-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
و يه ديدار خوب با يه فردي كه از ملاقاتش خيلي خوشحال و منتفع شدم
قبل از ديدار همه اش به اين فكر بودم كه چجوري بايد روحيه اون فرد رو به واسطه اون محدوديت جسمي كه داره و جمله اي رو درباره سفرهاي من گفته بود ببرم بالا ...
اما الآن همه اش به اين فكرم كه چجوري با الهام از اون اسوه روحيه، روحيه خودم رو ببرم بالا ...
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
این دو روز خسته کننده ترین روز های زندگیمو گذروندم[nishkhand]حتی تو تختم هم که بودم.تو سایت بودم[sootzadan]
به جای جناب داداشی من به مواد مذاب تبدیل شدم[khande]یعنی اگه سر هر صندلی انقدر خسته بشم فکر کنم باید بساطمو جمع کنم[nadidan]
هیچ کس تو مسابقه ی ظرف شکلاتی شرکت نکرد[ghahr]
این نیز بگذرد[bihes]
تو رو خدا تو این شبا یادتون نره منم دعا کنید[dooa]جدا محتاجم به دعاتون[cheshmak]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
ســــــــلام بچه ها[nishkhand]
شاید باورتون نشه ولی اینبار غم نامه نیست[nishkhand][sootzadan]
بعد از کنکور با هیچ کدوم از دوستام ارتباط نداشتم گاهی یه پیامک بهم میدادیم فقط.جرئت مواجه شدن با هم رو نداشتیم[sootzadan]
دوستم 3 4 روز پیش زنگ زد که بریم بیرون به مدرسه هم سر بزنیم.
امروز قرار گزاشته بودیم
رفتم دیدم بعله.کار از کار گذشته[khande]طرف طی 3 هفته منحرف شده[sootzadan]و داره به جمع خانه دار ها میپیونده[khande]یکی نیست بگه بچه تو همش 19 سالته تازه 19 هم نه[khande]متولد 75 هست تو همش 18 سالته.[khanderiz]حالا اگه قیافه ای چیزی نداشت میگفتم بچم[nishkhand](دوستمو میگم بچم آخه من مامان بزرگشون هستم[sootzadan]) از ترس ترشیده شدنه بدبختی خوشگلم هست[nishkhand]چیکار کنم دیگه عاااااااااوجقه،عااااااااا اوچق[sootzadan]
حالا اینا صحبت های خودمون بود
وارد مدرسه شدیم[nishkhand]
کل معلم های ریاضی بودن از اول دبیرستانم[nishkhand]
معلم[nishkhand] ریاضی اول دبیرستانم خانوم شیرجی
معلم هندسه ی دوم و سوم دبیرستانم
خواهر معلم حسابانم
استاد دیفرانسیلم[khande][nadidan]دوستم بهش گفت استاد بهشون بد درس بدین (به سال جدیدیا)اصلا هم سر کلاس باهاشون نخندینا بدم میاد[khandeshadid]استادم یه نگاه به من کرده یه نگاه به دوستم بعد خنده دستاشو به علامت تسلیم آوارده بالا میگه چشــــــــــــــم[nishkhand][sootzadan]
یعنی سوِژه ای بودیما.قشنگ همشون منتظر بودن بگیم عالی بود کنکور[khande]ما هم ناکامشون گزاشتیم زدیم تو حالشون[nishkhand]
ما از استادامون کاریکاتور داریم کلی که زحمت کشیدنشو همین دوستم به عهده داشت[nishkhand]ای کاش داشتم یکیشو دم دست براتون میزاشتم.بعد کنور بچه ها گزاشتن فیس بوک[khanderiz]استاد دیفرانسیلم اومده زیرش نوشته میزاشتید یه سال از کنکورتون میگذشت[khande]بچه ها هم گفتن استاد کاریکاتور شما هم هست بزاریم؟؟[sootzadan][sootzadan]
خداییش ما ها خیلی شریم.من اینو از وقتی تو خونه نشستم فهمیدم[nishkhand]قشنگ احساس میکنم یه چیزی از وجودم کم شده[khande]آخه یه روز نبود که این معلما رو اذیت نکنیم[nishkhand]عوضش الان به جاش یه نفر دیگه رو اذیت میکنم و حرص میدم[nishkhand]عزیز دل خواهر ببخشید خب[sootzadan]من یک جا باید این احساساتمو فوران کنم دیگه[khande]خوشبختانه تو بهترینی چون بعدش میزنی تخریبم میکنی[khande]جفتی حرصمون خالی میشه[sootzadan]
خدا این شادی های کوتاه مدتو از من نگیره[nishkhand]
شــــــــــــاد باشید
دیدید واسه یه بار هم که شد این ستایش شاد نامه نوشت[sootzadan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
یاد پارسال همین موقع افتادم همین ساعت یادش شر اصن حال خوبی نبود
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام
اقا من بعد يه ماه اومدم سايت ديدم مدال اينا گرفتم كلي ذوق كردم!!!
