گاهی آدمی دلــش میــخواهـد
کفــش هاش را دربیــاورد ،
یواشکی نوک پـــا , نوک پــا ...
از خودش دور شــود ،
دور دور دور ........
نمایش نسخه قابل چاپ
گاهی آدمی دلــش میــخواهـد
کفــش هاش را دربیــاورد ،
یواشکی نوک پـــا , نوک پــا ...
از خودش دور شــود ،
دور دور دور ........
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید،نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب می کند....
ساقه شکستن رسم طوفان است.تو نسیم باش و نوازش کن...
دلم بچگی میخواهد ! جلوی کدام مغازه پا بکوبم تا برایم آرامش بخرند ؟؟؟؟؟؟؟
میدانی؟؟
یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی:
تعطیل است...
و بچسبانی پشت شیشه افکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشه ذهنت صف کشیده اند
آنوقت با خودت بگویی:
بگذار منتظر بمانند...
http://www.macombcountymi.gov/Public...sed%20Sign.jpg
وقتی نیست...
نباید اشک بریزی
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند
تا کوه شوند
تا سخت شوند
همین ها تورا میسازد...
سنگت میکند
درست مثل خودش...
باید یادت باشد حالا که نیست اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند...
میدانی؟!
آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد...
باران ببیا/ باران ببار / مرا ب یاد من بیار/ منو ببر / از این دیار / به دست یارم بسپار
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس میکشم
منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگاه نمیکنی!
تمام قلبه تو به من نمیرسه
همین که فکرمی برای من بسه ...
http://imagecache.te3p.com/imgcache/...cd0d1eef5f.gif
- - - به روز رسانی شده - - -
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس میکشم
منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگاه نمیکنی!
تمام قلبه تو به من نمیرسه
همین که فکرمی برای من بسه ...
http://imagecache.te3p.com/imgcache/...cd0d1eef5f.gif
درانتظار یک قاصدک نشسته ام ........کی می آید پس .......تا جواب سوال هایی که از خدا پرسیده بودم را به من بدهد .........چشم به راه آمدنت دوخته ام ..........زودتر بیا لطفا قاصدکم
- - - به روز رسانی شده - - -
درانتظار یک قاصدک نشسته ام ........کی می آید پس .......تا جواب سوال هایی که از خدا پرسیده بودم را به من بدهد .........چشم به راه آمدنت دوخته ام ..........زودتر بیا لطفا قاصدکم
دلم واسه اول دبستان تنگ شده
که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایسادی…یه نفر میاد وبهت میگه:میای باهم دوست شیم
- - - به روز رسانی شده - - -
من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود...بغض هایم را نگه میدارم. بعضی وقت ها سبک نشوم سنگین ترم…
دست نيافتنی ها تا ابد دوست داشتنی اند...
جديدا با ديوار حرف ميزنم ! ميدوني... از شخصيتش خوشم اومده يه جورايي! محكمه... ثابته.. .آرومه.. غلط نكنم اونم از من خوشش اومده...
کـــــــــــاش گاهی زنــــــــــــــــــدگی از اینا داشت [ ιι ] [■] [►] [ι►►]
خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی؟! بگو ما هم بخندیم…. اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری؟! بگو ماهم بخوریم….!
یادته زیر گنبدکبود
دوتارفیق بودیم وکلی حسود؟
حالاتقصیر اون حسودا بود که حالا ماشدیم
یکی ‘بود’یکی’نبود’..
خداوندا چیزى بهتر از بهشت دارى؟
براى مادرم میخواهم…
بسلامتی همه ی مادران دنیا که یدونه مخلوق خداوندن
قربون همه ی مادرا
گفته بودم بادلم بازی نکن…
ببین خرابش کردى!
دیگرعاشق نمیشود..
- - - به روز رسانی شده - - -
اریخ انقضایت که سر برسد ازcallتبدیل میشوى بهmissed call.
به همین آسانى…!
مرا به ذهنت نه…. به دلت بسپار….
- - - به روز رسانی شده - - -
وقتی که نیستی
بادیدن هر صحنه عاشقانه ایاحساس یک پرانتز را دارمکه همه ی اتفاقات خوب خارج از آن می افتدhttp://www.kocholo.org/img/images/ar...499vgbzdyk.jpg
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه دستی بزن مطرب خبر کن
گلهای شمدانی همه شکل تو هستن
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستن
تا طاق ابرو بت من تا به تا شد
دردی کشان پیمانهاشان را شکستن
تو میر عشقی عاشقان بسیار داریپیغمبری با جان عاشق کار داری
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کنیک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای ترتومیر عشقی عاشقان بسیار داری پیغمبری با جان عاشق کار داریhttp://lasaratelhosein.persiangig.com/image/8/43.JPG
زیباترین ﺳـــﺘﺎﯾﺶ ﻧﺜﺎﺭ ﮐـــﺴﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺳـــﺘﯽ ﻫﺎﯾﻢ
ﺭﺍ ﻣـــﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑـــﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺳـــﺘﻢ ﺩﺍﺭﺩ . . .
