diligent:
سخت کوش
نمایش نسخه قابل چاپ
diligent:
سخت کوش
Tapis
فرش
Smile:
لبخــــند [shaad]
estimate: حدس زدن.
Education:
تحصیلات[labkhand]
Notice
متوجه شدن
Erelong
به زودی، در آینده ی نزدیک
garden
Neighbor :
همسایه
red
قرمز
Dance
رقصیدن[nishkhand]
manage
مديريت كردن
Ergo
بنابراین، پس
oil:
روغن,چربی
Love
entanglement:
گرفتاری,درگیری
Top
Peddler
دستفروش
red
Diatribe
سخن سخت، انتقاد تلخ، زخم زبان
early[khande]
youth
جوانی
hestiant
مُردَّد , دودل
transform = تغییر شکل دادن
manners
اَدب ,نِزاکت
menue
منو
edit
team
تیم
mother
mother
دوستان گلم
هدف ما از این پست زدن توی این تاپیک یاد گرفتن کلمات جدید هست
نه اینکه با کلماتی معمولی که همه معنی اونها رو میدونیم مشاعره کنیم، تا جایی که فکر کنیم لازم نیست معنی فارسی کلمه رو هم بنویسیم!
غیر از اینه؟[tafakor]
Rinse
با آب شستن، شستشو
enfant terrible
جوون سرکش
[tashvigh]
Ecarinate
نا آرام، بیقرار
ejection
اخراج
Nevertheless
با این حال، با وجود این، هنوز
simplify ساده کردن
Yokefellow
دوست، یار، شریک، شریک زندگی
wear well
خوب موندن