بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفا رو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .
نمایش نسخه قابل چاپ
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفا رو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .
پـروردگــارا :
در ایــن "ارزانـــیِ ارزشها "
"گــرانی ِ ســـکــوت" را
به مــن بــیـــآمــوز
خسته ام......
نه اینکه کوه کنده باشم.......
نه..................
درس خوانده ام.[nishkhand]
- - - به روز رسانی شده - - -
خسته ام......
نه اینکه کوه کنده باشم.......
نه..................
درس خوانده ام.[nishkhand]
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے …!
یا …
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند …!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ …!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم…..!!!
با دست های خودم
بند محبت میانمان را پاره می کنم
شاید گره اش بزنند
به تو نزدیک تر شوم...
- - - به روز رسانی شده - - -
با دست های خودم
بند محبت میانمان را پاره می کنم
شاید گره اش بزنند
به تو نزدیک تر شوم...
تو آنجا....من اینجا....همه راست می گفتند ، توکجا من کجا....
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....
چون به قلب همدیگه زخم زدن...
نمی تونن دشمن همدیگه باشن...
چون زمانی عاشق بودن...
تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....
- - - به روز رسانی شده - - -
تو آنجا....من اینجا....همه راست می گفتند ، توکجا من کجا....
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمی تونن مثل قبل دوست باشن....
چون به قلب همدیگه زخم زدن...
نمی تونن دشمن همدیگه باشن...
چون زمانی عاشق بودن...
تنها می تونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن....
سكوت مي كنم نه اينكه دردي نيست گلويي نمانده براي فرياد دلتنگي
- - - به روز رسانی شده - - -
سكوت مي كنم نه اينكه دردي نيست گلويي نمانده براي فرياد دلتنگي
امشب باورم شد که برای بعـضـی دردهـا . . .
نه مـی تـوان گـریــه کــرد . . .
نه مـی تـوان فـریــاد زد . . .
بـرای بـعـضـی درد هـا فـقـط مـی تــوان نـگــاه کــرد . . .
و بـی صـدا شـکـسـت . . . !
- - - به روز رسانی شده - - -
امشب باورم شد که برای بعـضـی دردهـا . . .
نه مـی تـوان گـریــه کــرد . . .
نه مـی تـوان فـریــاد زد . . .
بـرای بـعـضـی درد هـا فـقـط مـی تــوان نـگــاه کــرد . . .
و بـی صـدا شـکـسـت . . . !
اجازه خدا...؟؟
میشه ورقمو بدم .....؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده .....؟
ولی من خسته شدم ....
- - - به روز رسانی شده - - -
اجازه خدا...؟؟
میشه ورقمو بدم .....؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده .....؟
ولی من خسته شدم ....
ﺩﻳﮕـــــــﺮ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﻳﻢ : ﺩﻭﺳــﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ؛
ﮔﺎﻩ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﻢ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﻫﯿﭻ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺯﻻﻝ ﺗـﺮ ﺍﺯ ﺑـﺎﺭﺍﻥ ...
من بسیار گریسته ام
هنگامی كه آسمان ابری است
مرا نیت آن است
كه از خانه بدون چتر بیرون باشم
من بسیار زیسته ام
اما اكنون مراد من است
كه از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شكوفه های گیلاس بی هراس،
بی محابا ببینم
....
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من
امروز متوجه شدم هیچ کس منو دوس نداره!!http://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gif
- - - به روز رسانی شده - - -
امروز متوجه شدم هیچ کس منو دوس نداره!!http://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gifhttp://www.njavan.com/forum/images/s...her%20(37).gif
اگه دلتنگ باشی تو مثل بارون شروع میشم
که با هر قطرهٔ اشکت منم زیرو رو میشم
همیشه ساده رنجیدی..همیشه سخت بخشیدی
تورو میبخشم این لحظه شاید بازم منو دیدی
- - - به روز رسانی شده - - -
اگه دلتنگ باشی تو مثل بارون شروع میشم
که با هر قطرهٔ اشکت منم زیرو رو میشم
همیشه ساده رنجیدی..همیشه سخت بخشیدی
تورو میبخشم این لحظه شاید بازم منو دیدی
عجب!!!!غافلگیر شدم !
یادته؟............آره همینو میگم.......آها خب پس.......خیلی زودگذشت....
ولی دیدی؟..........باشه .......میرم
- - - به روز رسانی شده - - -
یادته؟............آره همینو میگم.......آها خب پس.......خیلی زودگذشت....
