در زندگی نه دعایی تاثیر دارد و نه قدرت مافوق بشری که کارها را درست کند؛ تنها تلاش های خودمان است که زندگی مان را می سازد.
نمایش نسخه قابل چاپ
در زندگی نه دعایی تاثیر دارد و نه قدرت مافوق بشری که کارها را درست کند؛ تنها تلاش های خودمان است که زندگی مان را می سازد.
سلام به همه دوستان حالا که قرار اخرین نوشته سال 92 رو بذاریم من یه خاطره از چهارشنبه سوری چند سال پیشم بگم یکم بخندیدم
اما از اونجایی که من خاطراتم زیاد شک دارم نه باز نیام ونخوام اینجا چیزی بنویسم[shaad]
ماچندسال پیش چهارشنبه سوری خونه خالم دعوت بودیم بعد پسرامون پیچوندن مارو فقط مادخملا مونده بودیم شروع کردیم به غرغر کردن[negaran]
بعد مامانم گفت بیایید بریم دم در از اون ترقه هاتون بیارید بندازیم تو خیابون
ماهم که پسر برامون فقط از اون ترقه سوتیا هست که حرکت میکنه منفجر میشه رو برامون گذاشته بودن
حالا بگذریم هیچ کس جرات نداشت اونو پرتاب کنه بعددختر خالم شجاع شد پرتاب کردش
حول شد تند پرتاب کردوهمزمان با اون یه اقایی داشت رد میشد انقد باکلاس راه میرفت[bamazegi]
هیچی دیگه ترقه سوت زنان رفت بین پای اقا یدفه منفجر شدش .[khande]
مرده شدش مثل این [asabani]یعد هی به شلوارش نگاه کرد
ماهم از ترس فرار کردیم[khande]
حداقل خوبه كه وقت شد پست هاي ناتمومم رو به پايان برسونم
نميدونم چرا با اينكه امسال خيلي سال خوبي هم نبود اما از همين الآن دلتنگ رفتنش شدم
انگار قراره اين 33 ساعت و اندي خودش اندازه 1 سال بگذره ...
سالِ قدیم چه بود که جدیدش را به انتظار سَر کنم ..
خاطره چند سال .....
خاطره ای ندارم امروز خاطری هم ندارم امروز روز به روز خار به خوار در چشم و دل از این روزگار چون از هاریش نمیری از خاری اش حتم می میری . کم نیستن آدمای مرده که شهادت حرفم و بگن . گیرم که شاهدم زنده نیست . غمی نیست حرف راست و که بگی راسته راست روده روزگار عینن به چشم کورت میاد . که این و آن همه دنیا رو چرخ و چرخ زدیم سال هم تمام شد و فردایش همه با خوشی تبریکات متبرکه جدید و وصل سال را به زبان می گویند . زرشک ؟! بخوریم که خنک شویم که حرف می زنیم ته گلویمان از خشکی نظام روزگار نسوزه . آنقدر می سوزه که پایمان در چکمه رفتن هم از سوختنش می سوزه. . سوز سرما با همه رفت و اومدنش فردا تمام می شه گیرم منم فردا بگم تبریک چه دخلی به نذر کردن بخت و اقبال ما داره گیرم هفت سین نورزوم بی سین از هفت سینش با یک سفره خالی یک تیکه نون خشک باشه یک قران مجید توی دست عید مبارکه ، گیرم فردا کنارم کسی نباشه، گیر داده ای به نوروز ، ها؛ نوروزی که دیگه نه از عمو نوروزش خبری هست نه از عیدیش نوروز هم پارسال بود پس پیدارسال بود فُوت قوتیش ته نفس آخری رو رفت دیگه بازدم نرفت . دم و بازدمش زرتی خاموش شد . شنیدم بچه های نوروز از روستا زدن به شهر الان دیگه اسم بوباشون هم میگن دَدی زرشک هم بخورم سوزم دردش کم نمیشه ولی حرف زرشک به بند شکم روزگار ببندم گمونم بسترش مثل ابستن غصه هام یهو شکمش بزنه بیرون دیگه هم فارغ از این همه چرخش یک (سال زرشک ) نشه گیرم که گیر ما حل شه گیر روزگار از ما چه طور اونم حل میشه نه لا کردار حل بشو نیست حل کنشم نیست . دست اوستا کریم اوقاتش تلخه از دستمون روی نموده ته سال بهش رو بزنیم که اوستا شکر خوردم ببخش رومون نمیشه گیر نده بابا ده بار رفتیم عذر خواهی ده بار هم پشت بندش رفتیم توبه شکنی دیگه یازده بندش نکن که دوباره یازده توبه شکنی هم بریم . دوازده پشت بندش میاد . باشه ..ولی از همین دور میگیم اوستا کریم ببخش که تو تنها اوستایی هستی که می بخشی .
