-
پاسخ : مشاعره
تو رو از یاد ببرم ……با خاطراتت چه کنم؟
حتی از یاد ببرم……تو و خاطراتتو
بگو من….. با این دل خون و خرابم چه کنم؟
تو همونی که واسم …..یه روزی زندگی بودی
توی رویاهای من….عشق همیشگی بودی
آره سهم من فقط …..از عاشقی یه حسرته
بی کسی…..عالمی داره…..واسه ما…..یه عادته
-
پاسخ : مشاعره
تنها من ، و سرانگشتم در چشمه یاد، و کبوترها لب آب .
هم خنده موج ، هم تن زنبوری بر سبزه مرگ ، و شکوهی در پنجه باد .
-
پاسخ : مشاعره
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد
-
پاسخ : مشاعره
درنمازم خم ابروی توبا یادآمد
حالتی رفت که محراب به فریادآمد
-
پاسخ : مشاعره
دوستان جان داده ام بهر دهانش بنگرید
گو به چیزی مختصر چون باز می ماند زمن
-
پاسخ : مشاعره
ناز آرای تن ساقه گلی
که به جانش کِشتم
و به جان دادمش آب
چه دریـــــــغا به برم میشکَند[negaran]
-
پاسخ : مشاعره
دیگران قرعه قسمت همه برعیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
-
پاسخ : مشاعره
داور دین شاه شجاع آن که کرد
روح قدس حلقه امرش به گوش
-
پاسخ : مشاعره
شاه شمشاد قدان خسروی شیرین سخنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
-
پاسخ : مشاعره
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم ازینجا ببرد
Forum Modifications By
Marco Mamdouh