از بنبست برگشتم
به خیابانی باز
بازِ باز
بیا نگاه کن
انتهاش
...
به هیچ جا نمیرسد
http://images.persianblog.ir/263878_H9myhdN0.JPG
نمایش نسخه قابل چاپ
از بنبست برگشتم
به خیابانی باز
بازِ باز
بیا نگاه کن
انتهاش
...
به هیچ جا نمیرسد
http://images.persianblog.ir/263878_H9myhdN0.JPG
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت ... !
دوســـت داری ، همـــدرد نداری ..
خانـــواده داری ، حمــــایت نداری ..
عشــق داری ، تکـــیه گاه نداری ... ...
مثل همیشه ؛ هــمه چی داری و هــیچی نداری ...
.چه دوستم داشته باشی و چه ازمن متنفر باشی در هر صورت بهم لطف میکنی
چون اگه دوستم داشته باشی تو قلبت هستم و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم
کـــــــــــــــــمبود خواب
با یـــــــــــــــــک روز مرخصی حـــــــل میشود
کـــــــــــــــمبود وقت
با مــــــــــــــــد یریت زمـــــــــــــــــــــــــ ـــان
سایر کمـــــــــــــــــــــبود ها نیز علاجــــــــــــــــــــــــی دارند
...!
با کــــــــــــــــــــــــــ ــــــــمبود مهرت چه کـــــــــــــــــــــــــنم؟!!!
http://img4up.com/up2/34445254516257094110.jpg
یه پروانه را با دستات می گیری
بدش می خوای ببینی زنده هست؟
انگشتاتو باز کنی .... فرار میکنه
محکم بگیری....می میره
دوست داشتن هم یه چیزی مثل پروانه هست
http://img4up.com/up2/85002277951128939584.jpg
حالــــــــم گرفته از اين شهـــــر...!!!! که آدم هايش همچون هــــــــــوايش ناپايدارنــــــــــــد...! گاه آنقدر پاک که باورت نمی شــــــــــــود...! گاه چنان آلوده که نفست می گيـــــــــرد...!
زندگی عجیبه چون:تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه...تا نخوای بری کسی نمیگه بمووووون...تا نری کسی قدرتو نمیدونه...وتا نمیری کسی نمیبخشدت...
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند.
گدایی عشق میکنن تا زمانی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند
اما همین که مطمئن شدند نامردی را در کمال مردانگی به جا می اورند
http://www.up.98ia.com/images/7zqee1lo9jf465x5vg7h.jpg
هی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ، حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم...
دیگران گر بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در نظری گر بروی دل برود...
آسمان هم گاهی دلش می گیرد...من که آدمم...
درختان به من آموختند:
که پایبندی هرکس
به اندازه ی ریشه های اوست....
به هر درختی نمی توان تکیه کرد!!
20 نفر واست سالاد فصل سلطنتی درست
میکنند...
لب نمیزنی...ولی دوست داری تره ای رو بخوری که "اون" هیچوقت
واست خرد نمیکنه
خاک جان یافته است....
توچرا سنگ شدی؟؟؟؟
توچرا این همه دلتنگ شدی؟؟؟؟
بازکن پنجره هارااا....
و بهاران راباورکن
ای بهانه من
انگار که سالهاست رفته
اي....
از تابستان بگو از بهاري که رفتي...
تا من هم از زمستاني برايت
بگويم.....
که نشست بر موهايم و نرفت.....
این روزها انگار آدمها “به دست هم” پیر میشوند نه “به پاى هم”…
وفا ! یعنی این که :
بعد از رفتنت
حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی !
در دنیایی که همه گوسفندند یا گرگ
ترجیح میدهم چوپان باشم!
همدیگر را بدرید!
من نی می زنم....
این شعر تنهایی من است
وقتی عبور معصو مانه غزل را
در ناباورانه ترین لحظه فرودش
لای پلکانت به نظاره مینشینم!
از من نسروده ام
از تو نیز!
از احساسی سروده ام که در شاه بیت چشمانت
دنبال قافیه نبود
ردیف نیز
تنها وزنی داشت به سنگینی نگاهت
در مصرعهای بی تقطیع دیدگانت!
این شعر تنهایی من است
ناباورانه ترین اشتیاق حضورم
و بی هجاترین سقوطم
در ارکان بی تقطیع پلکانت
امروزمن شاعری دیگرهستم
نه از چشمت خواهم سرود
نه از قلبت
از احساسی خواهم سرود
که در دفترچه خط خطی های کودکانه شاعری
قربانی تقطیع بی هجایی هاست!
تقطیع کن مرا!
با آخرین شعرم
در بی هجایی واژگانم
بنام کشیده ای که قربانی کوتاه و بلند است!
چشمانت را نه !
آخرین شعرم را برای چشمانت سروده ام
شاید چشمانت را
شاعری دیگر سرود!!!!
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم/ روبه روی چشم خود،چشمی غزلخوان داشتم/ حال اگر هیچ نذری،عهده دار وصل نیست/ یک زمان پیشامدی بودم،که امکان داشتم/ ماجراهایی که با من زیر باران داشتی/ شعر اگر میشد،قریب پنج دیوان داشتم/ بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود/ من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم/ ساده از (من بی تو میمیرم)گذشتی خوب من/ من به این یک جمله خود سخت ایمان داشتم/ لحظه تشییع من از دور بویت می رسید/ تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم...
