وقتی خسته ام
وقتی کلافموقتی دلتنگمبشقاب ها را نمی شکنمشیشه ها را نمی شکنمغرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنمدر این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسداین بغض لعنتی است …که میشکنم
نمایش نسخه قابل چاپ
وقتی خسته ام
وقتی کلافموقتی دلتنگمبشقاب ها را نمی شکنمشیشه ها را نمی شکنمغرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنمدر این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسداین بغض لعنتی است …که میشکنم
مست از شراب نوشین
جانا بیا و بنشین
یک شب به محفل من
ای شادی دل من
دور از لب خندان تو
می گریم از هجران تو
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو
در آتشم، وای، وای
روشنگر ویرانه کو؟
شمعم ولی پروانه کو؟
در سینه سوزد دل بی قرارم
صبری که خواهی، ندارم، ندارم
صبح امید ما، تویی تو
افسونگر دلها، تویی تو
عشق من و آرام جانم
تنها تویی، تنها تویی تو
دور از لب خندان تو
می گریم از هجران تو
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو
http://adlet.ir/imgc/uploads/13460205384.jpg
گاهی فکر میکنم کار تو سخت تر از من است...
من یک دنیا دوستت دارم
و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.....!
می بخشم کسانی را که هر چه خواستند
با من ،
با دلم ،
با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند و من امشب به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا !!!
به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم
برای کسانی که دلم را شکستند
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!!
دیدن عکست تمام سهم من استاز “تو “آن را هم جیره بندی کرده امتا مباداتوقعش زیاد شود!!دل است دیگر . . .ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!
- - - به روز رسانی شده - - -
تنهــــایــی یعـــنی:
ساعـــت هــا ســـَرت را روی میـــز بگـــذاری،
و بیـــن ایـــن همـــه آدمـــ کهــ کنـــارت هســـتند،
کســــی حـــتی نگـــوید: "چه مرگت است؟"
زنـدگــی انـگــار
تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
هـول میزنــد
بـــرای ضـربــه بـعــد .... !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی ...
خـیــالـت راحـت !!....
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود ...
هی روزگار !من به درک !خودت خسته نشدی از دیدن تصویرتکراریه درد کشیدن من ؟!
زنـدگی زیباسـت
بــه زیبایی چشمهای پــف کرده
از گریــه های شبانــه...
بــه زیبایی بغــض نفس گیـر روزانــه....
بــه زیبایی قلب تکه تکه شده از
شکستنهای بیشمار....
بــه زیبایی نفسی کــه
از تنگی بالا نمیایــد...
بــه زیبایی تمام شدن تدریجی من....
آری
زنـدگی زیباست....
و زیباتر خواهـد شد....
چـــرا زنـدگی مـن اینقدر زیباسـت؟؟؟؟؟