حالا گیرم ته حرفم بگم نوروزتان مبارک گیر دادی به نوروز خدا بیامورز راستی یادم رفت بگم نوروز خدا بیامورزتوی زمستون به دنیا اومد توی بهار مرد حکمت شو مه که ندونستم اون که میدونه اوستا کریم که صدای زبونش و من کر نمی شنوم تو شنیدی به منم بگو حکمت روز مردن عمو نوروز چیه که میگی نوروز مبارک !!!
پایان نوشته های 1392
پایان خاطرات عجیب و الوصل نویسنده مذکور و مغفور
در سال 1392
خدا رو شکر چهارشنبه سوزی امسالم تموم شد.
به امید روزی که دیگه هچ رسم اشتباه ومردودی در میان مردم ما نباشه.
خخخخخخخخ!
ماشاءالله دل بچه ها چه پره از بمب افکنی های چهارشنبه سوری توی ایران![nishkhand]
من بیچاره تو خونه چپیده بودم و داشتم درس میخوندم!آخه چهرشنبه سوری و درس؟!!![taajob]
خدایا سال 92 خیلی سختی بود!کمک کن سال 93 خیلی خوب باشه![cheshmak]
سلام خدمت تمامی دوستان عزیزتر از جانم.
این سال برای ما عاقبت بخیر شد.چون رفته بودم جنوب.شهدامون دعوتم کرده بودند.چهاز زوز از اخرین روزای سال رو تو جنوب و همراه شهدامون گذروندم.
چهارشنبه سوری هم کنار خانوادم نبودم.ولی برای من بهترین چهارشنبه سوری عمرم بود چون تمامش با یاد و نام شهدا گذشت.
امیدوارم تمام سال های زندگیمون اینطوری عاقبت بخیربشه...........
سال نوتون هم مبارک و فرخنذه باد[golrooz][golrooz]
خدایا شکرت
نمیدونم تاحالا واستون اتفاق افتاده که ی هفته متوالی،طوری که هر روزش ی عده مهمان بیان خونتون و هنوز نرفتن مهمونهای بعدی دم خونتون منتظر تشریف فرمایی[khande][khande][khande]
درسته مهمون حبیب خداست ولی دیگه ...[nishkhand][nishkhand][nishkhand]جالبه ها میگم هنو عید شروع نشده ....واویلا...البته به ماهم خیلی خوش میگذره[khanderiz]
مارو باش واسه عید چندتا برنامه پژوهشی،تفریحی...داشتم با این وجود فکر کنم همش یعنی همش عملی بشه ها...هههه بازم خدایا شکرت
امیدوارم سال جدید به تموم آرزوهاتون برسید.برنامه های خیلی زیادی دارم واسه سال آینده میریزم دعا کنید بهشون برسم...[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
ی خاطره هم از شب چهارشنبه سوری بگم
دیشب با تعدادی از مهمونها و خانواده رفتیم منطقه ای که درواقع شهرداری واسه آتیش بازی معین کرده بود آخ از کجاش واستون بگم بالغ بر 20هزار جمعیت امده بودند-انگار منطقه جنگی بود- انواع مواد مترقبه اعم از سیگارت،کپسولی،دینامیت،صوت کی،چند زمانه،بالن و حتی نارنجک های دستی ...
