http://axgig.com/images/78116001019271910598.jpg
http://morteza1320.persiangig.com/im...37969230_n.jpg
https://encrypted-tbn2.gstatic.com/i...abRkt5AxqUsDT7
نمایش نسخه قابل چاپ
عشق و زندگی
هر لحظه را به گونهای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است و کسی چه میداند؟ شاید آخرین لحظه باشد.
عشق، نخستین گام به سوی ملکوت است و تسلیم، آخرین آن؛ آری تمام سفر دو گام بیش نیست.
زندگی را تنها زمانی میشناسی که آماده سفر به ناشناخته شوی.
اگر به شناخته چنگ بزنی، به ذهن چنگ زدهای و ذهن زندگی نیست.
بیشتر عشق بورز تا بیشتر شوی.. کمتر عشق بورزی، کمتر خواهی بود.
توان عشق ورزیدن تو، ترازوی سنجش توست و میزان عشق تو، ترازوی وجود تو.
تلاش نکن که زندگی را بفهمی، زندگی را زندگی کن! تلاش نکن که عشق را بفهمی، عاشق شو!
و چنین است که خواهی دانست؛ این دانستن حاصل تجربه توست، این دانستن هرگز ویرانگر آن راز نیست.
هر چه بیشتر بدانی در مییابی که هنوز چیزهای بیشتر و بیشتری باقیاست تا بدانی.
عشق والاترین هدیه خداست این هنر را بیاموز، ترانه عشق و جشن آن را بیاموز.
عشق نیازی بی چون و چراست، روح بی عشق قادر به حیات نیست.
عشق خوراک روح و سرآغاز هر آن چیزی است که بزرگ است؛ عشق دروازه ملکوت است.
http://www.asheghaneha.ir/wp-content...0/loveLife.jpg
حرفهایی برای نگفتن
حرفهایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمیگوییم..
و حرفهایی هست برای نگفتن، حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمیآورند.
حرفهای شگفت، زیبا و اهورایی همینهایند و سرمایه ماورایی هرکس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد،
حرفهای بیتاب و طاقتفرسا، که همچون زبانههای بیقرار آتشاند و کلماتش هر یک انفجاری را به بند کشیدهاند؛
کلماتی که پارههای بودن آدمیاند.
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند، اگر یافتند، یافته میشوند و در صمیم وجدان او آرام میگیرند..
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند..
و اگر او را گم کردند، روح را از درون به آتش میکشند و دمادم، حریقهای دهشتناک عذاب بر میافروزند.
دکتر علی شریعتی
ترجمه آزاد از سفر تکوین اثر شاندل
http://www.asheghaneha.ir/wp-content...0/nagoftan.jpg
ازت متشکرم دیوونهی من
از اینکه چشم به این دنیا گشودی
از اینکه پا تو زندگیم گذاشتی
از اینکه پا به پام همیشه بودیازت ممنونم ای تنهای عاشق
که یادم دادی دستاتو بگیرم
اجازه دادی با تو همنشین شم
تو جون دادی به این احساس پیرمازت متشکرم دیوونهی من
ازت متشکرم دیوونهی منکسی جز تو، تو قلبم جا نمیشه
تو پای عشقو به قلبم کشیدی
تونستی با بد و خوبم بسازی
تو طعم سختیو با من چشیدیتو یادم دادی با چشمام بخندم
به اون روزای تلخم برنگردم
از این ناراحتم کم با تو بودم
باید زودتر تو رو پیدا میکردماز این ناراحتم کم با تو بودم
شبای بیتو من بیخواب میشم
کسی هماسم تو، هرجا که باشه
مث پروانهها بیتاب میشمازت متشکرم دیوونهی من
ازت متشکرم دیوونهی من
ستاره را گل گرفته اند
خنده ها را به فراموشی میسپارند
انقدر عوض شده دنیا که
گاهی حس میکنم
من نیز اشتباهی در این دنیا متولد شده ام