-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
یاد تو میان دل و زبان است و مهر تو در میان سرو جان !
یافت تو زندگانی جان است و رستخیز نهان !
ای ناجسته یافته و در یافت نادر یافته !
یافت تو روز است که خود برآید ناگاهان !
او که تو را یافت ، نه به شادی پرداز و نه به اندوهان
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تا آموختنی را آموختم و آموخته را جمله بسوختم ،
اندوخته را بر انداختم و انداخته را بیندوختم ،
نیست را بفروختم تا هست را بیفروختم .
الهی !
تا یگانگی بشناختم ، در آرزوی شادی بگداختم !
کی باشد که گویم پیمانه بینداختم ،
و از غلایق وا پرداختم و بود خویش جمله در باختم .
کی باشد که این قفس بپردازم
در باغ الهی آشیان سازم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
ای خدا hard دلم format نما / از فریب ناکسان راحت نما
جمله ویروسند مردمان دون / استغیرالله مما یفترون
فایل عشقت را کپی کن در دلم / deltree کن شاخه های باطلم
jumper روح خلائق set نما / گام هاشان در رهت ثابت نما
گر ز انفاست دلی scan شود / از شرور دید و دذ ایمن شود
بهر روی زرد سیمین تن فرست / بهر دمهای پر آستر fan فرست
ای خدا file عذابت run مکن / با ضعیفان هیچ جز احسان مکن
از همان صبحی که اول گل دمید / بی نیاز از cod خدایش آفرید
کارگاه آفرینش cod نداشت / ram نبود و mouse آن همpad نداشت
عشق گل حق در دل بلبل نهاد / بر شقایق داغ چون lable نهاد
system عشقش بری از هرerror / گوهر مهرش در سینه همچو دُر
عشق نرم افزار راه انداز ماست / عشق password و وصال کبریاست
خالی از عشق و محبت دل مباد / بی صفا چون عاصی intel مباد
بهتر آن باشد سرودن ول کنم / زین تن خاکی دَمی dos shell کنم
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
گاه می گویی که فرود آی و گاه می گویی که گریز !
گاه فرمایی که بیا و گاه گویی که پرهیز !
خدایا !
نشان قربت است این یا محض رستاخیز ؟
هرگز بشارت ندیدم تهدیدآمیز ،
ای مهربان بردبار ! ای لطیف و نیک یار !
آمدم به درگاه ، خواهی به ناز دار و خواهی خوار
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
کان حسرت است این دل من ! مایه درد و غم است این تن من !
الهی !
نیارم گفت که این همه چرا بهره من ،
نه دست رسد مرا به معدن چاره من !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تا مهر تو پیدا گشت ، همه مهر ها جفا گشت ،
و تا برّ تو پیدا گشت ، همه جفا ها وفا گشت .
الهی !
ما نه ارزانی بودیم تا ما را برگزیدی و نه نا ارزانی بودیم که به غلط گزیدی ،
بلکه به خود ارزانی کردی تا برگزیدی و بپوشیدی عیب که می دیدی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
حبذا روزی که خورشید جلال تو به ما نظری کند ،
حبذا وقتی که مشتاقی از مشاهده جمال تو ما را خبری دهد ،
جان خود را طعمه سازیم ، بازی را که در فضای طلب تو پروازی کند ،
و دل خود نثار کنیم محبی را که بر سر کوی تو آوازی دهد .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نصیب این بیچاره از این کار همه درد است ،
مبارک باد که این درد ، مرا سخت در خور است ،
بیچاره آن کس که ازین درد فرد است ،
حقا که هر که بدین درد ننازد ، ناجوانمرد است !
هر درد که زین دلم قدم برگیرد
دردی دگرش به جای دربرگیرد
زان با هر درد صحبت از سر گیرد
که آتش چو رسد به سوخته اندر گیرد
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نور دیده آشنایانی ! روز دولت عارفانی !
لطیفا !
چراغ دل مریدانی و انس جان غریبانی !
کریما !
آسایش سینه محبانی و نهایت همت قاصدانی !
مهربانا !
حاضر نفس واجدانی و سبب دهشت و الهانی !
نه به چیزی مانی تا گویم که چنانی ،
آنی که خود گفتی و چنان که گفتی ، آنی .
