http://www.itegfiles.ir/useralbums/b...92682165/1.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
دلم برای صدای خنده هات تنگ شده .... .. تو فقط بخند
http://s1.picofile.com/file/75259741...nery013_1_.gif
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم
که چه می کنی؟
کجایی؟
در چه حالی؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم:
تنهاییت برای من . . .
غصه هایت برای من . . .
همه ی بغض ها و اشک هایت برای من
تو فقط بخند . . .
آنقدر بلند که من هم بشنوم
صدای خنده هایت را
صدای همیشه خوب بودنت را.....!
پسر خوب:...دختر گل:...
پسر گفت: حجابتو رعایت کن، دیدن زیباییهای تو منو به گناه میندازه!..
دختر گفت: چشماتو درویش کن! مگه من باید به خاطر تو خودمو محدود کنم؟!...
پسر گفت: طبیعت من نگاه کردن و لذت بردن از زیباییهاست. دست خودم نیست...
دختر گفت: طبیعت منم نشون دادن زیباییهامه. دختر اگه جلوه گری نکنه که دختر نیست...
پسر گفت: خوب جلوه گریتو بذار برای شوهرت. این طوری منو هم به گناه نمیندازی...
دختر گفت: تو نگاه هوس آلودتو بذار برای همسرت. این طوری منو هم محدود نمی کنی...
پسر گفت: اگه همسر نداشتم چی؟ اگه نتونستم ازدواج کنم چی؟ اگه بعد از ازدواج تو خیابون چشمم به تو افتاد چی؟ مگه می تونم چشمامو ببندم؟
دختر گفت: اگه منم نتونستم ازدواج کنم چی؟ برای کی جلوه گری کنم؟
پسر گفت: خدا گفته خودتو بپوشونی. خدا گفته به صبر و نماز پناه ببری. خدا گفته با ایمان و عبادت فقط برای او جلوه گری کنی...
دختر گفت: خدا گفته تو هم چشماتو کنترل کنی. پیامبر گفته نگاه تو به من تیری زهر آلوده از طرف شیطان. گفته برای کنترل خودت روزه بگیری...
پسر گفت: اما باور کن با وجود جلوه گری تو کنترل نگاه برای من خیلی سخته. انصاف نیست که تو خودتو نپوشونی و از من انتظار داشته باشی نگات نکنم.
دختر گفت: تو هم اگه نگاهتو کنترل نکنی پوشیدن این همه لباس برام خیلی سخته. انصاف نیست تو به من نگاه کنی و از من انتظار داشته باشی جلوه گری نکنم.
پسر گفت: اما اگه تو جلوه گری نکنی من دیگه دلیلی برای نگاه بهت ندارم...
دختر گفت: تو هم اگه نگاه نکنی من دیگه دلیلی برای جلوه گری برات ندارم...
پسر خوب:...دختر گل:...
بهتر نیست که هر دو تون همدیگه رو درک کنین؟
بهتر نیست که هر دو تون برای عفت عمومی تلاش کنین؟
آیت الله بهجت(ره):
با تمام وجود گنـــاه کردیم؛
نه نعمت هایش را از مـــا گرفت
و نه گناهانمان را فاش کرد
اگـــر
بندگی اش را میکـــــردیم چــه میکـــرد...؟
*گریه شوق یه عاشق موقع امضا عقدنامه توسط همسرش*
http://static.cloob.com//public/user...0a45978c31-425
گفتند که جمعه میرسی از کعبه
این رفتن جمعه جمعه ها , پیرم کرد
کلمه شهر(به معنی ماه) در قرآن
همانطور که می دانید تعداد ماه های یک سال 12 ماه است
لغت شهر به معنی ماه به صورت مفرد دوازده بار در قرآن تکرار شده است. این لغت همچنین به صورت جمع, در آیات دیگری نیز تکرار شده است. این آیات به شرح زیر می باشند
سوره 2, آیه 185, دو بار
سوره 2, آیه 194, دو بار
سوره 2, آیه 217, یک بار
سوره 5, آیه 2, یک بار
سوره 5, آیه 97, یک بار
سوره 9, آیه 36, یک بار
سوره 34, آیه 12, دو بار
سوره 46, آیه 15, یک بار
سوره 97, آیه 3, یک بار
قراتی ودیوانه
آقای قرائتی تعریف می کردند که، یک دیوانه به من درسی زیبا داد،وارد مسجد شد.
شروع کرد به حرف های نامربوط زدن و ناسزاگفتن به جمع حاضر،مردم شروع به
خندیدن کردند چون می دانستند عقل درست و حسابی ندارد.
این دفعه آن دیوانه رفت روبه روی شخصی ایستاد و گفت این حرف هائی که زدم .
همه را برای تو گفتم،بار دیگر رو به شخص دیگری کرده و حرفش را تکرار کرد.
مردم عصبانی شدند و او را از مسجد بیرون کردند من آن جا فهمیدم که چقدر تبلیغ
چهره به چهره اثر دارد ،تا وقتی همه را مخاطب قرار می داد و بد و بیراه می گفت.
