نمایش نسخه قابل چاپ
صفحه ی 83 از قرآن کریم شامل آیات 151 تا 160 از سوره ی انعام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
۞ قُلْ تَعَالَوْا۟ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا۟ بِهِ شَئًْا وَبِالْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَٰنًا وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَوْلَٰدَكُم مِّنْ إِمْلَٰقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا۟ الْفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا۟ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَٰلِكُمْ وَصَّيٰكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(151)
بگو بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براي شما بخوانم چيزي را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستي مكشيد ما شما و آنان را روزي مي رسانيم و به كارهاي زشت چه علني آن و چه پوشيده[اش] نزديك مشويد و ن فسي را كه خدا حرام گردانيده جز بحق مكشيد اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است باشد كه بينديشد(151)
وَلَا تَقْرَبُوا۟ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّيٰ يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا۟ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا۟ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَيٰ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا۟ ذَٰلِكُمْ وَصَّيٰكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(152)
و به مال يتيم جز به نحوي [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد تا به حد رشد خود برسد و پيمانه و ترازو را به عدالت تمام بپيماييد هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمي كنيم و چون [به داوري يا شهادت] سخن گوييد دادگري كنيد هر چند [در باره] خويشاوند [شما] باشد و به پيمان خدا وفا كنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه پند گيريد(152)
وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا۟ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَٰلِكُمْ وَصَّيٰكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(153)
و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروي كنيد و از راه ها[ي ديگر] كه شما را از راه وي پراكنده مي سازد پيروي مكنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد(153)
ثُمَّ ءَاتَيْنَا مُوسَي الْكِتَٰبَ تَمَامًا عَلَي الَّذِيٓ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًي وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ(154)
آنگاه به موسي كتاب داديم براي اينكه [نعمت را] بر كسي كه نيكي كرده است تمام كنيم و براي اينكه هر چيزي را بيان نماييم و هدايت و رحمتي باشد اميد كه به لقاي پروردگارشان ايمان بياورند(154)
وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلْنَٰهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا۟ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(155)
و اين خجسته كتابي است كه ما آن را نازل كرديم پس از آن پيروي كنيد و پرهيزگاري نماييد باشد كه مورد رحمت قرار گيريد(155)
أَن تَقُولُوٓا۟ إِنَّمَآ أُنزِلَ الْكِتَٰبُ عَلَيٰ طَآئِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَٰفِلِينَ(156)
تا نگوييد كتاب [آسماني] تنها بر دو طايفه پيش از ما نازل شده و ما از آموختن آنان بي خبر بوديم(156)
أَوْ تَقُولُوا۟ لَوْ أَنَّآ أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَٰبُ لَكُنَّآ أَهْدَيٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَآءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًي وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ ءَايَٰتِنَا سُوٓءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا۟ يَصْدِفُونَ(157)
يا نگوييد اگر كتاب بر ما نازل مي شد قطعا از آنان هدايت يافته تر بوديم اينك حجتي از جانب پروردگارتان براي شما آمده و رهنمود و رحمتي است پس كيست ستمكارتر از آن كس كه آيات خدا را دروغ پندارد و از آنها روي گرداند به زودي كساني را كه از آيات ما روي مي گردانند به سبب [همين] اعراضشان به عذابي سخت مجازات خواهيم كرد(157)
هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلَٰٓئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَٰنُهَا لَمْ تَكُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِيٓ إِيمَٰنِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوٓا۟ إِنَّا مُنتَظِرُونَ(158)
آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند يا پروردگارت بيايد يا پاره اي از نشانه هاي پروردگارت بيايد [اما] روزي كه پاره اي از نشانه هاي پروردگارت [پديد] آيد كسي كه قبلا ايمان نياورده يا خيري در ايمان آوردن خود به دست نياورده ايمان آوردنش سود نمي بخشد بگو منتظر باشيد كه ما [هم] منتظريم(158)
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا۟ دِينَهُمْ وَكَانُوا۟ شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَآ أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا۟ يَفْعَلُونَ(159)
كساني كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند تو هيچ گونه مسؤول ايشان نيستي كارشان فقط با خداست آنگاه به آنچه انجام مي دادند آگاهشان خواهد كرد(159)
مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَيٰٓ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(160)
هر كس كار نيكي بياورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر كس كار بدي بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود(160)
صدق الله العلي العظيم
http://mahsae-ali.persiangig.com/bes..._folder/32.jpg
دعای روز دوشنبه
قَالَ تَعَالَى :
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الَّرحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایگر
...رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إنْ نَسِینَا أوْ أخْطَأنَا رَبَّنَا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إصْراً
( مؤمنان گویند:) « پروردگارا! أگرما فراموش یاخطا کردیم ، ما را مؤاخذه مکن. پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده،
کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ
آن چنان که (به خاطر گناه وطغیان ،) برکسانی که پیش ازما بودند، قراردادی. پروردگارا! آنچه طاقت وتحمل آن را نداریم ،
وَاعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أنْتَ مَوْلانَا فَانْصُرنا عَلَى القَوْمِ الْکَافِرِینَ البقرة: ٢٨۶
برمامقررمدار، وآثارگناه راازما بشوی؛ وماراببخش ودررحمت خود قرارده. تو مولاوسرپرست مایی، پس مارا بر جمعیت کافران پیروز بگردان . »
قال النبی صلى الله علیه وآله :
جَالِسُوا الْکُبَراءَ وَ سَائِلُوا الْعُلَماءَ وَ خَالِطُوا الْحُکَمَاءَ
با بزرگان مجالست کنید واز علما ودانشمندان بپرسید و با حکیمان رفت و آمد داشته باشید
حدیث شماره 1259، صفحه 223، کتاب نهج الفصاحة ، ترجمه وتدوین : علی سلیمی ، انتشارات جمهوری.
http://www.parssky.com/news/archive/...C_milkyway.jpg
کهکشان
دعای روز دوشنبه :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الَّرحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایگر
ألْحَمْدُ للهِ الَّذِی لَمْ یُشْهَدْ أحَداً حِینَ فَطَرَ السَّمَاواتِ وَالأرْضَ وَلا اتَّخَذَ مُعِینَاً حِینَ
سپاس آن خدایی که گواه نیاورد احدی هنگامی که بسرشت آسمانها وزمین را وکمک نگرفت هنگامی که
بَرَءَ النَّسَمَاتِ لَمْ یُشَارِکْ فِی الإلَهِیَّةِ وَلَمْ یُظَاهَرْ فِی الْوَحْدَانِیَّةِ کَلَّتِ الألْسُنُ عَنْ
آفرید مخلوقات را شریک نگرفت در آفرینش هرگز وکمک وپشتیبانی نشده در یکتائی بند آمد زبانها در
غَایَةِ صِفَتِه وَالْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِهِ وَتَوَاضَعَتِ الْجَبَابِرَةُ لِهَیْبَتِهِ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ
وصفش وخردها از کنه وذات شنائیش وفروتن شوند گردنکشان ازهیبت وشکوهش وفرو ریخت چهره ها
لِخَشْیَتِهِ وَانْقادَ کُلُّ عَظِیمٍ لِعَظَمَتِهِ مُتَّسِقاً وَمُتَوَالِیاً مُسْتَوْسِقَاً وَصَلَوَاتُهُ
ازترسش ومطیع شد هربزرگی به بزرگی او پس برای توست ستایش پیا پی منظم وپشت سرهم همواره وپایدار ودرودهای او
عَلى رَسُولِهِ أَبَدَاً وَ سَلامُهُ دَائِمَاً فًلًکَ الْحَمدُ مُتَوَاتِرَاًسَرْمَدَاً اللَّهمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمِی
بر فرستاده اش همیشه وسلام او بطور دائم و ابد ( بدون ابتدا وانتها ) خدایا قراربده آغاز امروز مرا
هذا صَلاحاً وَأَوْسَطَهُ فَلاحَاً وَآخِرَهُ نَجَاحَاً وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ یَوْمٍ أوَّلَهُ فَزَعٌ وَأَوْسَطَهُ
صلاح وسعادت وبین آن را رستگاری وپایانش پیروزی وپناه می برم به تو ازروزی که نخست او بی تابی است ومیانه اش