بعضی ها هم که انگار به دنبال جانبازی بودند اسپرهای رنگ یا امشی رو برداشته بودند که و با همزمان با فشار دادن آن یه فندک هم گرفته بودند جلوی اون که باعث میشد آتیش با فشار بوجود بیاد- خیلی خطرناک بود
حالا جدا از حال و هوای جنگی دیشب- اتفاقی واسم افتاد که به خیر گذشت،والا ما فقط واسه تماشا میرفتم و بعضی ها فقط امده بودند که به هرجوریکه هست نمیدونم شاید خودشونو نشون بدن...چند نفر آدم بوووووووق ی طرقه که نمیدونم از چه نوعش بود رو از پشت ما انداختند بالا ،درست روبروی صورتم درحین امدن به پایین منفجر شد آقا صدایی توی گوشام پیچید که گفتم موجی شدم ...بگذریم خداروشکر به خیر گذشت ...
یکی از قسمتهای جالب دیشب این بود که 5تا جوان 25،20 ساله 5تا بالن رو باهم هوا کردند حالا میگفتند هرکی بالنش بیشتر هوا بره 50 هزار تومان برنده میشه حالا وقتی بالن ها رها شدند اینقدر بالا رفتند که ... خیلی منظره جالبی شده بود
[taajob]
امروز عصر نمیدونم چرا انقد دلم گرفته
منم ادم بدبخت تا یچیزی میشنوم اشکم میاد بیرون ای روزگار
خوشبحال اونایی که خواهر دارن یا خوشبحال اونایی که دوست خوب دارن یا خوشبحال اونایی که همدم هم زبون دارن ماکه نداریمو نداشتیم نخواهیم داشت
خدایا شکر
گاهی وقتا تو قدرت خدا میمونم واقعا میمونم
سلام به همه ی دوستان خوبم
منم آخرین خاطره ام رو در سال 92 اینجا ثبت می کنم
امروز کلی خسته شدم ،ادامه ی خونه تکونی و فرایند شیرینی پزون و خرید و خلاصه دیگه رمق برام نمونده
اولش رفتم روبان برای سبزه و تنگ ماهی خریدم بعدشم رفتم ماهیاشو خریدم چهارتا ماهیه سه دم خوشگل[alaghemand] خرید گل و مواد لازم برای تهیه ی شام [cheshmak]
هنوز کلی کار دیگه مونده که انجام ندادم و امیدوارم برای تحویل سال انرژی داشته باشم
امسال خیلی سال خوبی برام نبود اصلا چیزی که فکر میکردم نشد و همه چیز بهم ریخت
اما با دوستان بسیار عزیزی در انجمن آشنا شدم که خیلی خوب بود [labkhand]
امیدوارم امسال سال خیلی خوبی برای همه و من باشه و اتفاقای خوبی برای همه بیوفته [dooa]
به همتون پیشاپیش عیدو تبریک میگم
از پایان سال 91 که یک سفر خیلی خوب داشتم خیلی اتفاقات خوب تو زندگیم افتاده... [shaad]
و خیلی پیشرفت داشتم...
و امسال هم دوباره نصیبم شد و باز هم احساس خوبی دارم...
بارها مهربونی خدا رو به معنای واقعی حس کردم...
خدا واقعا رحیم و ستار العیوبه...