ولی دیدی؟..........باشه .......میرم
مَـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟
ڪُجایے ؟
در چـﮧ حالے ؟
پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم
تنهـاییـت بـراے مَـטּ
غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ
هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ
تـღـو فـقـط بـخـنـد
آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم بشـنوم
صـداے خـنـده هـایـت را
صـداے هـمـیشـﮧ خـوب بـودنـت را
- - - به روز رسانی شده - - -
مَـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟
ڪُجایے ؟
در چـﮧ حالے ؟
پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم
تنهـاییـت بـراے مَـטּ
غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ
هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ
تـღـو فـقـط بـخـنـد
آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم بشـنوم
صـداے خـنـده هـایـت را
صـداے هـمـیشـﮧ خـوب بـودنـت را
آدم ها باید توی زندگیشان پای خیلی چیزها بایستند.
پای حرف هایی که می زنند، قول هایی که می دهند،
اشتباهاتی که می کنند،
احساساتی که بروز می دهند،
نگاه هایی که از عمق جان می کنند،
نوازش هایی که با سرانگشتانشان می کنند،
دوستت دارم هایی که می گویند،
زندگی هایی که می بخشند،
عشق هایی که نثار می کنند.
آدم ها باید توی زندگیشان پای انتخاب هایشان بایستند.
زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست با انتخاب هایشان....
- - - به روز رسانی شده - - -
آدم ها باید توی زندگیشان پای خیلی چیزها بایستند.
پای حرف هایی که می زنند، قول هایی که می دهند،
اشتباهاتی که می کنند،
احساساتی که بروز می دهند،
نگاه هایی که از عمق جان می کنند،
نوازش هایی که با سرانگشتانشان می کنند،
دوستت دارم هایی که می گویند،
زندگی هایی که می بخشند،
عشق هایی که نثار می کنند.
آدم ها باید توی زندگیشان پای انتخاب هایشان بایستند.
زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست با انتخاب هایشان....
کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . .
یه زخم کهنه روی بالم یه آسمون که چشم به راهم نیست
به غیر واژه ی غریبی چیزی توی ترانه هام نیست
حتی یه آینه پیش روم نیست که اسممو یادم بیاره
تنهاترین مسافر شب تو خلوتم پا نمیزاره
ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی
دل من از نژاد عشقه از تو و از ترانه لبریز
یه دنیا غم تو صدامه مثل سکوت تلخ پاییز
من یه پرنده ی غریبم من از نژاد آسمونم
میون این همه ستاره من یه شهاب بی نشونم
ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی ...
- - - به روز رسانی شده - - -
یه زخم کهنه روی بالم یه آسمون که چشم به راهم نیست
به غیر واژه ی غریبی چیزی توی ترانه هام نیست
حتی یه آینه پیش روم نیست که اسممو یادم بیاره
تنهاترین مسافر شب تو خلوتم پا نمیزاره
ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی
دل من از نژاد عشقه از تو و از ترانه لبریز
یه دنیا غم تو صدامه مثل سکوت تلخ پاییز
من یه پرنده ی غریبم من از نژاد آسمونم
میون این همه ستاره من یه شهاب بی نشونم
ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی ...
چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانی است
دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
چه شرافت ارزان
دشمنی ها ارزان
تن عریان ارزان
آبرو قیمت یک تکه نان
و دروغ از همه چیز ارزانتر
قیمت عشق چقدر کم شده است
کمتر از آب روان
و چه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان
- - - به روز رسانی شده - - -
چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانی است
دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
چه شرافت ارزان
دشمنی ها ارزان
تن عریان ارزان
آبرو قیمت یک تکه نان
و دروغ از همه چیز ارزانتر
قیمت عشق چقدر کم شده است
کمتر از آب روان
و چه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است …که میشکنم
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من
مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
- - - به روز رسانی شده - - -
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من
مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
دلــم بــراـے کودکــیـم تنگ شــده….
براـے روزهایـــے کــه باور ســاده اـے داشتــم
هــمه آدم هــا را دوست داشــتم…
مــرگ مادر “کــوزت” را باور مـــے کردم و از زن “تناردیه” کینه به دل مـــےگرفتم
مــادرم که مـــے رفت به این فکــر بودم که مثــل مــادر “هــاچ” گــم نشود…
تمام حســرتم از دنیــا نوشتن با خودکــار بود
دلــم براـے خدا تنگ شــده …
خدایــــے که شبها بوســه بارانش مــے کردم…
دلـم براـےکودکیم تنگ شده …
- - - به روز رسانی شده - - -
دلــم بــراـے کودکــیـم تنگ شــده….