امشب می خواهم بروم به دنیای زیبای رویاها که همه ی تاروپودش ار آرزوهای من استوار شده زمینش آسمانش آدم هایش وهمه چیزش ....آرام آرام روی زمین رویاهایم قدم بردارم که مبادا خدشه بردارد آرزوهای آبی وآرامم میروم تا برسم به ته دنیایم تابروم بیرون برسم تا به خدا تا که از او به دنیای آرام رویاهایم دعوت کنم شاید که بیاید به آنجا باردیگر........
خدا همین جاست !
در پس احساست ...
انگشت اشتیاقت را بالا ببر
لمسش میکنی ...!
- - - به روز رسانی شده - - -
خدا همین جاست !
در پس احساست ...
انگشت اشتیاقت را بالا ببر
لمسش میکنی ...!
حس خوبیه وقتی میفهمی همه تلاشات بی فایده بودن و تو فقط تو رویا میتونی به خواسته هات برسی
که لیافتت همینه و اگرم یه روزی یه جایی یه کسی بهت گفته لیاقتت بیشتر از اون خواسته ها و هدفات هست در واقع دروغ گفته که من لیاقت هیچی را نداشتم و ندارم و باید به این راضی باشم چون دیگه تحمل ندارم تلاش کنم و نتیجه ای نبینم.
نمیدونم چرا امروز دلم همش تنگ بود.......
انگار یچیزی گم کردم.....
میرم بخوابم...[afsoorde][golrooz]
باید امشب بروم.
باید امشب چمدانی را , که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد , بردارم
و به جایی بروم که درختان حماسی پیداست ....
باید امشب بروم ...
تا کی می خوای غصه نداشته هات رو بخوری ؟
زندگی کن ... با هر آنچه به تو رسیده ...!
ایمان دارم که قشنگترین عشق ،
نگاه مهربان خداوند به بندگانش است ...
میروم ، اما نمیپرسم ز خویش ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟ بوسه میبخشم ولی خود غافلم کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟
خدایا هستی، میدونم که هستی، من ضعیفم، من سستم، کمکــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــم کن!
دلم گرفته خدا ! sh_dokhtar3
اگر از درد من پرسی...
بدان لب را فرو بستم....
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
من این روزا یه حال دیگه ای دارم
همیشه هیچ وقت اینطور نبودم
همیشه نیمه خالی رو می دیدم
به فکر نیمه های پر نبودم
همیشه فکر میکردم زمین پسته
خدا رو سوی قبله میشه پیدا کرد
همین دیروز سمت این حوالی بود
یکی در زد , خدا رفتو درو وا کرد
من این روزا یه حال دیگه ای دارم
جهان من لباس تازه می پوشه
منو تو دیگه تنها نیستیم چونکه
خدا باما نشسته چای مینوشه
ملخ افتاده تویه خرمن گندم
منم مثل همه از کار بیکارم
به جای داس شونه توی دستامه
فقط به فکر گندم زار موهاتم
اگه بارون به شیشه مشت میکوبه
بیا اینجا بشین کنار این کرسی
خدا با دست من دستاتو میگیره
تو از چشم خدا حالم رو میپرسی
نه اینکه بیخیال مزرعه باشم
دیگه از باد پاییزی نمیترسم
نگو این آسیاب از پایه ویرون شد
خدا با ماست من از چیزی نمیترسم
مائده ها!
چشم امیدم به شماست،ای مائده ها!
ای خشنودی دل،در جست و جوی توام ؛
بسان خنده های تابستان زیبایی.
می دانم که هوسی ندارم.
که پاسخ دلخواهش در جایی آماده نباشد.
هر یک از گرسنگی های من پاداشی می طلبد
مائده ها!
چشم امیدم به شماست،ای مائده ها!
در همه جا تو را می جویم،
ای استجابت همه آرزوهای من.
زیباترین چیزی که روی زمین یافته ام،
آه!ناتانائیل،گرسنگی من است.
که همواره وفادار مانده
به هر آنچه در انتظارش بوده است.
