از کودک فال فروش پرسدم چه میکنی؟
گفت از حماقت آدم ها تکه نانی در میاورم...
آنها از منی که در امروز خود مانده ام
فردایشان را میخواهند....
نمایش نسخه قابل چاپ
از کودک فال فروش پرسدم چه میکنی؟
گفت از حماقت آدم ها تکه نانی در میاورم...
آنها از منی که در امروز خود مانده ام
فردایشان را میخواهند....
بدترین حسرتی که درزندگی میخوریم ازکارهای خطایی که کرده ایم نیست...
بلکه ازاین است که...
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام د اده ایم..
انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ،
تو را فرو بریزند ...!
تا تو را انکار کنند ...!
تا از رویت رد شوند ...!
بورچومیمو پیدا نمیکنم!!!!!!sh_dokhtar3
بهم نشونش نمیدن!!!
دیگه دارم بالا میارم ازینکه اینهمه نمیفهممشون و اینهمه نمیفهمنم
http://www.njavan.com/forum/images/i...20%2849%29.gif
................................
تقصیر برگ ها نیست ، آدم ها همینند !
نفس می دهی ، لهت می کنند …
خدا کند تبسم لبی به آه، نشکند / بلور بغض سینه ای به شامگاه، نشکند
کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای / خدا کند که بال او میان راه، نشکند
این دلکم کمی بیقراره،
بهم گوش نمیده،
خدایا تو بهش بگو وقتی
بزرگ بشه خوب میشه....