"تازه تر"
حرفی تازه تر بگو
با من که در کهنگی این روزگار
بالا و پایین می روم
و ذرات زندگی ام،
در لحظه های بی هراس حل می شوند!
بر فراز امروز بایست
و سکوت شب را، با ستاره هاشور بزن!
از ماه بگو
من، کویرِ سخن های ناشنیده ام...!
نمایش نسخه قابل چاپ
"تازه تر"
حرفی تازه تر بگو
با من که در کهنگی این روزگار
بالا و پایین می روم
و ذرات زندگی ام،
در لحظه های بی هراس حل می شوند!
بر فراز امروز بایست
و سکوت شب را، با ستاره هاشور بزن!
از ماه بگو
من، کویرِ سخن های ناشنیده ام...!
مهم نیست كه چند بهار در كنار هم زندگی كنیم،مهم این است كه یادمان باشد
عمرمان كوتاه است .
در پایان زندگی،خیلی از ما خواهیم گفت:
كاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب به هم نگاه كنیم !
http://up.clip2ni.com/i/images/5r00vid4vshwdonj2l7.jpg
زندگی را دستهای داستان می دانمداستانی که خودم آن را می خوانم
گاه بلند،گاه یواش،گاه با خنده و گاه با گریه
گاه به سوی هوا و گاه به سوی خدا
این داستان هم گرگ دارد و هم بره و هم چوپانکه راست می گوید و دروغ!یک دشت هم می بینم،پشت آن یک کوه استپشت آن کوه بازهم کوه است...بازهم...روی قله ی آن کوه بلند،که پشت همه ی این کوههاست
یک گل آبی است،یک گل خوشبو است
چشم من آرامش آن گل را ندیده استولی من بوی آن گل را در سینه دارمانگار که آن گل همین جاست،ولی نیستتمام خیال من روی آن گل استبچه که بودم مادربزرگ قصه می گفت،می گفتهر کس یکی از آن گل ها دارد و کوههایی برای آن گلباید که رسید به آنجا تنهاپاها را باید ساخت،گل منتظر است...
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم
بلا گردان آن رندم که با زخم دو صد خنجر
به پیش هر کس و ناکس پی مرحم نمی گردد
http://i12.tinypic.com/539lctx.jpg نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم
اسیر دست افتاب می شود
نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
- - - به روز رسانی شده - - -
فریاد که سوز دل بیان نتوان کرد با کس سخن از داغ نهان نتوان کرد
اینها که من از جفای هجران دیدم یک شمه به صد سال بیان نتوان کرد
دي كوزه گري بديدم اندر بازار بر پاره گلي لگد همي زد بسيار
وان گل به زبان حال با او مي گفت
من همچو تو بوده ام مرا نيكو دار
ادمها ترك كردن را دوست دارند
سرشان را با افتخار بالا میگیرند
و میگویند : ترک کردم
سیگار را
خانه را
... ... ... دوستانم را
معشوقم را
اما هیچ کس ترک شدن را دوست ندارد
سرِشان را پایین میاندازند
و با همه ی غمِ وجودشان میگویند
ترکم کردند
دوستانم
خانواده ام
عشقم میبینــید ؟
ما همان آدمهایی هستیم که ترک میکنیم
اما وقتی کسی ترکمان میکند
جوری که انگار دنیا به آخر رسیده باشد
بغض گلویمان را خفه می کند.....!
ایست!!!!!!!!آهای عقربه های نامرد شما را میگویم!!دیگر بس نیست؟شما را به دقیقه های انتظار آهسته تراینجا دلها به صورت متوالی میشکنند!!
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن…
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم..
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده,
راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره…
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو
جیبشون…
اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن!!!
اینایی که همیشه میخندن..
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن...
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن!!!
اینا فرشتن …
اذیتشون نکنین …!!!!
تنهایی ات را با کسی قسمت نکن رفیق
این روزها آدم ها بیشتر تنهاترت میکنند
میدانی چه جوری؟؟
میگذراند حسابی وابسته اش شوی
دل ببندی ، عادت کنی به بودنش به صدایش به اس ام اس هایش
دوستش داشته باشی حسابی
بعد یهو یک جایی بی هوا
کافیست کمی بی حوصله باشی و دیوانگی ات بزند بالا
آنجاست که میرود و پشت سرش را هم نگاه نمیکند
مهم نیست تو بشکنی ، بسوزی ، اشک بریزی
و...........
او رفته است و تو بیشتر از هر لحظه دیگر تنهاتر میشوی
تنهایی ات را قسمت نکن رفیق ..