نه انشاله خوب بشید< ولی در صورتی که دکتر برید. دست کمش نگیرید حتما یه دکترمتخصص برید. اینم تشویق[tashvigh][tashvigh][tashvigh]
نمایش نسخه قابل چاپ
نه انشاله خوب بشید< ولی در صورتی که دکتر برید. دست کمش نگیرید حتما یه دکترمتخصص برید. اینم تشویق[tashvigh][tashvigh][tashvigh]
اتفاق خاصی در حال رخ دادن است!
من دروغی نگفتم عین حقیقت نوشتم
گاهی وقت ها نمی شود. که نمی شود
من این روزا چرا اینقدر فکرم مشغوله دست خودمم نیستا فکرا دارن رژه می رن .خوب تابستونه و هوام کلی گرمه [khabalood]چه بده که هوا گرم باشه [narahat]هوای بهاری خوبه [nishkhand][nishkhand] الان فکر می کردم هیچی دیگه گاهی اونقدر فکرم مشغول می شه که میگم الانه که دیوونه بشم .راستی پای مامانم پیچ خورده طفلکی سخت راه میره دعاش کنین خوب شه دلمان گرفته [narahat]
خوش باشین
یاحق
فکر نمیکردم از لحاظ قیافه تو این 2 سال اینقدر تغییر کرده باشم که...
یکی از دوستای دوران ابتداییمو دیدم...تقریبا 2-3 سال میشد باهم رابطه نداشتیم
به طور اتفاقی تو مطب روبه روی هم نشستیم..کار خدارو داشته باشم فقط![sootzadan]
ته چهرش واسم خعلی اشنا بود...اما بازم هیچ عکس العملی بهش نشون ندادم..اونم که کلااااااااااااا اشنایی به چشش نیومد!!!
تا اینکه فامیلشو خوندن و فهمیدم که "هعـــــــــــــــــــی جوونی کجایی"!
بدتر از همه...
تو این مدت بعد از 2 سال خانواده ی مادریمو دیدم...پسر داییام!چقـــــــــــــدر بزرگ شده بودن!
برای استقبال جلوی در وایساده بودم...دیدم چنتا پسر با صداهای کلفـــــــــــت و قدای رشیـــــــــــــد دارن دنبال در واحد میگردن
وقتی چشمون بهم افتاد..قیافه من:[taajob2]قیافه اونا:http://www.njavan.com/forum/images/s...0%28112%29.gif
یکیشون 13 ساله و یکیشون 17 ساله!!!
باااااااااااااااااااورمون نمیشد...اخرین باری که همو دیده بودیم هنوز باهم بازی میکردیم [nishkhand]درک شرایطی که توش بودیم خعلی سخت بود!!!اصلا همو نشناختیم!!!وقتی همه دور هم جمع شده بودیم،همه نسبت به تغییر چهره ی من تو شوک بودن!![sootzadan]ولی هیچ وقت اونایی که تو این مدت نزدیکم بودم اینو حس نکردن![taajob2]
از لحاظ چهره به سمت خالم دارم میرم[afsoorde]
چی شدم!!!!پیر شدم!!!http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/46.gif
امروز هم خوب بود وهم بد
تازه دلیل برخی اتفاقات رو فهمیدم
تازه فهمیدم چقدر از واقعیت خودم فرار میکردم
خب ایراد نداره حالا که فهمیدم میشینم و تماشاش میکنم و
بی خیال گذشته و اتفاقاش که بخاطر فراموش کردن این واقعیت نسبتا تلخ بود
دارم به این فکر میکنم که کاش همه با هم اشتی بودن خاله هام همه با هم داییام با هم قهرن[narahat]
شدن تیمی دو تا تیم یه داییم با دو تا خاله هام تو یه تیم یه دایی و دو تا خاله های دیگمم تو یه تیم دیگه هر روز دعواست مامانم و یه دایی دیگمم بی طرف میخوام تولد بگیرم همه جا تزیین اما بخاطر دعوایی که هست هیچکس نمیاد[narahat][narahat]من و خواهر و برادرم و دو تا از دختر خاله هام و داییم و مامانبزرگم همین و بس[narahat]چه بشود این تولد
خدا برای هیچکس نیاره[narahat]
سلام....