خدایا هزاران بار ممنونم ازت که بیشتر از حد و حدودم بهم لطف میکنی.... [khejalat] ازت میخوام به همه دوستانم لطف های بسیار داشته باشی... [golrooz]
در سال جدید هم هوای همه ی دوستانم و خانوادم و دوستدارانت و خودم رو داشته باش... [golrooz]
امسال هم ديگه داره نفس هاي آخرش رو مي كشه
گرچه وجود اختلاف نظر بين دو فرد يه امر عاديه و همين اختلاف نظرهاي سازنده هست كه موجب پيشرفت افراد ميشه اما خدا رو شكر امسال رو با دلي شاد از تمامي عزيزان به پايان خوهم برد
فقط مي مونه يه برادر عزيزم كه نميدونم اين پست رو بخونه يا نه، ولي فقط ميخوام بدونه به خاطر بر هم نخوردن آرامشش براي تبريك عيد مزاحمش نشدم
گرچه جايگاهت پيش من همچنان مثل سابقه
سال نو مبارك برادر من
با آرزوي بهترين ها
به رسم این چندساله اومدم آخرینم رو ثبت کنم:
به نام بخشایشگر هستی بخش[golrooz]
امسال سال خوبی نبود بد نبود ولی خب خدارو شاکرم مثل پارسال نبود اولش اومدم بد بنویسم ولی وقتی پارسال یادم اومد و اون اتفاقاتی که افتاد فک میکنم سال خیلی بدی هم نبود
یه سری اتفاقات که تجربه شد باشد که رستگار شوم [bihes]
نهههههههه نباید اینقد بد بنویسم :
روز شب عید همتون مبارک[khande](اینجوریم نگاه نکنین نکته داره هرکی گرفت جایزه داره[nishkhand])
بعد میخوام ببینم شما بزرگترا خجالت نمیکشین؟؟؟؟؟
نه واقعا زشته
شما نباید به کوچیکترا عیدی بدین؟؟/
درسته من سنی ازم گذشته ولی خب باید بدین دیگه من هنوز اول جونیمه بَده از الان عیدی نگیرم[nishkhand]
بعدی دیگه به هرکی بهش برخورده باید بگم مشکل خودشه [nishkhand] من همینم شوخی زیاد میکنم شما جنبه خودتونو ببرین بالا[nishkhand]
بعد الان مخاطبم اون نامرداییه که به بقیه میگن نامرد بی معرفت چرا سراغ نمیگیری:
من بیمعرفت
من نامرد
شما که کوه اینایین چرا سراغ نمیگیرن؟؟؟؟
و در انتها جا داره یادی کنم از کسایی که بودن و دیگه نیستن
عید همه پیش پیش تبریک نمیگم میخوام پس پس بگم پس فعلا بمونین تو خماری تبریک[khande]
[golrooz]بسم الله الرحمن الرحیم[golrooz]یه مشکلی که من همیشه تو زندگیم داشتم این بوده همه بهم میگن فاز منفی میدی تو مدرسه اسمم استرسه[nishkhand][sootzadan]چیکار کنم دست خودم نیست اگه اتفاق خوبی برام بیفته خب دیگه فاز منفی نمیدم[negaran]ولی خب میگن مشکل از تو هستش[bihes]
الانم هر کاری کردم با فاز منفی ننویسم دیدم نمیسه[nishkhand][nadidan]قول میدم فقط اولش بار منفی داشته باشه[nadidan]بعدش خوب میشه.یه دور سالی که گذشت رو مرور میکنم
شنیدین میگن هر کسی اول سال در هر حالتی باشه تا آخر سال همون حالتو داره[khande]من هیچ وقت باورش نکردم ولی پارسال واسه مسقره هم که شده الکی کتاب دستم گرفتم ککه مثلا تا اخر سال کتاب دستم باشه خیر سرم کنکور قبول شم[sootzadan]میدونید نتیجش چی شد؟[nishkhand]
تا آخر سال کتاب فقط دستم بود[khande]درسی خونده نمیشد فقط کتاب تو دستمه.تا من باشم عقیده ی دیگرانو شوخی نگیرم[sootzadan]
دوست ندارم اتفاق های بدو اینجا به تصویر بکشم ولی همه ی اتفاقای بد داره تو ذهنم مرور میشه از طرفی غمگینم و از طرفی شاد شاد چون میدونم که تموم شد هر چی بود تموم شد[shaad][cheshmak]
امسال رو با نهایت انرژی آغاز میکنم و امیدوارم که به ارزوهام برسم.آرزو هایی که یک سال برای همشون تلاشی نکردم و فقط غصه خوردم. و الان فهمیدم که برای چیز هاییی که نباید تلاش میکردم تلاش کردم وبرای چیزی که باید تلاش میکردم تلاش نکردم[bihes]ولی خب خدا رو شکر میکنم که فهمیدم[esteghbal]
من از دو نفر باید تشکر ویژه بکنم دو نفری که واقعا حضورشون تمام زندگی من رو تحت الشعاع قرار داد و اگر این دو عزیز نبودن مطمئنن تا حالا ستایشی دیگه وجود نداشت.کسایی که واقعا اذیتشون کردم تمام غصه هام رو روی دوش این دو نفر انداختم
یکیش ساغر عزیزم ویکیش سلیناز نازنینمه.واقعا اگه این دو تا نبودن من هم نبودم[esteghbal][golrooz]
اما فقط این دو تا نبودن دوستای زیادی بودن که واقعا کمکم کردن و همیشه به من انرژی مثبت میدادن داداش سعید عزیز، داداش امیرعلی ،زهرا ،داداش پویا گل،داداش مهدی 42، الماس پارسی عزیز، کهکشان گرامی و خیلیییییییییییییییییییی های دیگه که الان واقعا حضور ذهن ندارم ولی همه و همه برام عزیزن و امیدوارم سال خوبی رو پیش رو داشته باشن[golrooz]
آخرین خاطره ستایش7777
29 اسفند سال 1392 4:30 مانده به عید
http://persian-star.net/1392/12/27/007.jpg
انگار واقعا امسال هم داره تموم میشه ....!