دليل اخذشو ننوشته!!
نميدونم بخاطر فعاليتم بوده يا طرح تشويقي چيزيه !!
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
12 سال پیش ...
همچین روزی ...
زندگیم عوض شد ...
به یکی از بزرگترین آرزوهام رسیدم ...
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
از هفته ی دیگه باید برم کاراموزی [gerye] یه جورای خداحافظ تابستان شد چون 300ساعته یعنی تا اخر شهریورsh_omomi37 این یک ماه هم که بیکار بودم ماه رمضون نشد بریم مسافرت
همه ی اینا به کنار از طرف شرکتی که قرار برم یه جزوه ی 158صفحه ای هست که باید بخونم sh_omomi60من تا صفحه ی 30بیشتر نخوندم شدم مث این عکسه
کلی هم مقاله دارم واسه پروژه ام اما هنو ترجمه نکردم smilee_new1 (11)همیشه همین جوری بودم تا زیر فشار قرار نگیر هیچ کاری نمیکنم
تصمیم گرفتم از فردا شروع کنم فعلا خدا حافظ njavan[narahatish][narahatish]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
زندگی زمانی قشنگه ک همراه با چرخای سریعش بچرخی...
ما هم سعیمون همین بوده...
خداروشکر همه چی خوبه[nishkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
ماجرا از اونجایی شروع شد که ستایش جون تاپیک ظرف شکلاتی گذاشت !
عاقا از وقتی که این تاپیک رو گذاشت مدام رو مخم بود که برم درستش کنم [nishkhand]
حالا بماند که هر روز هم یادم میرفت وسایلش رو بخرم و اینا و ... به تأخیر افتاد تا به امروز که با کلی ذوق و شوق رفتم وسایلاش رو خریدم ( خداییش عین این بچه دوساله ها می مونم [sootzadan] )
بادکنک رو دادم پدر گرامی باد کرد ( خودم میترسم بادکنک رو باد کنم ، خو شاید وسط باد کردن ترکید [bitavajohi] ) بابا گفت چه خبره تولده مگه ( آخه رو بادکنک تولدت مبارک نوشته شده بود منم که چقدر توجه کرده بودم [nishkhand] ) گفتم نه خیر ، اینو برام باد کن بعداً میفهمی
شکلات تخته ای رو رفتم با طعم شیریش خریدم فارغ از اینکه نمیدونستم شکلات شیری بیرون بذاریش سریع آب می شه [nadanestan]
خلاصه سرتون رو درد نیارم ، نشستم مشغول درست کردن ! شکلات رو آب کردن و گذاشتن بادکنک توش و ...
تازه خیلی هم امیدوار بودم درست از آب درمیاد و ... ! بنابراین نشستم ژله هم درست کردم که بذارم توش و ... [shademan]
هی ما صبر کردیم ، هی دیدیم این شکلاته نمیبنده ، ای بابا ، چرا آخه ؟! [khanderiz]
گذاشتمش تو یخچال و بعد از چند ساعت خواهرم درش اورد و خودش هم ترکوندش ( گفت بیا خودت کارهات رو انجام بده ، گفتم عمراً به این بادکنکه نزدیک شم ، بهرحال بادکنک تو یخچال بوده ممکنه در همون حال بترکه و عمراً هم من بترکونمش ، گاهی زور میگم خودم میدونم [bamazegi] )
عاقا این بادکنک ترکید ولی به شکلاته چسبیده بود ، اومدیم جداش کنیم شکلاته خرد شد [sootzadan] بعد از 5 دیقه هم آب شد [khande]
مادرم در این موقع : یعنی بیکارتر از شما ( منظورش منما ) تو دنیا وجود نداره [nadidan]
خداییش راست میگه : یعنی واقعاً بیکارتر از من تو دنیا وجود نداره [khande]
بجاش ژله خوب از آب دراومد [nishkhand]
همش تقصیر ستایش جون بود [sootzadan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
"رییس هیات امنای دانشگاه صنعتی سجاد از ارتقای موسسه آموزش عالی سجاد مشهد به دانشگاه صنعتی سجاد خبر داد.
