town house
خانه شهری، گدا خانه ،دارالمساکین
نمایش نسخه قابل چاپ
town house
خانه شهری، گدا خانه ،دارالمساکین
entwine
در آغوش گرفتن[nishkhand]
egotist:
آدم خــــــودخـــواه
temptation: فریفتن
narcolepsy = حمله خواب
yeoman
خرده مالک، کشاورز، مالک جزء
never
هرگز
rule of thumb:
حسابِ سر انگشتـــــی
bemire
گل آلود کردن، کثیف کردن
encourge: تشویق کردن
efface
پاک کردن، محو کردن، زدودن
engaging
جالب[bamazegi]
gerent
مدیر، حاکم، اداره کننده
taxation مالیات بندی
neigh
شیهه کشیدن، شیهه ی اسب
hugeکلان گنده
equivocate:
دو پهلو حرف زدن
encloseمحصور کردن
erode
فرساییدن، ساییده شدن، فاسد کردن
error
خطا
reformتجدید نظر
miracle
معجزه
epikرزمی
kismet
قسمت، سرنوشت
t square
خط کش چلیپائی، خط کش مخصوص ترسیم خطوط موازی.
elegant: اعیانی و شیک
Toil
رنج، محنت، پیکار، بحث و جدل
light heavyweight
( در مسابقات ورزشی ومشت بازی ) نیم سنگین ، (وزن ششم)
tornado: ترنادو
Oar
پارو، پارو زدن
random: تصادفی
Mell
مخلوط کردن، آمیختن، فضولی کردن
Lake:
دریــــــاچه
Eualize
برابر کردن، مساوی کردن، مانند کردن
expansion
انبساط[labkhand][labkhand]
noun
اسم نام
love is lie
عشق دروغ
الان دقیقا n کجاست؟
[tafakor]
Nipper
قند شکن، فندق شکن، منگنه
roster
سیاهه نامه ها، سیاهه وظائف.صورت، فهرست، وارد صورت کردن .
Rip
شکافتن، پاره کردن، دریدن