دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، خاله ام مرا زایید
یه روز غضنفر تو تاکسی بود جو میگیرتش کرایه راننده رو هم حساب میکنه
غضنفر میخواسته بره بهشت زهرا، گل گیرش نمیاد کمپوت میبره!
دیوانه اولی: کی اومدی؟
دیوانه دومی: پس فردا.
دیوانه اولی: پس فردا که هنوز نیومده.
دیوانه دومی: می دونم چون کار داشتم، زودتر اومدم.
معلم: بگو ببینم آفریقا کجاست؟
شاگرد: (با گریه) آقا اجازه، چرا هر وقت یک چیزی گم میشه از من می پرسید!؟
- - - به روز رسانی شده - - -
دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، خاله ام مرا زایید
یه روز غضنفر تو تاکسی بود جو میگیرتش کرایه راننده رو هم حساب میکنه
غضنفر میخواسته بره بهشت زهرا، گل گیرش نمیاد کمپوت میبره!
دیوانه اولی: کی اومدی؟
دیوانه دومی: پس فردا.
دیوانه اولی: پس فردا که هنوز نیومده.
دیوانه دومی: می دونم چون کار داشتم، زودتر اومدم.
معلم: بگو ببینم آفریقا کجاست؟
شاگرد: (با گریه) آقا اجازه، چرا هر وقت یک چیزی گم میشه از من می پرسید!؟