تولدم...خوب بود...بد نبود ینی
از کسایی که بهم تبریک گفتن و حتی اونایی که نگفتن صمیمانه سپاسگزارم[golrooz]
بهترین قسمتش دختر عمم بود با اون شعر قشنگش که عمم یادش داده بود برای تولد من بخونه حالا 3 سالشه ها ععععععععععععععععشق منه[boosidan][alaghemand]
و عموهام که وااااااااااقعا جونم براشون در میره تبریک گفتن خیلی خوشحال شدم
ستاره که وایساده بود ساعت از 12 بگذره و تبریک گفته بود(عززززززززیزمی)
همچنین آقای ماهان آبجی فاطیما آبجی سمانه عمو سعید سهیلا خانوم ساغر داداش امیر آبجی معصومه آبجی یاسی آبجی سلیناز آبجی الهه آبجی ستایش آبجی الناز آقا پویا زهره خانوم آبجی حمیرا میناااااااااااااا جون همه و همه دستشون درد نکنه ممنونم که در مهم ترین روزم باهام شریک شدن[golrooz]
سلام بچه ها اول من میخوام از رضا-1369 عذرخواهی کنم اگرازپیام من که نوشته بودم دروغ نداشتیم،ناراحت شده. من اون جمله ها رو واقعا به صورت شوخی نوشتم اما متاسفانه مثل اینکه بدنوشتم اکثربچه ها فکرکردن من جدی به رضا گفتم دروغ گو،
درصورتی که من همه پیاماش رو خونده بودم ومیدونستم که شوخی میکنه واشتباه شده.رضاخان شما مثل داداش کوچکترمن هستین وقصدبی ادبی نداشتم.بازم معذرت میخوام.[khejalat]
اما امروز من که جمعه بود.برعکس جمعه های دیگه خیلی خوب بود دو تا عقددعوت بودیم که جای همه ی شما سبز، انشاله قسمت همه ی شما[nishkhand]
فک کنم1سالی میشه نیومدم سایت
یکمی هم بیشتر
اومدم از همین تریبون به دوستام بگم سلام[nishkhand]
اگه پیاماتونو یه وقت خدای ناکرده زبونم لال خدا مرگم بده(!)دیر جواب میدم به بزرگیتون بنده ی حقیر رو ببخشین[shaad]
سلام...[bihosele]
چی بگم؟؟؟؟
خب امروزم مثل روزای دیگه بود اما خیلی خسته شدم[khabalood] صبح با صدای آرام گوشی بیدار شدم....آخ که دلم میخواست
خوردش کنم.به زور بلند شدم[nishkhand] از ساعت 8 کلاس بودم تا 12...بعد از غذا یکمی اهنگ گوش کردن و استراحت اماده،
ساعت4 رفتم باشگاه تا 7:30. از اونجا هم به نزدیک ترین فضای سبز رفتیم و بستنی خوردیم و چندتاهم عکس،چیک چیک [cheshmak]
بعد هم با کلی حرف زدن توی راه به سمت خونه راه افتادیم.خعلی بهمون خوش گذشت.
قرار گذاشتیم از این به بعد هماهنگ کنیم باهم بریم[shaad]
شنبه:93/05/18
سلام امروز برای من یه روزخوشمزه بود چون ازظهرمامانم نون محلیمون رو درست میکرد البته منم کمکهای فرعی رو انجام میدادم[nishkhand]
اخرش هم که نون رو نوش جان کردیم وجای شما سبز
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم
یعنی ممکنه بشه؟؟؟ sh_dokhtar15
دلم تنگ شده....
اشکال نداره مهم نیست!دیگه هیچی مهم نیست!بزنم به بیخیالی!
بزنم به نفهمی!
چشمم کور دندم نرم تقصیر خودم بود!
هیشکیم مقصر نبود فقط خودم!
آه خدا یه کاری میکنی...؟
شکر خدا وقتی میبینم این روزا همه جا شادی هست تو این شهر....عروسی هست عروسی.مهمتر این که دونه دونه دوستام دارن ازدواج میکنن حداقل تو هفت هشت ماه چندتاشون ازدواج کردن تازه دیروز یکیشون دیدم بچش بغلش بود البته قبل اینا ازدواج کرده بود منو دید گفت سلام رضا میبینی بابا شدم منم که دیونه نه موقعیت میشناسم نه مکان و همچین احساسی این جوری شدم[gerye]البته نه به این تندی این شکلیsh_omomi37
تازه یکیشونم قرار قرار مادر عزیزشون واسطه کنه انگاری عاشق شده[khande]هی میگه دعا کن دعا کن دیروز چه حرف ها که به من نمیزد بنده خدا خیلی عاشق شده[khanderiz] ولی میدونم همین روزاست که شیرینیش بخوریم انشالله[golrooz]
ولی خودمونیماااااا ما دیگه باید راهمون از اینا جدا کنیم دیگه متاهلی گفتن مجردی گفتن یعنی تا میگی فلانی میگن هان با ..... هستم.عه عه عه یعنی اونی نبود که همیشه با من بود؟تا زنگ میزنی جواب که نمیدن بدنم که............
کوچمون که دیگه جای خود داره عروسی پشت عروسی بعد اینم هست تا .....
