leader
رهبر،پیشوا
نمایش نسخه قابل چاپ
leader
رهبر،پیشوا
relif map
نقشه برجسته
pollution
آلودگی
naive
معصوم، پاک
election
انتخابات
Naive
از روی سادگی
embarrass
دست پاچه كردن، براشفتن، خجالت دادن، شرمسار شدن
saddle
زین
esoteric
سِّری , مرموز
alias
اسم مستعار، مشهور به
synonym
مترادف
mouthwash
دهان شویه
human
Naive
معصوم و پاک
Escalator
پله برقی
rapid
سریع , تند
dark ages
قرون وسطی
Sentinel
نگهبانی کردن، نگهبان
lithe
نرم , انغطاف پذیر
earlap
نرمه گوش
ponder
تعمق کردن
rationally
معقول
youth
جوان، نوجوان
hire = اجیر کردن - استخدام کردن
elevatorنقل قول:
نوشته اصلی توسط نارون1
سیلو،انبار غله
remain = باقی ماندن
niggardly
بخیل
Yieldنقل قول:
نوشته اصلی توسط طلیعه طلا
تسلیم شدن
delirium = پرتگویی - هذیان
Mandatory
اجباری
mouining
عزاداری
Gossipنقل قول:
نوشته اصلی توسط طلیعه طلا
شایعه، شایعه پراکنی
(البته فکر کنم منظورتون Mourning بود)
perseveranceنقل قول:
نوشته اصلی توسط aliosat
پشتکار ،پافشاری
Eliteنقل قول:
نوشته اصلی توسط طلیعه طلا
نخبه!
endangerنقل قول:
نوشته اصلی توسط aliosat
به مخاطره افکندن
Reciprocatingنقل قول:
نوشته اصلی توسط طلیعه طلا
رفت و برگشتی، نوسانی
gadنقل قول:
نوشته اصلی توسط aliosat
عجب ، تو رو خدا
Dwindleنقل قول:
نوشته اصلی توسط طلیعه طلا
کاهش یافتن، کم شدن
embedنقل قول:
نوشته اصلی توسط aliosat
نصب کردن
Diminishنقل قول:
نوشته اصلی توسط طلیعه طلا
کاسته شدن، کم شدن تدریجی