جَزَعٌ وَ آخِرَهُ وَجَعٌ اللَّهُمَّ إنَّی أسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ کُلُّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَکُلِّ عَهْدٍ
نالانی و پایانش درد خدایا من آمرزش می طلبم ترا از هر نذری که نذر کردم و از وعده ای که دادم وازعهدی که
عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ وَ أَسئَلُکَ فِی مَظَالِم عِبَادِکَ عِنْدِی فَأَیَّمَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِکَ
بستم سپس به آن وفا نکردم و از تو خواهانم در باره ستمی که به بندگان توکردم وحقی که برمن دارندپس هربنده ای ازبندگانت
أَوْ أَمَةٍ مِنْ إمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلَمَةٌ ظَلَمْتُهَا إیَّاهُ فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی عِرْضِهِ أوْ فِی
یاکنیزی از کنیزانت که مظلمه ای از او بر من است که ستمی بر او کرده ام در جانش یا درعرض و آبرویش یا
مَالِهِ أوْ فِی أَهْلِهِ وَوَلَدِهِ أَوْغِیبَةً اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلُ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ أَو هَوَىً
درمالش یا در حق خانواده اش و فرزندش و بدگوئی او را کرده ام یاتحمیلی براو بسبب خواهش یاهوس
أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِیَّةٍ أََوْ رِیَاءٍ أَوْ عَصَبِیَّةٍ غَائِبَاً کَانَ أَوْشَاهِدَ اًوَ حَیَّاً کَانَ أَوْ مَیَّتَاً فَقَصُرَتْ
یا تکبر یا خشمی یا خودنمائی یا عصبیت غایب بوده باشد یا حاضر یا زنده بوده یا مرده پس کوتاه آمده
یَدِی وَضًاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إلَیْهِ وَالتَّحَلُّلَ مِنْهُ فَأَسْئَلُکَ یا مَنْ یَمْلُکُ الْحَاجَاتِ وَهِیَ
دستم وتنگ آمده وسعتم ازردآن حقوق به سوی اوحلّیّت او پس از تو می خواهم ای کسی که مالک حاجتهائی
مُسْتَجِیبَةٌ لِمَشِیئَتِهِ وَ مُسْرِعَةٌ إلى إرَادَتِهِ أَنْ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ
ودرآن اراده تو همه حاجتها مستجاب است وشتابانند به سوی اراده او که درود فرستی بر محمد وآل محمد واینکه
تُرضِِیَهُ عَنِّی بِمَا شِئْتَ وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً إنَّهُ لا تَنْقُصُکَ الْمَغْفِرَةُ
راضی کنی اورا از من به هرطوری که خواهی وببخشی برایم از نزد توست رحمت زیرا کم نمی شود از تو آمرزیدن
وَلاتَضُرُّکَ الْمَوْهِبَةُ یَاأَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَ أَوْلِنی فِی کُلِّ یَوْمِ اثْنَیْنِ نِعْمَتَینِ مِنْکَ
وزیانی نیست ترا بخشیدن ای مهربان ترین مهربانان خدایا توفیق ده مرا درهرروزدوشنبه دونعمت ازجانب خود
ثِنْتَیْن سَعَادَةً فِی أَوَّلِهِ بِطَاعَتِکَ وَنِعْمَةً فِی آخِرِهِ بِمَغْفِرَتِکَ یَا مَن هُوَ الإله وَلا یَغْفِرُ
که آن دو یکی سعادت در اول روز بسبب طاعتت ونعمت دیگر درآخر روز به آمرزش تو ای آنکه اوست معبود ونمی آمرزد
الذُنُوبَ سِوَاهُ
گناهان جز او
برگرفته از مفاتیح الجنان
قُلْ تَعَالَوْا۟ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا۟ بِهِ شَئًْا وَبِالْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَٰنًا وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَوْلَٰدَكُم مِّنْ إِمْلَٰقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا۟ الْفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا۟ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَٰلِكُمْ وَصَّيٰكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(151)
علت مقدم کردن«ألّا تُشرِکوُا»
ذکر شرک پیش از سایر گناهان، به این دلیل است که شرک، ظلم عظیمی است«إنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ»(لقمان:13) که با ارتکاب آن امیدی به مغفرت خداوند نیست؛ همچنان که فرمود:
«إنّ اللهَ لا یَغفِرُ ما دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء»(نسا:48)«خداوند، شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد می بخشد».
شرک، گناهی است که سایر گناهان به آن منتهی می شود، همچنان که منتهای هر عمل صالح و حسنه ای، توحید خدای تعالی است.
اهمیت احسان به والدین :
خداوند متعال در چهار آیۀ قرآن، احسان به پدر و مادر را پس از توحید و ترک شرک بیان کرده{بقره:83، نساء : 36 ، انعام :151 ، اسراء : 23} و در سه آیۀ دیگر سفارش آنان را نموده است{ عنکبوت :8 ، لقمان :14 ، احقاف :15} و این، بهترین دلیل است که عقوق والدین، پس از شرک به خدای بزرگ، در شمار بزرگترین گناهان یا خود، بزرگترین آنها است.