دکتر خلیل مافینژاد در گفتوگو با خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان اظهار کرد: موسسه آموزش عالی سجاد مشهد بعد از انتظاری 10 ساله با تلاشهای
بسیار مسئولین و پس از بازیدهای مکرر مدیران موسسات غیرانتفاعی، شورای گسترش دانشگاهها و کارشناسان به دانشگاه صنعتی سجاد ارتقا یافت.
وی با بیان اینکه «از 10 سال گذشته پروژه ارتقای این موسسه به دانشگاه آغاز شده بود» در خصوص موانع کاری و علت به طول انجامیدن این پروژه گفت:..........."
" رییس هیات امنای دانشگاه صنعتی سجاد از افزایش 5 درصدی شهریه دانشگاه پس از ارتقای موسسه به دانشگاه صنعتی خبر داد.
وی اضافه کرد: افزایش در نظر گرفته شده براساس نظر دولت است و ارتباطی به مسئولین دانشگاه ندارد.
مافینژاد تصریح کرد: همچنین هزینههای دانشگاه سجاد به جهت ارائه خدمات آموزشی بهتر به دانشجویان و به علت توسعه رشتهها پس از این تغییر، افزایش خواهد یافت......."
دقیقا نمیدونم الان اینجوری باشم [shaad]
یا اینجوری[bihes].....................
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
هر دم ازین باغ برا تالار بیماری بری میرسد...[nishkhand]
یعنی انقد از پشت کنکوری بودن ناراحت نشدم که امروز دیدم امیرعلی رو نشوندن صندلی داغ ناراحت شدم!!!!! یعنی دنیااااااا رو سرم خراب شد[nishkhand][bamazegi]
آخرش کلاه منو ستایش تو هم میره[nishkhand] تازه میخواستم یه نفس راحت بکشما.... آی آی ستایشششش از دستت!!!
پدرم توو محل کار بمن همیشه میگن جای اینکه بدونم طرف من هستی اما همیشه باید مراقبت باشم دست به شورش نزنی[nishkhand] ( البته شورش نه به معنای خشونت ها.. همون مخالفت با قوانینی که بنظرم درست نیستن[sootzadan] و خلاصه اختلال در روند کار...
الان ستایش رو میبینم نمیدونم چرا دقیقا یاد خودم میفتم [sootzadan]و اینجوری شدنه [bihes] پدرم رو حس میکنم[nishkhand]
[golrooz]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
عجــــــــــــــــــیب سایت خلوته
البته انتظاری هم نمیره تابستونه و همه خواب هستن[sootzadan]
نمی دونم چی شد اومدم سمت دفتر خاطرات[sootzadan]
فقط میخواستم بگم [nadidan]
نظریه ی اولیه:[nishkhand]
تــــــیک تـــــاک تـــــیک تـــــاکsh_omomi34
انتــــــظار سخــــت, استرس زیـــاد[esteress]و در آخر همsh_omomi61تسلــــیم[sootzadan]
و فردای تسلیم شدن دوبــــارهsh_omomi41و حتـــی شاید ترک njavan(این یه فرضه محاله ها، عمرا من بتونم این تصمیم مهم رو عملیش کنم[khande])
ایــــن است زندگیsh_omomi71
نظریه ی ثــانی :[nishkhand]
تــــــیک تـــــاک تـــــیک تـــــاکsh_omomi34
انتــــــظار سخــــت, استرس زیـــاد[esteress]و در آخر همsh_omomi9من بعد خودش پاس میبشه دیگه[khandeshadid]
و فردا هاsh_varzeshi14کانادا[nishkhand][sootzadan]
این است زندگیsh_omomi71
.....
من دومی رو ترجیح میدم[sootzadan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خانوادگی در ییلاق و سرمای هوای کوه گشت و گذار کردیم و جاهای قشنگ و دنج رفتیم
خیییییییلی خوش گذشت... جای شما خالی [nishkhand]
آبشار و رودخانه و جنگل .... خیلی طبیعت زیبااااااا بود...