جان های جوانمردان را عیانی و از دیده ها امروز نهانی .
اندر دل من بدین عیانی که تویی
وز دیده من بدین نهانی که تویی
وصاف ، تو را وصف نداند کردن
تو خود به صفات خود چنانی که تویی
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
جوی تو روان و مرا تشنگی تا کی ؟
این چه تشنگی است ؟ و قدح ها می بینم پیاپی !
زین نادره تر که را بود هرگز حال
من تشنه و پیش من روان آب زلال
عزیز دو گیتی !
چند نهان شوی و چند پیدا ؟
دلم حیران گشت و جان شیدا !
تا کی این استتار و تجلی ؟
آخر کی بود تجلی جاودانی ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
جلال عزت تو جای اشارت نگذاشت .
محو و اثبات تو ، راه اضافت برداشت ، تا گم گشت هر چه رهی در دست داشت .
الهی !
زان تو می فزود و زان رهی می کاست ،
تا آخر همان ماند که اول بود راست .
محنت همه در نهاد آب و گل ماست
پیش از دل و گل چه بود ؟ آن حاصل ماست
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
از وجود تو هر مفلسی را نصیبی است ،
از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است ،
از سعت رحمت تو هر کسی را بهره ای است ،
از بسیاری صوب برّ تو ، هر نیازمندی را قطره ای است !
بر سر هر مؤمن ، از تو تاجی چیست ،
در دل هر محب ، از تو سراجی چیست ،
هر شیفته ای را با تو سروکاری است !
هر منتظری را آخر روزی شرابی و دیداری است !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
این چه بتر روزی است ؟ ترسم که مرا از تو جز از حسرت نه روزی است !
الهی !
می لرزم از آنک نیرزم و ز آنک نیرزم چه سازم ؟
جز از آنک می سوزم تا از این افتادگی برخیزم .
الهی !
از بخت خود چون پرهیزم و از بودنی کجا گریزم ؟
و ناچاره را چه آمیزم و درهامون کجا گریزم ؟
الهی !
کان حسرت است این دل من ، مایه ی درد و غم است این تن من ،
نیارم گفت که این همه چرا بهره من ، نه دست رسد مرا به معدن چاره من
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای بوده و هست و بودنی ! گفتت شنیدنی !
مهرت پیوستنی و خود دیدنی !
ای نور دیده و ولایت دل و نعمت جان !
عظیم شأنی و همیشه مهربان !
نه ثنای تو را زبان ، نه یافت تو را درمان !
ای هم شغل دل و هم غارت جان !
برآر خورشید شهود ، یکبار از افق عیان !
و از ابرجود ، قطره ای چند بر ما باران !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای گشاینده زبان های مناجات گویان !
و انس افزای خلوت های ذاکران !
و حاضر نفس های راز داران !
جز از یاد کرد تو ما را همراه نیست ،
و جز از یادداشت تو ما را زاد نیست ،
و جز از تو به تو دلیل و رهنمای نیست .
خدایا !
نظر کن در حاجت کسی ، کش جز از یک حاجت نیست .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
معنی دعوی صدقاتی ! فروزنده نفس های دوستانی !
آرام دل غریبانی !
چون در میان جان حاضری ، از بی دلی می گویم که کجایی !
زندگانی جانی و آیین زبانی ! به خود از خود ترجمانی !
به حق تو بر تو که ما را در سایه غرور ننشانی و به وصال خود رسانی !
الهی !
به هر صفت که هستم ، به خواست تو موقوفم ،
به هر نام که مرا خوانند ، به بندگی تو معروفم ،
تا جان دارم ، رخت ازین کوی برندارم ،
او که تو آن اویی بهشت او را بنده است ،
او که تو در زندگانی اویی ، جاوید زنده است .
الهی !
گفت تو راحت دل است و دیدار تو زندگانی جان ،
زبان به یاد تو نازد و دل به مهر و جان به عیان .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ار تو فضل کنی ، از دیگران چه داد و چه بیداد ؟
ور تو عدل کنی ، پس فضل دیگران چون باد ؟
الهی !