چرا خداوند به جای تحریم آزار پدر و مادر، امر به احسان دربارۀ آنان کرده است؟
در این آیه، به جای تحریم پدر و مادر (که با سایر تحریم های این آیه هماهنگ است)، موضوع احسان و نیکی کردن به آنان ذکر شده است و این برای بیان این نکته است که : چون احسان به والدین از مهمترین واجبات است، به طریق اولی، ایجاد ناراحتی برای آنها حرام است. یعنی با یک جمله دو وظیفه را بیان کرد. یعنی با یک جمله دو وظیفه را بیان کرد. یکی حرمت آزار به والدین و دیگری وجوب احسان به آنان.
حرمت قتل فرزندان به سبب فقر :
مردم دوران جاهلی، نه تنها دختران خویش را به دلیل تعصب های غلط، زنده به گور می کردند؛ بلکه پسران را نیز – که سرمایۀ بزرگی در جامعۀ آن روز به شمار می آمدند – از ترس فقر و تنگدستی به قتل می رساندند. با نهایت تأسف، این عمل جاهلی در عصر و زمان ما در شکل دیگری تکرار می شود و به عنوان کمبود احتمالی مواد غذایی روی زمین، کودکان بی گناه پیش از ولادت از راه های گوناگون به قتل می رسند.
مراد از فاحشۀ ظاهری و باطنی :
مراد از فاحشۀ ظاهری، گناه علنی و آشکار و مقصود از فاحشۀ باطنی، گناه مخفی و برقراری روابط نامشروع پنهانی است. علت اینکه از فواحش و قتل نفس نهی کرده، این است که فحشا و شیوع قتل نفس، باعث انقطاع نسل و فساد جامعه و خانواده و از بین رفتن امنیت می شود.
نهی از نزدیک شدن:
خداوند در برخی از گناهان به جای نهی صریح از انجام آن گناه، مردم را از نزدیک شدن به آن برحذر داشته است.
«قتل به حق» چیست؟
مقصود از قتل به حق، قتل بعضی از نفوس است که در اثر پاره ای از گناهان، احترامی را که خداوند برای مسلمانان یا کفار هم پیمان با مسلمین قرار داده، از خود سلب نموده اند؛ مانند قتل نفس عمدی، فساد در زمین و ...
پیام های این آیۀ شریفه:
1- بیان احکام الهی برای مردم، یکی از وظایف انبیا است«قُلْ ... مَا حَرَّمَ ».
2- محرمات دین، از سوی خدا است و پیامبر از پیش خود، چیزی را حرام نمی کند« حَرَّمَ رَبُّكُمْ».
3- نه تنها باید از آزاروالدین پرهیز کرد بلکه باید به آنان احسان کرد«وَبِالْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَٰنًا»
4- فرزندکشی و سقط جنین از ترس فقر، عملی جاهلانه است. اگر خدا ضامن روزی است، چه ترسی از فقر؟«نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ»
5- هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است و هم اصلاح روح از رذایل«مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ»
6- دستورات الهی، مطابق عقل یا زمینه ساز شکوفایی آن است« لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
برگرفته از کتاب تفسیر همراه
http://uc-njavan.ir/images/dmxhfvgg9cjeo4z2mwo.gif
مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَيٰٓ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(160)
منظور از «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ»چیست؟
منظور از کلمۀ «جاء»این است که عمل را تا صحنۀ قیامت بیاورد. چه بسا نیکی هایی که با ریا و عجب و گناهان دیگر، محو و حبط شود: « اولئک الذین لیس لهم فی الاخرة إلا النار و حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون »{هود: 16} «آنها در آخرت، جز آتش [سهمی] نخواهند داشت و آنچه را در دنیا[برای غیر خدا] انجام دادند، بر باد می رود و آنچه عمل می کردند، باطل و بی اثر می شود».
در نقطۀ مقابل نیز چه بسا گناهانی که با توبه، محو شده یا به نیکی تبدیل شود: «یبدّل الله سیّئاتهم حسنات»(فرقان: 70)؛ یا مورد عفو قرار گیرد :« یعفو عن کثیر»(مائده:15).
پس عملی ملاک است که به صحنۀ قیامت آورده شود.