.
.
.
اگر آنچه میخوری مستت نکند،از آنروست که گرسنگی ات آنقدر که باید نبوده است.
***************
ناتانائیل،در پی آن مباش که در آینده گذشته را مگر بازیابی.
تازگی بی همانند هر لحظه را دریاب و شادمانی هایت را تدارک مبین،یا بدان که بجای شادی تدارک یافته،شادی دیگری تو را به
شگفتی خواهد افکند.
چگونه پی نبرده ای که هر سعادتی زاده تصادف است و در هر لحظه همچون گدایی بر سر راهت ظاهر می شود.
بدا به حالت اگر بگویی خوشبختی ات مرده است چون تو آن را بین سان در رویاهایت ندیده بودی.
و اگر بگویی که تنها در صورتی به خویش راهش خواهی داد که منطبق با اصول و خواستهای تو باشد.
رویای فردا مایه شادی است ، اما شادی فردا چیز دیگری است.
دلم باز امشب گرفته
بیا تا کمی با تو صحبت کنم
بیا تا دل کوچکم را
خدایا فقط با تو قسمت کنم
خدایا
بیا پشت آن پنجره
که وا می شود رو به سوی دلم
بیا پرده ها را کناری بزن
که نورت بتابد به روی دلم
خدایا
کمک کن که من نردبانی بسازم
و با آن بیایم به شهر فرشته
همان شهر دوری که بر سر در آن
کسی اسم رمز شما را نوشته
خدایا
کمک کن که پروانه ی شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش مبادا بمیرد
خدایا
دلم را که هر شب نفس میکشد در هوایت
اگر چه امشب گرفته
شبی می فرستم برایت
خدایااااااااااااااااااا !
تــو نمی دانی که دختـــر بودن درد استـــــ
دختـر که باشی رفتـن نگاه ها و دست ها سخت مـــی شود
دختر که باشی راحتـــر مـــی شکنی
دختر که باشــی نگاه هــــا فرق دارند
حتــی اگر به تمـــام دنیـــا خوبــــ نگـــاه کنی
باز تمـــام دنیـا می تواند به تـــو بــد نگــاه کند…
دختر بودن گاهـیـ واقعـــا یکـــ درد استـــــ
- - - به روز رسانی شده - - -
درد می کشمــــ . . . درد !!!
هم تلخ است هم ارزان !!
همــــ گیراییش بالاستـــــــــــــــ !!!
هم اینکه تابلو نمی شومـــ !
و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ، نا باب نبود !
فقط نگفته بود که ماندنی نیست . . .
همـــــــــــــــــــــــ ــــــــین !!!
مــن تنها کمی متفاوتـم
وقـتی تمام دردهای دنیا روی شـانه های دخـترانه ام کــوه میشود
مــن به پهـنای تمام کـوهپایه ها
لبخنــد می زنـم...!
این روزها به هر که می رسم
شماره اش را تـعارفم می کند!!!
انگار که سیگار است!
چون در جوابشان می گویم:
اهلش نیستم....
- - - به روز رسانی شده - - -
من فقط دارم سعـے مـےکنم همرنگ جماعت شــوم
اما مـےشود کمے کمکم کنـےـد....
آے جماعتــــ ....!
شما دقیقآ چـﮧ رنگـے هستـےـد...؟؟!!
نسل ما اینگونه بود
نسل ما نسلی بود که هرگز گرمای وجود رفیق رو کنار خود احساس نکرد
نسلی که یواشکی بوسید یواشکی نوشید
.........یواشکی خندید یواشکی حرف زد
یواشکی فکر کرد یواشکی اعتراض کرد
یواشکی گریه کرد یواشکی آرزو کرد
یواشکی دعا کرد یواشکی درد و دل کرد
یواشکی انتخاب کرد یواشکی عاشق شد
و یواشکی.........
شکست خورد
انقدر از زندگاني دلگير و دلسردم که روزي اگر بميرم مر گ خود را جشن مي گيرم
می بخشم کسانی را که هر چه خواستند با من ، با دلم ، با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا. به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
تنـــهآ شادی زندگـی من این است
که هیچ کس نمیدآند تآ چه انــدازه غمگینــــم
کاش انسانها همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردند و نگاهش میکنند
وقتی دل مرا شکستند ، یکبار بر میگشتند
فقط نیم نگاهی میکردند .
مــن تنها کمی متفاوتـم
وقـتی تمام دردهای دنیا روی شـانه های دخـترانه ام کــوه میشود
مــن به پهـنای تمام کـوهپایه ها
لبخنــد می زنـم