تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند ادمی[sootzadan]
نمایش نسخه قابل چاپ
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند ادمی[sootzadan]
کابوس نبودی که رهایت بکنم
ازخاطره عشق جدایت بکنم
انقدر عزیزی که دلم میخواهد
هرچیزکه دارم فدایت بکنم[golrooz]
محبوب منی چو دیدهی راست
ای سرو روان به ابروی خم
دستان که تو داری از پریروی
بس دل ببری به کف و معصم
من در این وسوسه ی شهر دنبال کسی میگردم
که شبیه همه نیست
مثل آب است دلش مثل پروانه ظریف ......
مثل شب رویایی
و نفس میکشد از عشق خدا
من در این وسوسه ی شهر
پی نیمه ی گمشده ی آینه ها میگردم
من به دنبال تو می گردم ..... تو
و فكر كن كه چه تنهاست
اگر كه ماهي كوچك، دچارآبي درياي بيكران باشد.
- چه فكر نازك غمناكي!
- و غم تبسم پوشيده نگاه گياه است.
و غم اشاره محوي به رد وحدت اشياست
- خوشا به حال گياهان كه عاشق نورند
و دست منبسط نور روي شانه آنهاست
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفــــــتم کنایتی و مـــــــــکرر نــمی کنم
مهر از همه خلق برگرفتم
جز یاد تو در تصورم نیست
گویند بکوش تا بیابی
میکوشم و بخت یاورم نیست
تو نيكي ميكن و در دجله انداز
كه ايزد در بيابانت دهد باز
زانگه که برفتی از کنارم
صبر از دل ریش گفت رفتم
میرفت و به کبر و ناز میگفت
بیما چه کنی؟ به لابه گفتم
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مـــــــبتلا خود را
وحشی بافقی