی بینداز....
چیزی نبود جز دوست داشتن دوستانه بودنت را....
خواهش میکنم (رد) نشو...
بمان اما (درد) هم نشو!!!!!
اغوشتو غیر من بروی هیچکی وا نکن منو ازین دلخوشیا آرامشم جدانکن من برای با تو بودن پر عشقو خاهشم واسه بودن کنارت تو بگو هرکجا پرمیکشم
دلتنگم دلتنگ...
کسی صدای مرا می شنود؟!
او گفت بر نخواهد گشت..
پس من این همه زمان..
چرا رفت و برگشت آونگ ساعت را شمردم؟
پیر شدم از شوق انتظارش.. در جوانی..
این بی انصافی است..!
برای این همه عشق...
برای این همه صبر..
آه دنیا پاسخت چیست برای این همه درد...؟؟!
نفس که مي کشم ، با من نفس مي کشد .قدم که برمي دارم، قدم برمي دارد.اما وقتی که می خوابم ، بيدار می ماند تا خوابهايم را تماشا کند....
او مسئول آن است که خوابهايم را تعبير کند.او فرشته من است، همان موکل مهربان.اشک هايم را قطره قطره می نويسد.دعاهايم را يادداشت می کند. آرزوهايم را اندازه می گيرد و هر شب مساحت قلبم را حساب مي کند و وقتی که مي بيند دلتنگم ، پا در ميانی مي کند و کمی نور از خدا مي گيرد و در دلم مي ريزد،تا دلم کوچک و مچاله نشود.
به فرشته ام ميگويم:از اينجا تا آرزوهای من چقدر راه است؟من کی به ته رويلهايم ميرسم؟ميگويم:من از قضا و قدر واهمه دارم.من از تقدير ميترسم.از سرنوشتی که خدا برايم نوشته است.من فصل آينده را بلد نيستم.از صفحه های فردا بيخبرم.ميگويم:کاش قلم دست خودم بود....کاش خودم مينوشتم.....
فرشته ام به قلم سوگند مي خورد و آن را به من مي دهد و مي گويد:بنويس.هر چه را که مي خواهی... بنويس که دعاهايت همان سرنوشت توست.تقدير همان است که خودت پيشتر نوشته ای...
شب است و از هزار شب بهتر است.فرشته ها پايين آمده اند و تا پگاه درود است و سلام.قلم در دست من است و مي نويسم.مي دانم که تا پيش از طلوع آفتاب تقديرم را خدا به فرشته ها خواهد گفت.
عرفان نظر آهاری[golrooz]
کمی گیجم کمی منگم عجیب است
پریده بی جهت رنگم عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش
برایت باز دلتنگم عجیب است !
دلتنگم
تو را طلب نمی کنم...نه اینکه بی نیازم...صبورم!!!