شکر خدا انشالله این روزای عزیز باشه روز پیوند قلب هاsh_omomi76
http://www.shafaf.ir/files/fa/news/1...111148_631.jpg
ستایش اگه دیدمت گوش تا گوش سرت رو از بدن جدا میکنم[delkhoori]
خیلی عصبانیممممممممممممممم
منتظر تماس کسی هستم و ایشون کوتاهی کرده
شیطونه میگه خطمو عوض کنم out of reach بشم مجبور شه حضوری بیاد صحبت کنه[delkhoori][daava]
واقعا که[bihosele]
من الان دارم فکر میکنم برای 23 و 24 و 25 مرداد چند نفر رو میتونم راضی کنم که محصول لبنی نخرن[tafakor][soal][nadanestan]..........تا حالا هیچ وقت اعتصاب نکرده بودم بجز بچگیا که قهر میکردم و غذا نمیخوردم و به معده نازنینم ظلم میکردم[narahat] واسه این الان دلم اعتصاب خواست[nishkhand]
اوف !
تموم شد انتخاب رشته
بعداز ظهر بریم کافی نت ...
7 بار تا الان ویرایش کردم انتخاب رشته رو
ولی خب هیچ حال خوبی ندارم نه برای پزشکی نه دارو نه دندون ،هیچ شوق خاصی ندارم
بیشتر یه حس دارم که من الان الکی جای یه نفری که شاید علاقه اش بیشتر از من باشه رو میگیرم[sokoot]
ولی خب اینطوریه دیگه[naomidi]
شاید 6 سال دیگه تونستم برگردم و برم دنبال اون چیزی که میخوام [naomidi]
امسال بازم کنکور دادم با نتیجه ی بهتر رو به رو شدم[tafakor]
ولی خب چه فایده...
اخر رشته های مهندسی بیکاریه![taajob3]
فقط به خاطره اینکه شدیدا ریاضی و فیزیک دوست داشتم و دارم این رشته رو انتخاب کردم[tafakor]وگرنه امیدی نیست...[esteghbal]اینم وضعیته دانشگاه های دولتی[nadidan]
بلاخره بعد از 2 ماه تونسم بیام سایت
خیلی دلم برای همه تنگ شده بود
واسه انتخاب رشته کارشناسی خیلی گیجم خداکنه خوب پیش بره همه چیزو موفق بشم
عه چه کاریه عاخه؟!
من که بچگیا اعتصاب میکردم و مثلا قهر میکردم بعد شام نمیخوردم که همه ناراحت شن. بعد که مثلا مامانم ناراحت میشد من خیالم راحت میشد! [nishkhand]
میدونستم از اینکه گشنه خوابیدم غصه میخوره! [nadidan]
ولی من الکی مخوابیدم. آخه از گشنگی خوابم نمیبرد که! [nadanestan]
یکی دو ساعت بعد یواشکی میرفتم سر یخچالو یچی میخوردم! [sootzadan]
البته نمیدونم چندبارشو سر و صدا میدادم و مامانم میفهمید! [nadidan]
مهم این بود که به معده نازنینم ظلم نمیکردم! [nishkhand]
Ya təbib adini tərk eylə təbabət etmə
Ya mənim dərdimi tap, gör niə tüfan etdim?
if you can't treatment me, change your name and leave your job
or find my pain and say why i do storm?
یا طبیب آدینـــــی تـَـــــــــرک ائیله طبابت ائتمه
یا منیم دردیمــــــــــی تاپ گؤر نییه توفان ائتدیم؟
سلام [golrooz]
بعد از مدت ها اومدم این جا [tafakor]
چه رنگی شدم : صورتی دخترونه . [khanderiz]
آدمو یاد بچگیاش میندازه با عروسکاش [khande]
آقایون چطوری پذیرفتن این رنگ رو ؟ [khejalat]
آزمون صبر الهی!!!!
خیلی زشته به شعور آدم توهین میکنین
مشکلی دارید با خودم در میون بزارید خواهشا[cheshmak]
سلام دوستان
من چندباری غیب شدم بعدش یهو پیدا شدم به جای استقبال دعوام کردن که چرا غیب میشی نمیگی :)) حالا انگار مدیر کل راه و ترابری استان غیب شده :))
ولی خب با توجه به اهمیت و احترام دوستان من این بار پیشاپیش بگم به زودی تا مدتی محو میشم [nishkhand] دیگه وقتی برگشتم ایندفعه دیگه استقبال کنید دعوام نکنید [nadidan]
التماس دعا دارم شدید.
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن
به رفتن که فکر می کنی
اتفاقی می افتد که منصرف می شوی،
می خواهی بمانی
رفتاری می بینی که انگار باید بروی
و این بلاتکلیفی
خودش کلــــــی جـــــــهنم است ...
سیمین دانشور
شروع خوبی بود [labkhand]
ظاهرا طوفانی بزرگ در راهه [khande]
نیومده گرد وحاک به پا کردم ظآهرا[nishkhand]
سلام.
روزم به معنای واقعی کلمه افتضاح بود!
دارم فکر میکنم چند روز برم مرخصی[tafakor]
امیدوارم همه چیز به خوب تموم شه کاش میتونسم آینده رو ببینم