تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران استباش فردا ، كه دلت با دگران است!تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!!!!!
[naomidi]
نمایش نسخه قابل چاپ
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران استباش فردا ، كه دلت با دگران است!تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!!!!!
[naomidi]
نغمه، پيامي ز عشق بود و ز پيكار
مشعل شب هاي رهروان فداكار
شعله بر افروختن به قله كهساربوسه به ياران، اميد و وعده به ديدار
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر همنه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر همنه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!
[khoobboodan]
مرید طاعت بیگانگان مشو محمد[nishkhand]
ولی معاشر رندان پارسا می باش
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که با یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
(خدایا به من نگیریا من هنوز جوونم هزار تا آرزو دارم [negaran][nishkhand]!)
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
دِ مرید طاعت بیگانگان مشو نیلوفر[nishkhand]
ولی معاشر رندان پارسا می باشد[bamazegi]
در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد / در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد / آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد.
[taajob][nishkhand]
دستم بگرفت و پا به پا برد
چون کوچولو بودم نمیدونم کجا برد [bamazegi]
دور شو از ما چه می خواهی رهی؟
ورنه هم چون ما در افتی در چهی!
ز آدمی این راه مشکل کم طلب
گر رهی می بایدت ز آدم طلب