براـے روزهایـــے کــه باور ســاده اـے داشتــم
هــمه آدم هــا را دوست داشــتم…
مــرگ مادر “کــوزت” را باور مـــے کردم و از زن “تناردیه” کینه به دل مـــےگرفتم
مــادرم که مـــے رفت به این فکــر بودم که مثــل مــادر “هــاچ” گــم نشود…
تمام حســرتم از دنیــا نوشتن با خودکــار بود
دلــم براـے خدا تنگ شــده …
خدایــــے که شبها بوســه بارانش مــے کردم…
دلـم براـےکودکیم تنگ شده …
ای کاش گفته بودی…
ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای
من خودم عاشق بودم ...
درکت می کردم…
- - - به روز رسانی شده - - -
ای کاش گفته بودی…
ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای
من خودم عاشق بودم ...
درکت می کردم…
میگن فراموش باید کرد
خیلی چیزا
خیلی روزا
و خیلی از آدما رو
ولی نمیگن
چطور تا اتفاق هست
عکس هست
خاطره هست
تکرار هست
و کوچکترین پیشامد برای یادآوری هست
چطور میشه فراموش کرد ؟؟؟
- - - به روز رسانی شده - - -
میگن فراموش باید کرد
خیلی چیزا
خیلی روزا
و خیلی از آدما رو
ولی نمیگن
چطور تا اتفاق هست
عکس هست
خاطره هست
تکرار هست
و کوچکترین پیشامد برای یادآوری هست
چطور میشه فراموش کرد ؟؟؟
دیگر بهار هم بهانه ای برای شاد بودن نیست!!!
وقتی شادی را از خاطر برده ای دیگر بهانه، چاره ساز نیست..
دیگر دلنوشته هم بغض جان های خسته را نمیشکند
ان سکوت شبی که در ژرفایش صدای شکستن بغضی بود حال سکوتی است به پایداری قلب های اسیر درد و ذهن های پریشان
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم...
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم..
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران..
ساده دل من که قسم های تو باور کردم....
به خدا کافر اگر بود به ره آمده بود..!
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم......
در غمت داغ پدر دیدم چون دُرِ یتیم..
اشک ریزان هوس دامن مادر کردم........
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران..
رفتم از کوی تو لیکن عقبِ سر نگران...
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی...
تو بمان و دگران..
واااای به حال دگران....!
« استاد شهریار »
چقدر سخته زنده ای ولی زنده بودنت از صدبار مردن بدتر باشه....
چقدر سخته وقتی درد داری نمیتونی به کسی بگی....
چقدر سخته تو گلوت یه دنیا فریاد باشه....
- - - به روز رسانی شده - - -
چقدر سخته زنده ای ولی زنده بودنت از صدبار مردن بدتر باشه....
چقدر سخته وقتی درد داری نمیتونی به کسی بگی....
چقدر سخته تو گلوت یه دنیا فریاد باشه....
گفتی دوستت دارم. قلبم تندتر از همیشه تپید،
لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم گاهی لبهادروغ می گویند،همانگونه که بارها دروغ شنیده ام.باصدایت مرا نوازش کردی،تپش قلبت را حس کردم،مهربان و پاک بود. در آغوشت غرق محبت شدم.به تو تکیه کردم و آرام شدم.
نگاهت مهربان بود و صدایت آرامش بخش،دستانت بخشنده و بویت بوی بهار عشق. با تواحساس امنیت می کنم. احساسی زیبا،احساسی که مرا از تمام بی رحمی ها و بدی هاحفظ می کند.تو گفتی دستانم رادوست داری و من آنها را به توهدیه دادم که تو هم دستت را به من بدهی تا یکیشویم و پرواز کنیم تا بی کرانه ها...نازنینم...تو گفتی نمی خواهی دستانم را از دستبدهی اما چند روز است که من احساس میکنم تو
خود گریزان شده ای برای گرفتن این دستان...راستی هنوز دوستم داری؟؟؟
نرو...
برگرد...
چمدان هایمان اشتباه شده است...
به جای خاطراتت دلم را بردی...
- - - به روز رسانی شده - - -
نرو...
برگرد...
چمدان هایمان اشتباه شده است...
به جای خاطراتت دلم را بردی...
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسم در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میكنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتنه, موسم دلکندنه
خنجر از پشت میزنه, اون كه همراه منه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
- - - به روز رسانی شده - - -
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهه به تناش رخت عزا!
تو چشاش ابرای سنگین میبینم.
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
نفسم در نمیآد، جمعهها سر نمیآد!