توصیه میکنم توی تعطیلات برین.
روستایی به نام پاجی و میانا توی جنگل هاش آبشاره و اینا داره... سمت کیاسر ایناست...
یه جای دیگه هست دریاچه ی الندان توی روستای الندان، اینم خیلی قشنگه. اینم فک کنم سمت کیاسره
وسط دریاچه ست دور تا دورش جنگل
عااالیه
برین لذت ببرین
فقط زباله نریزین. [shaad]
اگه توی عکسام عکسی پیدا شد که بشه گذاشت بعدا براتون میذارم. [cheshmak]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
n سال درس و مدرسه و امتحان انقد خستم نکرد..که این دو سری مهمون داری بعد از خونه تکونی منو از پا در اورده[sootzadan] خیلیییی سخته[negaran]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
http://uc-njavan.ir/images/9uz0agp7dj99j6pmd10e.jpg
http://uc-njavan.ir/images/bk2erugpfsh5zdd8hkco.jpg
http://uc-njavan.ir/images/bs3jhqpu5l1o2bh31kak.jpg
عصر جمعه من و لنسرم بعد حدود 2سال رفتیم ماهی گیری ، که همه کار کردم جز ماهی گرفتن [nishkhand]
رودخانه تجن حومه ساری
93/05/10
من بعد زدن این پست (قبل ویرایش فقط 2عکس اخر رو زده بودم) یکی از دوستانم گفت پس لنسرت کو ؟؟؟ سر کاریه ؟؟؟ گفتم نه عکسشو دیروز نگرفتم و لی عکسشو از سالهای قبل تو همون منطقه دارم (عکس اول) بعد تو ویرایش قرارش دادم . بعد بهش گفتم دیدیش؟؟؟ میگه نه !!!!!!!!!!! [taajob] گفتم حتما حجم عکس بالاست بعد ویرایش عکس و اپلود دوباره بهش گفتم حالا چی smilee_new2 (27)؟؟ میگه نه نیومد !!!!!! sh_omomi55 گفتم بزار ببینم چشه . باز ویرایش و اپلود . گفتم اخه برا من میاد و مشکل نداره حتما نتت مشکل داره من دیرمه بگیر لینک مستقیم عکسو ببین [etlafevaght]
میگه این که از اول بوده [eynaki] عکس ماشینتو میگم
sh_omomi112منم قیافم شد همینی که میبینید x-( ...... گفتم اخه من که از ماشینم عکسی نگرفتم . دیوووووونه لنسر وسیله ماهی گیریه نه میتسوبیشی لنسر که اتومبیله sh_omomi48
خلاصه این شد که گفتم این قضیه رو اینجا بگم که شما مثل اون دچار توهم نشید [nishkhand][golrooz]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام . اينجا مجمع نخبگان جوان هست ديگه . [shaad]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ستاره سهيل
سلام . اينجا مجمع نخبگان جوان هست ديگه . [shaad]
نه دیگه چندسال گذشته همه پیر شدن حالا 2سال دیگه اسم سایتم عوض میکنن[khande]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام
توجه کردید بعد از فراموشی سایت ،این تاپیک خلوت تر شده؟؟؟
چرا؟؟
ازبس فاطیما بانو سوال چرا از من پرسید ،کلا خوابامم چرا شده،چرا؟؟
یادش بخیر ،سال پیش این موقع خیلی خوب بود ،من مطمئن از نتیجه ،راحت نشسته بودم ،فقط دو روز قبل از نتایج 6 تا فیلم دیدم [nishkhand]
بعد نتایج اومد ،کلا گفتم به به دست گلم درد نکنه ،خیلی هم خوب ،گذاشتیم سال بعد
کلی باحال بود امسال کنکور ،از وضعیت های پیش اومده بگذریم ،بد نبود در کل
کنکور دادیم خب بد نبود و ارادت خودمونیم رو به طراحان هم ابراز کردیم
الان فردا نتایج میاد ،نه اطمینان دارم ،نه 1% احتمال مثبت ،ولی بازم باحاله
کلا تا این سیستم کنکور و تایج اولیه و این مسخره بازی جمع بشه ،فکر کنم من هم داستان زندگیم جمع میشه
حالا بدیش اینه نتایج میاد ،دردسر که تموم نمیشه ،تازه شروع میشه ،اگه خوب باشه ،که دردسر های خودش رو داره ،اگه بد باشه هم که الفاتحه مع الصلوات(اشتباه نوشتم ،عربیم کلا خوب نیست)
ولی کلا استرس نداشته باشید،شما چه استرس داشته باشید چه نه نتایج امده هست ،و نمیگن این بنده خدا این همه نگران هست ،رتبه اش رو بهتر بزنیم ،پس بیخیال
یا میشه یا نمیشه ،که اگه شد چه بهتر ،نشدم (من خودم از قانون معروفم استفاده میکنم )یا دوباره شروع کنید تا بشه یا نه کلا خط ذهنیتون رو تغییر بدید
تهش تو ایران هیچکاری نمیشه کرد ،زیاد حرص نخوریم[nishkhand]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ستاره سهيل
سلام . اينجا مجمع نخبگان جوان هست ديگه . [shaad]
مثلا" هست[cheshmak]
ولي با توجه به ترکيب اعضاء ممکنه اسمش به زودي عوض بشه ....