مردم توجه زیادی به حرف های او نمی کردند، اما وقتی جدا جدا هر کدام را مورد
خطاب قرار داد ،قضیه را جدی دیده و او را از مسجد بیرون کردند.
آری !هر کسی به اندازه توانائی خود تبلیغ چهره به چهره را شروع کند، هرکدام
از ما تصمیم بگیریم با روش درست ،بی نماز ی را نمازخوان کنیم
ﻧﻤﯿﺩﺍﻧم ﭼﺸﻤﺎﻧت ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼه ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﻭقتی ﮐه ﻧﮕﺎﻫم …
ﻣﯿﮑﻨی ﭼﻨﺎن ﺩﻟم ﺍﺯ ﺷﯿﻄﻨت ﻧﮕﺎﻫت …
ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ ﮐه ﺣس ﻣﯿﮑﻨم ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎست …
ﻓﺪﺍ ﺷﺪن ﺑﺮﺍی ﭼﺸﻤﻬﺎیی که …
تمام دنیاست[golrooz]
ستادی می گفت :
«با علم ، حجاب داشتن» کار هر کسی نیست.
جرأت می خواهد و اعتماد به نفس.
این 40 روز را به 4 عدد 10 روز تقسیم کنیم
و در هر 10 روز سعی کنیم که صفت خوب کسب کنیم و یا ترک یک صفت بد
این صفت را خودتان متناسب با نیازتان تعیین کنید
صفت خوب: ارتباط بیشتر با خانواده
صفت بد:ترک سریع خوردن غذا)
و در هر دوره در مورد خصوصیات اون صفات و تلاشها و خاطرات و پیشنهادات و ویژگی ها و ... برای
یکدیگر داشته باشیم تا هم بعد از یک مدت ناامیدی سراغمان نیاید و هم گروهی بهتر عمل کنیم
◀مَن خُدآیے دآرَمـ ڪِ مَرآ مُخآطَبـ◀
◀[ خآصـِ ]▶
◀خُودَش ڪَرده ▶
(✿◕‿◕✿)
وبهترین انسانها--
انکس که دردمیکشد..
امادرسکوت **وگریه میکندبدون فریاد...............
http://www.itegfiles.ir/useralbums/2...02225892/1.jpg
گاهي وقتا بايد...
http://sososite.org/wp-content/uploa...90-300x209.jpg
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ…
ﺟﺎﺩﻩ ﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻧﯿﺴﺖ،
ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺷﮑﺴﺖ” ،
ﺩﻭﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﻤﯽ ” ،
ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ “،
ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ” ،
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﯾﺪﮐﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ” ﺍﺭﺍﺩﻩ” ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ،ﻣﻮﺗﻮﺭﯼﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ” ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ” ﺧﺪﺍ” ،ﺑﻪﺟﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ” ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ” ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺰﺍﺭﯼ !
ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ . ….
ﺑﺎﺯ ﺑﺨﻨﺪﯼ . …..
ﺑﺎﺯ ﺑﺠﻨﮕﯽ . …..
ﺑﺎﺯ ﺑﯿﻔﺘﯽ ﻭ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﯽ !
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﻫﺎﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﮕﯽ ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﯾﻦ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽﺑﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ …
http://sososite.org/wp-content/uploa...5345345335.jpg
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچهداد، بعد لبخندی زد و گفت:چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی،می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: “دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلات هاتو بردار”
دخترک پاسخ داد: “عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو
بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟”
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!***
مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتر است …..
http://mig22mig.persiangig.com/image/new/liner.jpg
کاش دلــ♥ـــــ هایمـــــــــان بـــ ه یکرنگــــــــــی زمستـــــــان بشـــــــوند...
http://www.itegfiles.ir/userupload/e...i-zemestan.jpg
http://mig22mig.persiangig.com/image/new/liner.jpg
♥ یک فصـلـــِ زیبــــــــای دیگه آغــــــاز شد ♥
یکی هست تو قلبم . ک هر شب ... هعیییی
....
....
می نگرم به چشمانت چقدر زیباست!!وقتی به عمق چشمانت می نگرم حس میکنم پاکی را از چشمانت!بگذار ببینم تا خوب حس کنم احساس پاکت را!چشمانت را از من نگیر،من می شکنمچشمانت زیباستتو را به اندازه ی چشمان زیبایتو تو را به اندازه ی پاکی چشمانتبه همان پاکی و زیبایی دوست می دارمبگذار ببینم آسمان چشمانت را که چه رازها پنهان است
بگذار ببینم تا آسمان وجودت را کشف کنم و تمام خوبی هایت را حس کنمچشمان تو مثل آسمانیست که عمق آن دست یافتی نیستحرکت عسلی چشمانت مثل موج دریایست که هر لحظه سخره ها را می لرزاند و من نیز می لرزم
چشمان زیبای تو چون رنگین کمانیست کمیاب و در اوج زیبایی و زود گذرچشمانت را از من این گونه نگیر،من میمرم وقتی که چشمانت....چشمان زیبای تو ای بهترینم من را تا عمق مهربانی ها و زیبایی ها می رساندپس مهربانی و زیبای و احساسم را از من نگیر...