جایِ خالیت
به تنگ آورده
خلقم را
حوصله ام را
دلم را
دنیـــــــــــــــایم را
آنقدر که دیگر توانِ نفس کشیدنم نیست !!!
نمایش نسخه قابل چاپ
جایِ خالیت
به تنگ آورده
خلقم را
حوصله ام را
دلم را
دنیـــــــــــــــایم را
آنقدر که دیگر توانِ نفس کشیدنم نیست !!!
آهای سرنوشت....
اسکار حق توست....
سال هاست مرا فیلم کرده ای....!!!!
جامانده است...
چیزی جایی......
که هیچگاه دیگر
هیچ چیز......
جایش را پر نخواهد کرد.......
- - - به روز رسانی شده - - -
جامانده است...
چیزی جایی......
که هیچگاه دیگر
هیچ چیز......
جایش را پر نخواهد کرد.......
عظیم ترین شادی ها،
بهترین شادمانی ها،
آن است که ببینـی
مردم دوست دارند با تو باشند،
وتو نیز دریابی که دوست داری در کنار مردم باشی.
شبتون پرتقالی!!!
http://s3.picofile.com/file/76298910...d27ffb_300.jpg
اگر از اینجا رد شدی . . .
[golrooz]برای همه وقت هایی که مرا به"خنده" واداشتی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که به "حرف هایم" گوش دادی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که به من "جرات و شهامت" دادی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که مرا در "آغوش" گرفتی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که با من "شریک" شدی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که به من "اعتماد" کردی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که مرا "تحسین" کردی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که باعث "راحتی و آسایش" من بودی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که در "فکر" من بودی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که برایم "شادی" آوردی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که به تو "احتیاج" داشتم و تو با من بودی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که "دلتنگم" بودی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقت هایی که به من "دلداری" دادی..[golrooz]
[golrooz] برای همه وقت هایی که در چشمانم..
"نگریستی" و صدای قلبم را شنیدی..[golrooz]
[golrooz]برای همه وقتایی که "ناراحتت کردم" و تو دم نزدی..[golrooz]
sh_omomi70 " ازت مـــمـــنــــونــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــم" ..sh_omomi70
شاید اونجوری که باید قدر تو من ندونستم
......
ولی خوشحالم ......[shaad]
دنیای این روزای من در گیر تنهایی شده
[golrooz]
من ازتو راه برگشتی ندارم ..........به سمت تو سرازیرم همیشه
تو میدونی اگه از من جداشی .....منم که سمت تو میرم همیشه[golrooz]
اگه دستم به جدایی برسه...............اونو از خاطره ها خط میزنم
جدایی ازما دور شو
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.
مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
تـنهـــــــا چیزی که خرجـــــــی ندارد
جـــــــاری شدن در ذهـــــــن دیـــــــگران است.
پس آنگونه جاری شـــــــوید که
خنـــــــده بر لبانشـــــــان نـــــــقش بـــــــبندد
نه نـــــــفرت در دلشـــــــان
خـــسرو شکـــیبایی می گفت :
بـعـضی وقـت هــا یکـــی طـوری مـــی سوزونتت
که هــزار نفـــر نمیتونن خاموشت کنن ، ، ،
بعضــی وقت ها یکـــی طــوری خـامـــــوشت میکنه
که هـــــــــــزار نـفر نمیتونن روشنت کنن !
زمانــــــه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بـــود یا باید باشد نـیـسـت . . .
خواب اصحاب کهف
تنها یک شوخیست
در سرزمین من
یک روز اگر بخوابی
فردا
همه تو را از یاد برده اند
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن.
کی به پایان می رسد افسانه ام؟
دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر.
خویش را از ساحل افکندم در آب،
لیک از ژرفای دریا بی خبر.
برتن دیوارها طرح شکست.
کس دگر رنگی بر این سامان ندید.
چشم می دوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید.
تا بدین منزل نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته ام.
گرچه می سوزم از این آتش به جان،
لیک بر این سوختن دل بسته ام.
تیرگی پا می کشد از بام ها:
صبح می خندد به راه شهر من.
دود می خیزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن.
شب سردی است ، و من افسرده.
راه دوری است ، و پايی خسته.