به فرض بشه: مجمع بانوان خانه دار! .....يا مجمع بانوان بي کار!
يا .... گرد هم آيي بيست سي نفر از معتادان به سايت سابق "مجمع نخبگان جوان"
يا حتي با توجه به عملکرد خوب سايت در طوفان خرداد ماه، ممکنه امتيازش به ستاد مبارزه با حوادث غير مترقبه شهرداري تهران فروخته بشه تا در مواقع اظطراري جلو طوفان قرارش دهند تا سرعت طوفان گرفته بشه!
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
شاید 3 سال بود که شعر نخونده بودم
یاد ایام قدیم افتادم که به جای اینترنت و ... کتاب میخوندم. هر نوع کتابی[negaran]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
علي پارسا
مثلا" هست[cheshmak]
ولي با توجه به ترکيب اعضاء ممکنه اسمش به زودي عوض بشه ....
به فرض بشه: مجمع بانوان خانه دار! .....يا مجمع بانوان بي کار!
يا .... گرد هم آيي بيست سي نفر از معتادان به سايت سابق "مجمع نخبگان جوان"
يا حتي با توجه به عملکرد خوب سايت در طوفان خرداد ماه، ممکنه امتيازش به ستاد مبارزه با حوادث غير مترقبه شهرداري تهران فروخته بشه تا در مواقع اظطراري جلو طوفان قرارش دهند تا سرعت طوفان گرفته بشه!
بانوان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی فکر کنم شما مذکر هستید اینطور نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا شاید بانوی بیکارید و ما خبر نداریم[khande]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز غروبه خوبی بود خداروشکر ..اما حس میکنم باید بعضی اخلاقامو درست کنم..حتی شده به ظاهر..[nishkhand]
قدیمی ترین دوستم رو که از زمان کانون پرورش فکری کودکان باهاش دوست بودم تا الان رو بعد از 9 ماه ندیدن دیدم..زنگ زد گفت بیا موسسه مادرم ..رفتم بهم کادو داد که البته سوغات بود..بازش کردم و لای کادوها چند تا صدف و ستاره دریایی هم بود..
یدفعه من :---» [nadidan][asabani] اما سریع خودمو جمع کردم و یادم اومد که کادو هست و باید خودمو کنترل کنم و بزووور طی این مراحل تونستم خودمو کنترل کنم [delkhoori][negaran][entezar][bitavajohi][bihes][shaad][bihes][shaad][shaad]
گفت کادوهاتم ببین قشنگن؟[nishkhand]
من: بله [shaad]
مدیر اجرایی انجمن : این صدف و ستاره هارم رفتی کنار دریا جمعشون کردی براش؟
دوستم: نه والا خریدم..
من: ممنون البته نباید بخری چون تقاضا زیاد میشه ..صیادا هم همش اینارو صید میکنن و برا اکوسیستم و محیط زیست خوب نیست..
دوستم: نه خب ماهیگیرا ماهی میگیرن اینا توی تورشون میمونه.. مونا حالا این چند تا عیبی نداره...
من همچنان که بهشون نگاه میکردم یه دفعه لای یکیشون اون نرم تنش رو دیدم..
