یادمه یک بار من و آقا مهدی توی تاپیک اینقدر با هم مشاعره کرده بودیم که 2 صفحه پر شده بود از شعر های من و ایشون [nishkhand]
نمایش نسخه قابل چاپ
یادمه یک بار من و آقا مهدی توی تاپیک اینقدر با هم مشاعره کرده بودیم که 2 صفحه پر شده بود از شعر های من و ایشون [nishkhand]
یه پستی زده بود (آبجی ساغر)
بعد دیدم زده سوم راهنمایی!! الانم هست!
برام عجیب بود!! نوع گفتمان واقعا با شخصیت و فوق العاده جالب آفرین!!
(ستاد پاچه خواری!! شوخیدم جدی گفتم)
خیلی از تیمسار خاطره ندارم ولی اولین بار تو بخش افسران نخبه بود که ایشون رو زیارت کردیم البته عکس کاربری شون رو[nishkhand]
دوست گلم آس 76
اولین خاطره ای که یادم میاد اینه که یادم نیست توی کدوم تاپیک بود دقیقا
اما اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد آواتار زیباشون بود
مخصوصا اون کوچولوی سمت چپی
از اون موقع بیشتر دوست گلم رو شناختم و بیشتر با هم آشنا شدیم[golrooz]
یادم نیست دقیق ولی بیشتر گذاشتن مطالب مفیدش وآواتارش نظرموجلب میکرد
صندلی یخ زیارتشون کردم .
منو رو با طناب بسته بودند به درخت ، فکر کنم از آخر هم مهدیه جورابلو نجاتم دادند .
سلام به همه
با اولین کسی که توی این سایت آشنا شدم معصومه ی عزیزم بود. حرفاش هم مثل اسمش پاک و زلاله، دوسش دارم.sh_omomi76
یکبار توی یک تاپیکی یک متنی نوشته بودن
خیلی زیبا بود
میشه گفت از اون موقع هر زمان اسمشون رو میبینم یاد اون متن می افتم
با ساغر زیاد خاطره دارم روزی که تولدمو تبریک گفتن خیلی روز خوبی بود چون به بهترین شکل این کارو انجام دادن
اولین خاطره که
تو صندلی داغ داداش عرفان ( عرفان سلیم زاده ) با هم آشنا شدیم
با هم دست دست به یکی کرده بودیم که حسابی صندلی رو داغش کنیم
و موفق هم شدیم !
توی گفتگوی سایت....
بعدش بهم میوه ای رو که خیلی دوست داشتم...هی تعارف میکرد....هی تعارف میکرد...هی تعارف میکرد...
هی تعارف میکرد...هی خرمالو تعارف میکرد
یک بار به من امتیاز داده بودن
بعد من هم اومدم در تشکر کردن خلاقیت به خرج بدم
به جای این که بنویسم خجالت دادید نوشتم خیلی خیلی [khejalat](شکلک خجالت ) دادید
بعد ایشون هم فکر کردن مقدار امتیاز رو میگم
هر موقع چشمم به اون پیام می خوره خندم میگیره
سلام توی این یک سالی که اینجا بودم از آبجی گلم ساغر خاطره زیاد دارم
البته بیشتر مواقع من ساغر رو اذیت کردم [khejalat]
یادمه یه بار خیلی دلم گرفته بود خیلی ناراحت بودم
ساغر عین یه ابجی به همه ی حرفام گوش داد باهام دردودل کرد
ازش خیلی ممنونم اون روز منو خیلی آروم کرد امیدوارم روزی برسه که تمام لطف هایی که به من کرده رو جبران کنم[shaad]
نظریه داشتن در مورد تولید برق از دود خودرو
من دومین نفری بودم که نظریه رو مورد نقد قرار دادم (چی شد؟ آخرش تصمیم گرفتین برین دانشگاه روی نظریه کار کنین؟ ) [golrooz]
همیشه این شکل هایی که میذاشتن به نظرم جالب میومد (^_^ )[shaad]
عکس آواتارش منو یاد بچگی های یه عزیزی می ندازه.
اگه واقعا سوم راهنمایی هستی باید بگم خیلی بزرگتر از سنت رفتار میکنی و میفهمی. که این قابل تحسینه.
ازشون خوشم میاد[nishkhand]
خاطره.....یادم نمیاد!فقط اولش با دیدن آواتارشون که سلنا گومز هست یکه خوردم چون معمولا کمتر کسی از این نوع آواتار میذاره!
اولین خاطره تو چت باکس بود که اومدن سره کارشون گزاشتیم با بچه ها[khande]
من از مریم خانوم یادم میاد که با هم یه بحث به شدت قوی داشتیم[nishkhand]کم مونده بود آدرس بگیریم بریم خونه هم دوئل کنیم باور کنین[nishkhand]