تيرگی هست و چراغی مرده.
می كنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سايه ای از سر ديوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فكر تاريكی و اين ويرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز كند پنهانی.
نيست رنگی كه بگويد با من
اندكی صبر ، سحر نزديك است:
هردم اين بانگ برآرم از دل:
وای ، اين شب چقدر تاريك است!
خنده ای كو كه به دل انگيزم؟
قطره ای كو كه به دريا ريزم؟
صخره ای كو كه بدان آويزم؟
مثل اين است كه شب نمناك است.
ديگران را هم غم هست به دل،
غم من ، ليك، غمی غمناك است.
ای خدا غصه نخور از تو فراری نشدم
بعد از آن حادثه در کفر تو جاری نشدم
با وجودیکه به حکم تو دلم زخمی شد
شاکی از آنکه مرا دوست نداری نشدم
ابر را چوب همین سادگی اش ویران کرد
منکه ویرانتر از آن ابر بهاری نشدم
ای خدا غصه نخور باز همین می مانم
من زمین خورده این ضربه کاری نشدم
هرکسی خواست تو رااز من جدا سازد دید
هر چه کردی تو به من از تو فراری نشدم
گاو ماما میکرد
گوسفند بع بع میکرد سگ واق واق میکرد
و همه با هم فریاد میزدند : حسنک کجایی ؟
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود .
حسنک مدت زیادی است به خانه نمی آید
او به شهر رفته است و در آنجا شلوار جین
و تی شرت های تنگ به تن میکند
او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات
جلوی آینه به موهای خود ژل میزند
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست
چون او به موهای خود گلت میزند
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد
کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است
کبری تصمیم گرفته حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند
چون او با پتروس چت میکرد
پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت میکرد .
پتروس دید که سد سوراخ شده
اما انگشت او درد میکرد چون زیاد چت کرده بود
او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند .
پتروس در حال چت کردن غرق شد
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود
اما کوه روی ریل ریزش کرده بود
ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت
ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست لباسش را درآورد.
ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت
قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.
کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت
خانه مثل همیشه سوت و کور بود .
الان چند سالی است کوکب خانم
همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد
او حتی مهمان خوانده هم ندارد
او حوصله مهمان ندارد .
او پول ندارد تا شکم مهمانها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید
چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت
اما او از چوپان دروغگو گِله ندارد
چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد
بعد از مدت ها دیدمش!!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن...خودمو کنترل کردم وفقط لبخندی زدم....تو دلم گریه کردمو دم گوشش گفتم:
بی معرفت! دستای من تغییر نکرده...دستات به دستای اون عادت کرده..
[IMG]http://uc-njavan.ir/images/svls59qeq...9z2q_thumb.jpg[/IMG]
به سلامتی پیرمرد بادکنک فروشی
که با این سن و کمر خمیده
حاضر نیست دست گدایی به سوی هیچ کسی دراز کنه
وقتی شیری طعمه اش را ...
با آمدن لاشخورها رها میکند...
نشان ترس نیست...
بلکه باورش این است که ..
طعمه اش دیگر ارزش خوردن ندارد
دلتنگی عین یه جای شکستگی روی عینک آدمه هر جا نگا میکنی میبینیش
گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ِ ناشناس ِ شهر
احساس گنگ آشنایی می کند
گاهی دل ِ بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
هوایی می کند .
( قیصر امین پور )
حسن باران این است
که زمینی ست،ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید...
روزگاریسـ ـ ـ ـت کـ ـ ـه در هر فصل سـ ـ ـردی را مـ ـ ـی توان حـ ـ ـس کـ ـ ـرد...
همه سردنـ ـ ـد....
مثه یکــ ـ ـ تیکـ ـ ـه یخ
کـ ـ ـه تمـ ـ ـام وجودتـ ـ ـ را فـ ـرا گرفتـ ـه
و آبــ ـ ـ نـ ـمیشود...http://uploadtak.com/images/d7832_PhotoFunia936738.gif
اگر هیچ وقت بعد از هر لبخندی خدا را شکر نمیکنید...!
حقی نخواهید داشت بعداز هر اشکی او را سر زنش کنید...!