2ساعتی مونده تا سال تحویل اما هنوز 15 16 تا از دوستان و بزرگوارا حضور دارن که جای بسی خوشحالیه
و البته نشون میده که ما چه قدر ارادت داریم نسبت به اینجا[labkhand][cheshmak]
خب تو این لحظات خیلیا تو حال و هوای عید و سال نو،هیجانای خاص خودش، دلشوره هاش و فضای دور هم بودن و خلاصه این مواردن.....اما اگه از حال من بپرسین![nishkhand]
باید بگم خیلی اروم،بدون هیچ هیجان خاصیم![nishkhand]و هیجان انگیزترین و اکتیوترین! کاری که انجام دادم این بود که نیم ساعت پیش چادرمو با
دست شستم تو اوضاع کمبود فشار اب دم سال تحویل!که واقعا خستم کرد!
امسال سال خوبی نبود و نیست(به قول ستایش خانم فاز منفی[nishkhand]!!) امیدوارم حرف خواننده کشور درست از اب در نیاد!!(محسن یگانه!!)[nishkhand] و سال جدید، سال خوبی باشه.
اما هدف اصلیم از پست معروف پست اخر!!!
من کسیو میشناسم که دور از جون همه شما عزیزان، پارسال مادرشون و امسال پدرشنو از دست دادن ....
کسیو میشناسم که هر سال سفره عیدش به پا بود....اما امسال حتی دل سبزه گذاشتنو نداشت....
کسیو میشناسم که عمیقا امسال احساس تنهایی میکنه....
نمیخوام دم سال تحویل ناراحتتون کنم با این حرفا اما یه شارژ نهایت 5تومنی شماره های گوشی هر کدوم از شما دوستانو جوابگو هست....
کافیه یک پیام کوتاه نزدیک سال تحویل به نشانه اینکه به یادشون هستین بفرستین.....کل پیامکای شما 5 تومن میشه اما برای تک تک دوستان و عزیزانتون دنیایی ارزشمنده .
همین که هر کدومشون بدونن و متوجه بشن تو این لحظه به یادشون هستین ارزش هست.....
من در حدی نیستم که بخوام متنی در این قالب بنویسم و این فقط یه خواهش کوچیک از یه عضو خیلی خیلی کوچیکه و امیدوارم خدای نکرده یه وقت سو تفاهمو برداشت
بدی نشه و به کسی برنخوره .
اگه خوبی بدی دیدین دم عیدی حلال کنین[nishkhand]
ارزو دارم بهترین روزها در انتظار همه شما سروران باشه [golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
التماس دعای سال تحویل از همه عزیزان[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
S.H- چکامه91
29اسفند92
دوستان همگی مبارکتون باشه سال نو.....
[golrooz][golrooz][golrooz]
من دیگه برم[nishkhand]
سال، نو شد .. به همین آسانی ...
وای از پارسال نه غذا خوردم نه آب ،موندم چطور زنده ام[khande][khande][khande]
سال نو بر همه شما دوستان عزیز مبارک.امیدوارم که به تمام آرزوهاتون برسید.[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
چشم روی هم نذاشته ان شاا... میایم و سال1394 رو بهم تبریک میگیم پس قدر زمان رو بدونیم
[shaad]
سلام دوستان
یه ایپد دارم در حد آک اگه خواستین یه سر بزنید:
http://www.i-phone.ir/forums/thread93911.html
من فقط گير بيارم اوني رو كه گفت سالي كه نكوست از بهارش پيداست !!!