و چشمتون روز بد نبینه!! گفتم عههه اینکه حیوونش داخلشه!!! [nadidan][taajob][nadidan]
دوستم : [taajob]
شیرجه زد طرفم[nishkhand] و همچنان که نفسهاش حبس شده بود اون صدف رو سریع ازم گرفت[negaran] تا بیشتر نبینم
[khande]
من: مرده!؟!![nadidan]دیدین نباید اینارو بگیرین!!!!!!!!![asabani]
دوستم : نه خب خودش اینطوری بود..
دیگه دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار..[nishkhand]
خودشم خیلی نا امید شد و گفت من فقط میخواستم خوشحالت کنم..
یاد یکی افتادم که بهم گفته بود اگه من خرمگس و مارمولکو جک و جونور بودم منو بیشتر دوست داشتی
اونوروز خیلی متاسف شده بودم...امروزم همینطور ...
ازش تشکر و عذرخواهی کردم و اینکه واقعا خوشحال شدم اما خب اگه هر کس انقد بیاره همه چیز بهم میخوره..و برا دفعه های بعد نیاز نیست اینکارو کنه...
اونم گفت نه خب اخلاقت رومیدونم و اتصالی وار میخندید[nishkhand][khande] برا جبران قرار شد از طرف موسسه مادرش یه برنامه زیست محیطی بزاره...[shademani2]
بعدم کمی قدم زدیم تا من رسیدم خونه و اونم رفت
خیلی خوب بود خداروشکر.....[shaad][golrooz]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خیلی الافم با اینکه کلی کار دارم واقعا سر در گمم تا حالا اینجوری نشده بودم نمیدونم [nadanestan]کاش میرفتم تو کما وهمه ی کارام خود ب خود درست میشد منم 94/5/12 دوباره بهوش میومدم
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
جالبه
دیروز مناسبت روزجهانی قدس توی انجمن ثبت شده بود
امروزم پر شده از رنگ های دخترونه ای که چشم رو میزنه ( ماشالا اون هایی که صورتی شدن چه اسامی طولانی ای هم دارند )
فردا روزها بخیر
اومدم بودم خدا قوت بگم به همه بچه هایی که امسال آزمون داشتند .
چه اون هایی که مجاز به انتخاب رشته شدن یا نشدن .
قرار گرفتن در هر حالتی یعنی تلاش ها باید مضاعف بشه
و این که : موفقیت صرفا توی دانشگاه به دست نمیاد
زندگی تون رو هدفمند کنید تا با آرامش سپری شه
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
مهشاد ولی
بانوان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی فکر کنم شما مذکر هستید اینطور نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا شاید بانوی بیکارید و ما خبر نداریم[khande]
نه بابا خودم را نمي گويم[nishkhand] دست شما درد نکند![shaad]
ولي انصافا" تو سايت که نگاه مي کني خيل عظيمي از کساني که همواره در سايت هستند خانمها هستند! خوب اين در ذهن تداعي مي شود که حتما" خانمهاي خانه داري هستند که حوصله شان سر رفته و آمده اند در سايت گردش![khande]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
علي پارسا
نه بابا خودم را نمي گويم[nishkhand] دست شما درد نکند![shaad]
ولي انصافا" تو سايت که نگاه مي کني خيل عظيمي از کساني که همواره در سايت هستند خانمها هستند! خوب اين در ذهن تداعي مي شود که حتما" خانمهاي خانه داري هستند که حوصله شان سر رفته و آمده اند در سايت گردش![khande]
اگر سری به چت روم های فارسی بزنید خواهید دید جمع عظیمی از انها پسر هستند که از فرط بیکاری به انجا پناه بردند خانمهای بیکار سر به سایت نخبگان میزنند و اقایان بیکار سر به چت روم ها این کجا و ان کجا[khande]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام.بچه ها کسی خبر نداره از کنکوریامون؟؟ نمیدونید چیکار کردنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
اقای پروفسورمون که نیست انشاا... که خوب داده از دیروز تا حالا نیومده فامیل ما که شده27کشوری و 9 منطقه و من اعصاب ندارم اون یکیم شده200 ای خدای من[negaran]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
اگر تکرار مکررات و روزمره شدن زندگی بگزارد شاید ما نیز خاطره ای برای گفتن بیابیم
تکرار و تکرار و تکرار
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
من امروز ساعت 4 باید میرفتم با داییم دنبال خواهرم با نهایت خستگی بیدار شدم و توی دستشویی گیر کردم شیشه ی بالای سر دستشویی رو شکستن از طبقه ی دوم منو با طناب کشیدن بالا 1 ساعت حبس کشیدم اونم توی دستشویی[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
اوووووووووووووف اعصابم خورده هی هر هفته کلاس کنسله!