به گلو دَردِ اوّل پاییز می ماند "عشق". نمی دانی سرما خورده ای یا داری می خوری . اینکه از کجا خورده ای ، به کنار .....
نیما دهقانی
زمان ،
طولاني مي شود براي كساني كه غصه دارند ،
كوتاه مي شود براي كساني كه شاد هستند ،
دير مي گذرد براي كساني كه منتظر هستند ،
زود مي گذرد براي كساني كه عجله دارند ،
اما ابدي مي شود براي كساني كه عاشق هستند
سکـــــوت و صبــــــوری آدم ها را به حساب ضــــعف و بی کســــی شان نگذارید،
شاید هنوز به چیــــــــزهایی پای بندند،
چیزهایی که شمـا یادتان نمی آید....
قلب آدمی همچون کفشدوزک است
روشن از سرخی ها
تیره از لکه هایی که هرگز پاک نمی شوند
یاور مهدی پور
بار خدایا...
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم،نکند فرق به حالم،چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی
"نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی..."
وقتی باهاش قهری پیامک میاد
همه تن و بدنت میلرزه چون فکر میکنی اوونه
بعد که میبینی اون نیست
خیلی داغون میشی
ولی غرور لعنت و حرفایی که ازش شنیدی روز آخر
اجازه نمیده بهش زنگ بزنی
منتظری اون اول بیاد سمتت
اونم نمیاد
توام نمیری
یه رابطه توو اوجش به همین راحتی تموم میشه.....!
به سلامتي دختري که دورش پر پسره اما دلش گير يه نفرهhttp://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gifبه سلامتي دختري که خيلي کسا مي خوان باهش باشن اما اون يه نفر رو مي خوادhttp://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gifبه سلامتي دختري که فقط واسه 1ساعت ديدنت.... 5ساعت توي راه....http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gifولي هيچ انتظاري ازت ندارهhttp://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gifبه سلامتي دختري که تمام زندگيشي.... اما اون يه ذره از زندگي تو هم نيست....!http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...0tm1c2lpj1.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gifسَر میز شامـ ـhttp://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gifیاבت ڪه می اُفتم بغض میکُنَمـ ـ http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gifاَشکــ در چِشمانَمـ حلقهـ میزَنَدhttp://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gifهـ ـمهـ مُتِعَجِبـ نِگاهَـَمـ میکُننَدhttp://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gif
http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gifلبخند میزنَمـ و میگویَمـ :http://ghasedakashegh.lxb.ir/upload/...9%D8%B3/53.gif
برات پیش اومده وقتی پای تلفن باید خداحافظی کنی
اما هنوز دلت میخواد صداشو بشنوی
یهو میگی راستی؟!
میگه : جانم...؟!آروم میگی : دوســـتـــت دارمآخ .... که این چند ثانیه آخر چقدر می چســـــبـــه"...اگه فقط یه رویا نباشه
یك استكان چای داغ، مهمان منی كنار پنجره بخار گرفته وقت تنهائی،
نوش جانت،
چای رفاقت من همیشه تازه دم است.
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ،
قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ..
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیــــدن
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــی
در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــد
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــگ
یک پنجره که دست های کوچک تنهایــی را
از بخشش شبانه ی عطر ستاره ها
سرشار می کنــــــــــــــد
و می شود از آنجـــــــــــا
خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کـرد
یک پنجره برای من کافیــســـت
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین
قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند . . .
http://www.eshghentezar.com/imgcente...1429795434.gif
هميشه ساده نگزر گاهي هم به پشت سرت هم نگاه كن شايد كسي با صداي بي صدايي نام تو را فرياد مي زند ولي تو هيچ گاه صداي اونو نشنوي !
اگر کسی مرا خواستhttp://s1.picofile.com/file/72813600...8179656464.jpg
بگویید رفتهباران ها را تماشا کند
و اگر اصرار کرد
بگویید برای دیدن طوفان ها رفته است
و اگر باز هم سماجت کرد
بگویید رفته است تا دیگر بازنگردد
حالــــم خوب است امــــا......
.
.
.
.
.
.
. دلــــم تنــــگ آن روزهایی شده که می توانستم از تــــه دل بخــــندم.