اینجـــــا
مُهمــ نیستــــــ ـ ــ کُجاستـ
بی تـــــــــــــو،،
بَرایـــــــ مَـــن
هَمهـ جا "دور دَست" استـــــــ..ــ..ــــــــــ.. .........!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
اینجـــــا
مُهمــ نیستــــــ ـ ــ کُجاستـ
بی تـــــــــــــو،،
بَرایـــــــ مَـــن
هَمهـ جا "دور دَست" استـــــــ..ــ..ــــــــــ.. .........!!!
هیچ وفت ارزو مکن جای کس دیگری باشی
چون اگه ارزوت بر اورده بشه جات تو دنیا
[golrooz]خیلی خیلی خیلی خالی می مونه[golrooz]
قلک بغض هایم را که بشکنم
باز…
ناز ترا
خواهم خرید
و یک بسته مداد رنگی
و با هر رنگش
باز…
ناز ترا خواهم کشید!!!
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
حال من خوب است
مثل حال گل
حال گل در دست چنگیز مغول
تحمل میکنم بی تو به هرسختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی بشنوم دنیات آرومه
که دوستش داری از چشمات معلومه
زندگی چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میکنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم ؟ اگر مر گ است چرا زندگی می کنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگر عشق نیست چرا عاشقیم ؟ دکتر علی شریعتی
آقا دروغ ها همه باور شدند ـ آه
خورشید های سوخته پرپرشدند ـآه
آری تو نیستی و خسان سیاه کار
در سکه های زرد شناور شدند آه
از بس نیامدی همه سرو های سبز
با بوته های خار برابر شدند - آه
جای درخت های بلند بهشت پوش
یک مشت نا درخت تناور شدند -آه
یوسف! بیا که مردم آبادی هبوط
با گرگ های بیشه برادر شدند -آه
از بس نگاه ناز تو با ما غریبه است
آیینه های شهر مکدر شدند- آه
از شوق بام های بلند نگاه تو
این کودکان خسته کبوتر شدند -آه
چه زود میگذرد لحظه هایمان باهم / دقیقه های خوش و آشناییمان باهم / تو رفتی و من این را به چشم خود دیدم / میان فاصله ی ردپایمان باهم / تمام فکر مرا این سوال پر میکند که آیا / فرق میکند خدایمان باهم ؟ / قبول کن پس از آن روز و آخرین دیدار / کمی عوض شده حال و هوایمان باهم / برای اینکه بفهمی چه میکشم ای کاش / عوض شود دو سه ثانیه جایمان باهم
رفتم ز پی ات در همه دنیا ، تو نبودی
از شهر گرفتم ره صحرا ، تو نبودی
دنبال تو گشتم چه بسا باغ جهان را
گل بود ولی در بر گلها ، تو نبودی
با عشق تو پروانه شدم بر سر گلها
ماهی شدم و در دل دریا ، تو نبودی
در شهر خیالم چه بسا گشتم و گشتم
خوبان همه بودند در آنجا ، تو نبودی