آمد بهار جانها،ای شاخ تر،به رقص آ
چون یوسف اندر آمد،مصر و شکر،به رقص آ
ای شاه عشق پرور،مانند شیر مادر
ای شیر جوش در رو،جان پدر به رقص آ
نمایش نسخه قابل چاپ
آمد بهار جانها،ای شاخ تر،به رقص آ
چون یوسف اندر آمد،مصر و شکر،به رقص آ
ای شاه عشق پرور،مانند شیر مادر
ای شیر جوش در رو،جان پدر به رقص آ
آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با سینه ای شرحه شرحه و با دلی کباب
وقتي به دنيا مياييم تو گوشمون اذان ميخونن وقتي هم از دنيا ميريم برامون نماز ميخونن.
زندگي به اين كوتاهيه!
فاصله ي بين اذان تا نماز!
چه ساده با گرستن خويش زاده مي شويم
و چه ساده با گريستن ديگران از دنيا ميرويم
و ميان اين دو سادگي معمايي مي سازيم
به نام زندگي!
تا تواني يك دل و يك رنگ باش
قالي از صد رنگ بودن زير پا گسترده است.
يادت باشه دنيا كرويه!هر وقت احساس كردي آخرش هست شايد نقطه ي شروع باشه.
هيچ كس آنقدر ثروتمند نيست كه به لبخندي نياز نداشته باشد
و هيچ كس آنقدر فقير نيست كه نتواند لبخندي ببخشد
پس
لبخند بزن حتي اگر دلت غمگين باشد.
گاه براي ساختن بايد ويران كرد
گاه براي داشتن بايد گذشت
و گاه در اوج تمنا بايد نخواست
اینجا چه خبره...؟؟؟ ظاهرا تاپیک رو اشتباه گرفتین!!![taajob][taajob]