ینی چی خو من میخوام برمممممممممممم یه جلسه استاد کار داره یه جلسه آکادمی به علت شهادت تعطیله بعد تعطیلیای رسمی آموزشگاه بازه!؟[soal]
خب کارای زبان فردام رو به صورت اتفاقی قبلا انجام داده بودم خلاصه برای امروز کار نداشتم
اینترنتمونم وصل شد شادم کلا[cheshmak]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
مهشاد ولی
من امروز ساعت 4 باید میرفتم با داییم دنبال خواهرم با نهایت خستگی بیدار شدم و توی دستشویی گیر کردم شیشه ی بالای سر دستشویی رو شکستن از طبقه ی دوم منو با طناب کشیدن بالا 1 ساعت حبس کشیدم اونم توی دستشویی[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]
تو که خوبی یکی پیشت بوده من چی بگم من خونه ی دانشجویی داشتم هم خونه ایم خونه نبود تو دستشویی گیر کردم ساعت هشت آزمایشگاه داشتم ساعت شیش گیر کردم یه ساعت گریه کردم اخر خودم شیشه رو شیکوندم اومدم بیرون[nishkhand][nishkhand][sootzadan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
کیس رو از سیم های همراهش جدا کردم[bamazegi] برا تمیز کاری زیر میز ...
بعد از اتمام وصل کردم... یه سیم اضافه اومده!!![nadanestan] پی سی هم کاملا سالم به فعالیتش ادامه داده[nishkhand] باندو اون دوتا موجودی که کمک حال باند هستن [bamazegi] و پرینتر و مودم و ....... خلاصه همه چیز درسته!!! [tafakor]
الان این یدونه سیمه نمیدونم چیه که اضافه اومد[sootzadan][khanderiz]
احتمالا چند وقت دیگه صداش درمیاد[sootzadan]
نمیدونم چرا جدیدن همه چیز بابرکت شده و اضافه میاد...[sootzadan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
من دارم به این فکرمیکنم که برای کنکورارشدم چیکارکنم چون هیچی نخوندم وحوصله خوندن هم ندارم....[nishkhand]
خدا یه حوصله به من بده تا مثل بچه ادم برم سر درسم وبخونم حداقل غیرانتفاعی بیارم ابروم نره...!!![nadidan]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
برام توی یکی از این سایت های فیلتری[nishkhand] یه pm اومد که ما بچه های دبستان و راهنمایی همگی می خوایم فلان جا جمع شیم و همو ببینیم و تجدید خاطره بشه. من با یکی دو تا از دوستای دوران دبستان یه سلام علیکی دارم،
بهشون گفتم ولی گفتن که نمیتونن بیان.
من با این حافظه ای که دارم و در حد ماهی گلی هس[nishkhand] با یکی قرار گذاشتم و پاشدم راه افتادم،
به دوستم گفتم هرکی بامن سلام علیک کرد درگوشم اسمشو بگو که تابلو نباشه که من هیشکیو نمیشناسم[nishkhand]
وقتی رسیدیم یکی داد زد و گفت وااااااااااای فلانی...
منو از دور شناخت[taajob] دوستم برگشت گفت خجالت بکش،شناختت.
خلاصه رفتیم و با هم یه بعداز ظهرو گذروندیم.ولی از دیدن یه سریاشون وحشت کردم.حالا بماند چرا.
ولی به خودم امیدوارم شدم خیلیا رو تونستم به یاد بیارم.[khejalat]
خوب بود.یه روزی بود که به یادم برای همیشه میمونه.
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پس خدارحمتت کنه رضاخان[nishkhand] خوب یه دکتردرست حسابی برو.
من امروز کلا یاغذا درست میکردم یا وسایل برای مامانم اماده میکردم که نون محلیمون رو میخواد درست کنه.تا شب بخیربگذره.[khande]
-
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
[QUOTE=s.r.sahar;599557]پس خدارحمتت کنه رضاخان[nishkhand] خوب یه دکتردرست حسابی برو.
/QUOTE]
بله دوستان من بدبخت کشتید رفتم
ابجی سمانه که شک داشت نسبت به زنده موندنم یکی گفت انشالله طوری نمیشه حالا شما............خب دوستان حلالمان کنید