امروز به چنتا از دوستای قدیمی زنگ زدم
حس خوبی بود
هرکاری هم کردم که به چند نفر دیگه از دوستای قدیمی زنگ بزنم دیدم نمیتونم خودمو راضی کنم
چقدر تو گذر زمان رابطه ها نغییر میکنن
البته به خاطر اینه که ادما هم تغییر میکنن
نمیدونم بیشتر من تغییر کردم یا اونا
روند جالبی نیست ولی نمیشه جلوشو گرفت
وقتی بعضی چیزا میشن سالی یه بار خب همون سالی یه بار هم میتونه پاک بشه
همه این حس رو یه روزی تجربه میکنن که توی یه شولوغیه بزرگ خودشونو تنها میبینن
در روز هزار نفر رو میبینیم ولی شاید فقط با 10 نفر سلام و حال و احوال پرسی داشته بشیم
هی روزگار
عید دیدنی از بعضی از فامیل ها واقـــعا معضل بــــزرگیـــــــه .
وقت هم کم داریم ، خب نمیشه که هر روز بریم عید دیدنی و بیان خونه ما عید دیدنی و همچنین به درس و مشقمون برسیم و همچنین از تعطیلاتمون لذت ببریم .
برای صرف جویی در وقت و همچنین کم شدن ترافیک یک ایده جالبی امروز به ذهن من رسید
در مرحله اول شما نیاز به یک نفر از بزرگان فامیل رو دارید که بدونید روزی هست که کسی نباشه و خونشون آماده پذیرایی از شما باشه بعد به این بزرگ فامیل باید بگید که آیا خوشحال میشه که ما به همراه چندی از وابستگانشون بیایم خونشون اگر قبول کرد میریم سراغ مرحله بعد ، در مرحله بعد شما باید با وابستگان همون بزرگ فامیل که قصد دارید خونشون برید برای عید دیدنی تلفن بزنید و بگید که قراره برید خونه اون بزرگ فامیل و آیا اون ها هم میان ( البته اون افراد نباید عید دیدنی خونه بزرگ فامیل رفته باشن ) بعد از این هم زنگ میزنید چند تا خونه وار رو جمع میکنید دور همه و توی یک روز شما میتونید با برنامه ریزی دقیق یک بزرگ فامیل و سایروابستگان رو ببینید که میتونه حتی شامل 3 خانواده هم باشه .
فقط دوستان توجه داشته باشید که توی این برنامه ها نباید خانواده هایی رو که با هم مشکل دارند دعوت بشن مثلا خاله رو اگر با عمه مشکل داره دعوت نکنید ، چون در اون صورت مسئولیتش پای خودتونه
با این حرکت شما با یک تیر 2 نشون میزنید و هم مشکل کمبود زمان حل میشه هم مشکل ترافیک چون شما توی یک رفت و آمد با ماشین از 4 نفر عید دیدنی میکنید .
فقط نکته دومی که مطرح هست اینه که مراعات جیب اون بزرگ فامیل رو بکنید چون هم از 3-4 تا خانواده باید پذیرایی کنن هم اینکه باید به همون 3-4 خانواده عیدی بدن
نکته سوم هم اینه که برای اینکه از خجالت مهمونای عزیز در بیاید میتونید اونارو به صورت جداگونه خونتون دعوت کنید بیان عید دیدنی خونه شما .
اما در کل راه حل خوبیه [golrooz]
یه رسمی هست ( جلوس )که هر کسی یه روز رو تعیین و برای اون روز همه ی فامیل رو دعوت میکنه اینجوری هم با آمادگی پذیرایی میکنه و هم روزای دیگه رو با خیال راحت به کاراش میرسه و کل فامیلو یه جا میبینه. و البته این کار رو معمولا افراد زیادی در یک فامیل انجام میدن. و شما 2 راه دارید یا شما تو خونه ی خودتون میگیرید و راحت . یا یه روز به اون جلوس فامیل میرید و راحت . بقیه جلسات جلوس رو هم نمیرید.
پس با خیال راحت این رسم رو احیا کنین[golrooz]
تکراری ترین تکرار است امروز. ..