سکوت نکردم که فراموشت کنم
نمی خواهم از یادم بروی....
اشک نمی ریزم
تا......
لحظه های نبودنت را ابری کنم
تنها...تنها..
لحظه های با تو بودن را مرور می کنم
و...به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها
نمی دانی چه غمگینم
در این تاریکی شبها
چه بی تابانه دلگیرم
نمی دانی که گاهی عاشقانه
در تب رویای تو آرام می گیرم.
به چه میخندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟به چه چیز؟ به شکست دل من یا به پیروزی او؟ به نگاهم که چه مستانه اورا باور کرد؟ یا به افسونگریه چشمانش که مرا سوخت و خاکستر کرد؟به چه میخندی تو؟ به دل ساده ی من میخندی که دگر تا ابد نیز به فکر خود نیست؟خنده دار است...بخند
اسم تنها خیابان شهر ما آزادیست پس چرا من در این خیابان اسیر تو شدم؟!!
- - - به روز رسانی شده - - -
اسم تنها خیابان شهر ما آزادیست پس چرا من در این خیابان اسیر تو شدم؟!!
امشب يهو دلــــــــــــم کودتا کرد...تو رو مي خواســـــــــــت........ ....ســَـرَم رو کردم زير ِ بالشتآروم به دلـــــــــــم گفتمخــــــــــفه شو....دوره دموکراسي گذشته.... مي زنم لهـــــــــت ميکنم!
- - - به روز رسانی شده - - -
امشب يهو دلــــــــــــم کودتا کرد...تو رو مي خواســـــــــــت........ ....ســَـرَم رو کردم زير ِ بالشتآروم به دلـــــــــــم گفتمخــــــــــفه شو....دوره دموکراسي گذشته.... مي زنم لهـــــــــت ميکنم!
گذشتهها را دور نمیریزمجایشان در صندوقی است که درش قفل میشودو چند روزیاستمنتظر گم شدن کلیدش هستم....
- - - به روز رسانی شده - - -
گذشتهها را دور نمیریزمجایشان در صندوقی است که درش قفل میشودو چند روزیاستمنتظر گم شدن کلیدش هستم....
شبیه مه شده بودی
نه می شد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید
تنها می شد
در تو گم شد
که شدم...
http://umic.ir/images/stories/food/asalem2.jpg
زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکسـت
علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام
http://www.sendmyflower.com/wp-conte...llpapers19.jpg
دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است
زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا
ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن
با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود
حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
http://www.dl.persianmob.net/images/....19/gol/14.jpg
قشنگ بود[shaad]
دیگر هیچ چیز شیرین نیست،
جز خوردن یک قهوه ی تلخ با تو....
امشب تپش گریه ی باران چه تند میزند بر دل غمگین شیشه ها
گویی هوس امدن به زمین امانش را بریده
دست در دست سرنوشت خود را به این زمین خاکی میرساند
ای کاش میدانست قصه ی ادمهای اینجا قصه ی رندوریاست
ای کاش میدانست قصه ی ادمهای اینجا حسرت یک لحظه وفاست........!!!!!!!!
[golrooz]...شاعرشم خودمم.......
چه دیر دانستم که اندیشیدن به اینکه به تو نیندیشم خود اندیشیدن به توست.
دنبال قلبی بودی برای پیوندباز همداوطلب شدم..
واژه هایم را می فروشم
همه می خرند
و تنها تویی که سکوت می کنی!
معامله ی دردناکی است!
خدايا . . .
بت بود ،
بت شكن فرستادي . . .
من الآن پر از بغضم ،
بغض شكن هم داري ؟؟؟؟؟
خدایا من چه سازم ، خسته راهی درازم
نه فرهادم که مرد از داغ شیرین ، نه ایوبم که با دنیا بسازم . .
http://th03.deviantart.net/fs71/150/...31-d2yrthn.jpgیک شب دلی به مسـلخ خونم کشید و رفت
دیوانــه ای به دام جنونـم کشـــــــــــید و رفت
پس کوچـه های قلب مرا جســــــــــتجو نکرد
اما مـرا به عمـق درونم کشــــــــــــــید و رفت
یک آســمان ســــتاره ی آتش کشــــــیده را
بر التـهاب ســـــــــرد قرونم کشــــــــید و رفت
تا از خیال گنـگ رهایی، رها شــــــــــــــــــوم
بانگی به گوش خواب ســکونم کشید و رفت
شـــــاید به پاس حرمت ویرانه های عشــــق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشـــــــــید و رفت
دیگر اســـــــــــیر آن من بیگانه نیســــــــــــتم
از خود چه عاشـــقانه برونم کشـــــــید و رفت
دنبال کسی نیستم که وقتی بهش میگم میخوام برم بگه نرو..................
دنبال کسی هستم که وقتی میگم میخوام برم بگه صبر کن با هم بریم....................
تنها نرو.............