گاهي ميگم اگه خدا ازم ميپرسيد خودت بگو باهات چكار كنم؟ته دلم ميگم بزن لهش كن با اين همه بي شرمي...
ولي ميدونم خدا ،خداي مهربوني و لبخنده
نمایش نسخه قابل چاپ
گاهي ميگم اگه خدا ازم ميپرسيد خودت بگو باهات چكار كنم؟ته دلم ميگم بزن لهش كن با اين همه بي شرمي...
ولي ميدونم خدا ،خداي مهربوني و لبخنده
امشب دلم گرفته
شوخی نمیکنم !
این بار جدی است
خدایا....... چه میکنم؟
دل پر شده ز حرف نگو
باز گویمت؟
از این همه نیاز که چون بغض ... گویمت؟
از این بلای خانه برانداز سینه سوز
مطبوع خاطر است، به فریاد گویمت؟
***
بارم پر از تباهی و دستم پر از تهی
یا رب بر این نگاه به زیرم ...
چه میکنی؟
چندی بلا گرفتی ز ما از دعای غیر؟
این بار دگر، بهانه بخشش چه میکنی؟
پایین شدم ز کوه ، بلا جوی ومبتلا
حاشا که جز به لطف تلافی نمیکنی
دستم بگیر بار دگر، مبتلا نما
شاید علاج داغ دلم شد ....... نمیکنی؟
وقتی ببینی قوی یا ضعیف بودنت فرقی رو روال نداره دگ مهم نیس قوی باشی یا ضعیف چون ما محکوم به زندگی کردن هستیم...
خدایا...
من براي تو....
سرت را بر روي سينه ام بگذار....
اين صداي غريب را مي شنوي؟
صداي گام هايت در کلام قلبم گم مي شود....
چه بر سر قلب من و گام هاي تو آمده؟؟!!!
اگر صداي گام هايت براي من است....
نجواي قلب من نيز نثار تو....
بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام،
این کلمه است:
خوبم !
خــــــــــدایا
خواستم بگویم تــنهایم
اما......
نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد
چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو
ولی عجیب دلتنگم.......
http://sabooyeeshgh.persiangig.com/pic.hamid/khoda.jpg
به خدا گفتم :
« بیا جهان را قسمت کنیم :
آسمون مال تو ..ابراش مال من
دریا مال تو...موجاش مال من
خورشید واسه تو...ماه مال من ... »
خدا خندید و گفت :
« تو بندگی کن ، همه دنیا مال تو ... "من هم مال تو "»
و آن زمان که دستم را در میان دستانت فشردیو گفتی
به روبرو خیره شو من تا پایان با توام
چه خوش خیال بودم که به بینهایت چشم دوختم
حال نگو که پایانه تو انتهای آن کوچه بود...
(م.ارگان)
برای خیانت ،
هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام
به انـــدازه تــــظـــاهـــر
به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...
هرکی باهام موافقه لایک کنه.(تشکر)[nishkhand]
هـر وقت سیلی خوردی بگو : یـا زهــــــــــرا
هـر وقت دستت رو بستند بگو : یـا عـــــلـی
هـر وقت بی یاور شدی بگو : یـا حـســـــن
هـر وقت تشنه شدی بگو : یـا حـســــیـن
هـر وقت شرمنده شدی بگو : یـا عـبـــــاس
هـر وقت سیـلی خوردی ، دستت رو بـــــستند
بی یـاور شدی ، تـشنـه شدی ، شـرمنـده شدی
بـگـو : امـان از دل زیـنـبــــــــــ