سلام
من بعد از یه غیبت کبری دوباره برگشتم
جای همگی خالی ایشالله نصیب همگی بشه.من لحظه ی تخویل سال تو حرم امام رضا بودم
سال نو همگی مبارک ایشالله سال خوبی داشته باشین
اخی بعد عمری اومدم نخبه ها
یادش بخیر اخرین بار بعد باشگاه از کافی نت اومدم . ذوق داشتم خوشتیپ کنم برا مراسما
رو فرم شدم و قشنگترین لباسا پوشیدم . خیلی خیلی خوشگل شدم و متفاوت .
ولی بعد یه مدت حس پوچی کردم . دیگه فوق خوشتیپ بودن و لباسا شیک دلمو زد . یه کمد پر از مانتوها و لباسای مجلسی دارم
انواع مدل موها و ارایشا امتهان کردم و واقعا قشنگ بودن
ولی بعد یه مدت دلمو زد
انگار دنبال یه چیز دیگه باشم
قید باشگاهو و مدل لباسو و... زدم
دوباره چسبیدم به درس و مشق
از شانس کجم مامان مریض شد و منم تک دختر شدم پرستار مامان . دکترو اتاق عملو .............
تو بیمارستون از یه پسر رزیدنت خوشم اومد . از خودش نه . از شغلش . الن اصلا قیافش یادم نیس و عاشق شغل و موقعیتش بودم
شاید خدا بخاطر محبتام به مامان انگیزه رشته پزشکی تو دلم قرار داد
الن بکوب دارم برا پزشکی میخونم
ههههههههه
خاطره 4 ماهو تو یه پست نوشتم
خداحافظ نمیدونم تا کی ...
سایت عین خونه ارواح شده
اصلا تا میام توش ترس تمام وجودمو میگیره احساس میکنم وارد قبرستون شدم زود میرم بیرون تو رو خدا انقدر خلوت نباشه من واقعا میترسم[nadidan]
خدایا شکرت تا اینجا همه چی به خوبی گذشت ،[golrooz]
یه سفر خوب 5 روزه به مشهد و کنار حرم امام رضا،با همسفرای خیلی خوب و با حال ،[labkhand]
الان دوباره که برگشتم به شهرم و خونه ، روز از نو روزی از نو انشاله،
درس و دانشگاه باید دوباره شروع بشه که وقت تنگه[negaran]
زیارتتون قبول انشاله[golrooz]
تقریبا یه ربع قبل از سال تحویل رسیده بودیم ،
بخاطر ازدحام جمعیت تمام مسیرهای منتهی به حرم مطهر بسته شده بود و بعد از سال تحویل باز شد،
لحظه سال تحویل کنار گنبد سبز که نزدیک هتلمون بود، موندیم تا راهها باز شد.
انشاله قسمت همه دوستان بشه.[golrooz]
به سلامتی
اره خیلی شلوغ بود
واسه سوزن انداختنم جا نبود
از Ericco Serra بهتر هم هست؟
تصمیم هایی که هیچ وقت عملی نمی شوند ... و همان تصمیم می مانند !
واااای اولین باره همراه اول بهم 11 تا کد قرعه کشی داده...همیشه از 4 تا بالاتر نمیزد[sootzadan]
تو عیدی ترکوندم ...همراه اول بهم افتخار میکنه...[nishkhand]
من امید دارم برنده میشم[sootzadan]
آخیش مسافرت عجب حالی داد ،مخصوصا شنا تو خلیج فارس که تا حالا تجربه نکرده بودم. بچه ها همگی جاتون خالی با بروبچ امسال ترکوندم. عید تا حالا چند تا استان رو با هم مسافرت نرفته بودم.
از قزوین به سمت جنوب کشور(اولش اصفهان که زاینده رود خشک شده بود و زیاد حال نداد)(بعدش شیراز که یه سفر تاریخی و زیبا بود)(بعدش بوشهر و خلیج فارسش که محشر بود )(بعد هم برگشتنی رفتیم یاسوج با اون جاده بسیار زیباش که مثل بهشت بود، واقعا آدمای خوش اخلاقی هستن این یاسوجی ها).جای همه خالی.