منظور از «حسنة» هر کار خوب است؛ کوچک باشد یا بزرگ و مراد از «سیئة» هم هر کار بدی است؛صغیره باشد یا کبیره.
پاداش انفاق:
سوال:
خداوند در آیۀ 261 سورۀ «بقره»{مثل الذین ینفقون أموالهم فی سبیل الله کمثل حبّة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مئة حبه...}، پاداش بعضی از اعمال، مانند انفاق را هفتصد برابر؛ بلکه بیشتر ذکر کرده و در آیۀ 10 سورۀ « زمر» {قل یا عبادی الذین آمنوا اتقوا ربّکم للّذین أحسنوا فی هذه الدّنیا حسنة و أرض الله واسعة إنّما یوفّی الصّابرون أجرهم بغیر حساب}، اجر و پاداش نیکو کاران را بی حساب بیان کرده و در این آیه اجر و پاداش را ده برابر ذکر کرده است؛ آیا این آیات باهم اختلاف دارند؟
پاسخ:
این آیات با یکدیگر اختلافی ندارند؛ زیرا مراتب مختلف انفاق را می رساند؛ بعضی انفاق ها پنهانی است و برخی آشکار « و ینفقوا ممّا رزقناهم سرّا و علانیةً» (ابراهیم :31).
بعضی انفاق ها حلال و طیّب است و بعضی انفاق ها حلال است؛ ولی طیّب نیست « أنفقوا من طیّبات ما کسبتم » (بقره: 267).
برخی از انفاق ها در شرایط عادی است ولی بعضی در شرایط سخت است « أو إطعام فی سوم ذی مسغبة » (بلد:14).
برخی انفاق ها به مورد است و به دست نیازمند واقعی می رسد؛ ولی برخی دیگر چنین نیست.
بعضی انفاق ها بدون اسراف و سخت گیری و از روی اعتدال است؛ ولی بعضی انفاق ها همراه با اسراف و سخت گیری است «و الّذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما » (فرقان: 67).
بعضی انفاق ها از روی میل است، ولی بعضی انفاق ها از روی اکراه است « قل أنفقو طوعا أو کرها... »(توبه:53).
پس به سبب وجود مراتب مختلف در عمل، ثوابهای مختلفی برای آن مقرر است.
حداقل پاداش نیکو کاران:
حداقل پاداشی که به نیکو کاران اعطا می شود، ده برابر است؛ مانند شخصی ممتاز، که علاوه بر حقوق ثابت، برای تشویق، جایزه و پاداش ویژه ای هم به او می دهند.
از مولا امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
وقتی آیۀ «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله عرضه داشت: « پروردگارا! اجر امت مرا بیشتر کن». خدای سبحان، این آیه را نازل کرد: « من ذا الّذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له أضعافا کثیرةً »(بقره:245).
رسول خدا(ص) فهمید منظور از کلمۀ «کثیر» در دادگاه عدل الهی، عددی است که از شمارش بیرون و بی انتهاست.
امام ششم از مولا امام سجاد(ع) نقل می کند که می فرمودند:
«وای بر کسی که غلبه کند آحاد او بر عشراتش! گفته شد که این معنا چگونه باشد؟ فرمودند: آیا نشنیدی که خداوند متعال می فرماید: (مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَيٰٓ إِلَّا مِثْلَهَا) یک عمل نیکو چون انجام داده شود، برای صاحبش ده مقابل پاداش نوشته می شود و چون عمل بدی انجام بگیرد، یک جزا داده خواهد شد. پس پناه می بریم به خداوند متعال از اینکه در یک ر.ز ده عمل زشت صورت بگیرد و در مقابل آنها یک عمل نیکو نباشد و سیّئات او بر حسناتش غلبه کند».
پیام های این آیۀ شریفه:
1- در شیوۀ تربیتی اسلام، تشویق ده برابر تنبیه است«عَشْرُ أَمْثَالِهَا ».
2- تشویقِ چند برابر، ظلم نیست؛ ولی کیفر بیش از حد، ظلم است« فَلَا يُجْزَيٰٓ إِلَّا مِثْلَهَا».
3- خداوند، در پاداش، با فضل خود رفتار می کند؛ ولی در کیفر، با عدل« عَشْرُ أَمْثَالِهَا ... إِلَّا مِثْلَهَا».
4- عمل انسان، همیشه و همه جا، همراه او است «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ ... وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ ».
برگرفته از کتاب تفسیر همراه