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میكنه:
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
جمعه وقت رفتنه, موسم دلکندنه
خنجر از پشت میزنه, اون كه همراه منه!
داره از ابر سیا خون میچکه!
جمعهها خون جای بارون میچکه!
اجازه؟!؟!
می شود امشب هم دلم باز به تمنای گریه های شبانه چنگ به بغض بی پایانم بیندازد؟!
می شود باز هم بنویسد از درد غریب...شاید هم اشنایش!!! اری ، می شود؟!
می شود در اخرین شب سال هم هوایش ابری باشد؟!
یک سال هم گذشت..
وتو ای روح دیوانه من!!هیچ نفهمیدی که در گذر این سال ها باید ارام گیری..
نفهمیدی که باید بروی...ارام ارام ...
باید غرق شوی، درنیاز حضورش بمیری ! نه اینکه دلتنگ شوی... نه اینکه بی تاب شوی...
پروردگارم، ای قرار بی قراری هایم و ای اغوش اشک های شبانه ام!
من خسته ام
ببین! اینجا هستم! خسته ...
خسته از تمام دردهای این بشر به ظاهر انسان!!
تا کجا؟! تا کی؟!
معبود من
من خسته ام...
بگذار بیایم...
سرشارم از دلخوشی لحظه های رفته ام
یاد سهراب آمدم یاد که میگفت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد
وقتی که درخت هست پیداست که باید بود
رفتگانم همشان رفتند من ماندم تنهایی غربت
اما باز هم خواهم بود
- - - به روز رسانی شده - - -
سرشارم از دلخوشی لحظه های رفته ام
یاد سهراب آمدم یاد که میگفت:
تا شقایق هست زندگی باید کرد
وقتی که درخت هست پیداست که باید بود
رفتگانم همشان رفتند من ماندم تنهایی غربت
اما باز هم خواهم بود
تـو کـه می خـواهـی بـروی
امــا
حـالا نـرو
بگــذار کمـی باران بیــاید و زمیــن را گـِلی کنــد
...
می تـرسـمـ دلــم طاقتــ نیــاورد
یک ردِپــا هـمـ از تـوغنیـمتــ استـــ . . . !
من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
به دل خسته ما صبر و قراری آقا
عمر ، یکسال گذشت و خبری از تو نشد
هوس آمدن ، این جمعه نداری آقا ؟
در هیاهوی شب عید تو ر ا گم کردیم
غافل از اینکه شما اصل بهاری آقا[golrooz]
- - - به روز رسانی شده - - -
من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
به دل خسته ما صبر و قراری آقا
عمر ، یکسال گذشت و خبری از تو نشد
هوس آمدن ، این جمعه نداری آقا ؟
در هیاهوی شب عید تو ر ا گم کردیم
غافل از اینکه شما اصل بهاری آقا[golrooz]
توی هر شهر غریبی با تو میشه موندنی شد
قصهٔ هزار و یکشب میشه بود و خوندنی شد
مشق عشقهای قدیمو با تو میشه خط خطی کرد
میشه شاه قصهها رو یه گدای پاپتی کرد
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه نوشت
با تو میشه خونه کرد تو شهر عشق
اما افسوس نمیذاره سرنوشت
با تو میشه زنده شد عمر دوبارهای گرفت
دل وا مونده رو داد و جون تازهای گرفت
بشنو از من این نصیحت شعر موندن ساز کن
تا پر و بالم نسوخته تو با من پرواز کن
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه نوشت
با تو میشه خونه کرد تو شهر عشق
اما افسوس نمیذاره سرنوشت
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:A...eey1itodaRBhia
باز کن پنجره را
که بهاران آمد
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد
سال نو مبارک
- - - به روز رسانی شده - - -
توی هر شهر غریبی با تو میشه موندنی شد
قصهٔ هزار و یکشب میشه بود و خوندنی شد
مشق عشقهای قدیمو با تو میشه خط خطی کرد
میشه شاه قصهها رو یه گدای پاپتی کرد
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه نوشت
با تو میشه خونه کرد تو شهر عشق
اما افسوس نمیذاره سرنوشت
با تو میشه زنده شد عمر دوبارهای گرفت
دل وا مونده رو داد و جون تازهای گرفت
بشنو از من این نصیحت شعر موندن ساز کن
تا پر و بالم نسوخته تو با من پرواز کن
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه نوشت
با تو میشه خونه کرد تو شهر عشق
اما افسوس نمیذاره سرنوشت
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:A...eey1itodaRBhia
باز کن پنجره را
که بهاران آمد
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد
سال نو مبارک