آنچه من از تو دیدم ، دو گیتی بیاراید ، عجب این است که
جان من از بیم داد تو نیاساید .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چند نهان باشی و چند پیدا ؟ که دلم حیران گشت و جان شیدا !
تا کی از استتار و تجلی ؟ کی بود آن تجلی جاودانی ؟!
الهی !
چند خوانی و رانی ؟ بگداختم در آرزوی روزی که در آن روز ، تومانی ،
تا کی افکنی و برگیری ؟
این چه وعد است بدین درازی و این دیری ؟!
سبحان الله !
ما را بر این درگاه همه نیاز !
روزی چه بود که قطره ای از شادی بر دل ما ریزی ؟
تا کی ما را می آب و آتش برهم آمیزی ؟
ای بخت ما از دوست رستخیزی !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
روزگار او را می جستم ، خود را می یافتم ،
اکنون خود را می جویم ، او را می یابم .
ای حجت را یاد و انس را یادگار !
چون حاضری ، این جستن به چه کار ؟
الهی !
یافته می جویم ، یا دیده ور می گویم : که دارم ، چه جویم ؟
که می بینم ، چه گویم ؟ شیفته این جست و جویم !
گرفتار این گفت و گویم !
ای پیش از هر روز و جدا از هر کس !
مرا در این سور ، هزار مطرب نه بس !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
به عنایت ازلی ، تخم هدایت کاشتی ،
به رسالت انبیا آب دادی ،
به معنویت و توفیق پروردی ،
به نظر خود به برآوردی .
خداوندا !
سزد که اکنون سموم قهر از آن بازداری !
و کشته ی عنایت ازلی را به رعایت ابدی مدد کنی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
گاه گویم که در قبضه ی دیوم ، از بس پوشش که بینم !
باز ناگاه نوری تابد که جمله بشریت در جنب آن ، ناپدید بود !
الهی !
چون عین هنوز منتظر عیان است ، این بلای دل چیست ؟
چون این طریق همه بلاست ، چندین لذت چیست ؟
الهی !
گاه از تو می گفتم و گاه می نیوشیدم .
میان جرم خود به لطف تو می اندیشیدم
کشیدم ، آنچه کشیدم ، همه نوش گشت ، چون آوای قبول شنیدم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آنچه ناخواسته یافتنی است ، خواهنده بدان کیست ؟
و آنچه از پاداش برتر است ، سؤال در جنب آن چیست ؟
الهی !
دانش و کوشش ، محنت آدمی است .
و بهره هر یکی از تو به سزا ، کرد ازلی است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
دردی است مرا که بهی مباد ، این درد ، مرا صواب است ،
با دردمندی به درد ، خرسند ، کسی را چه حساب است ؟
الهی !
قصه این است که برداشتم ، این بیچاره درد زده را چه جواب است ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
خداوندا !
عابدان وصف بزرگواری تو شنیدند ، گردن ها بسته کردند .
سلطانان وصف علای تو شنیدند ، از بیم قهر تو گردن نهادند .
عاصیان صفت رحمت تو شنیدند ، امیدها دربستند .
دست مایه بندگانت گنج خانه فضل توست
کیسه امید از آن دوز دهمی امیدوار
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
گاهی به خود نگرم ، گویم از من زارتر کیست ؟
گاهی به تو نگرم ، گویم از تو بزرگوارتر کیست ؟
بنده چون به فعل خود نگرد ، به زبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی گوید :
پر آب دو دیده و پر آتش جگرم
پر باد دو دستم و پر از خاک سرم
چون به لطف الهی و فضل ربانی نگرد ، به زبان شادی و نعمت آزادی گوید :
چه کند عرش که او غاشیه من نکشد ؟
چون به دل غاشیه حکم و قضای تو کشم
بوی جان آیدم از لب چو حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم از دل چو بلای تو کشم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
من چه دانستم که برگشته دوستی قصاص است ؟
چون بنگرستم این معاملت ، تو را با خاص است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آمدم با دو دست تهی ، بسوختم بر امید روزبهی ،
چه بود اگر از فضل خود بر این خسته دلم مرهم نهی ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
وصف تو نه کار زبان است .
عبارت از حقیقت یافت تو بهستان است .
با صولت وصال ، دل و دیدار را چه توان است ؟
حسن تو فزون است ز بینایی من
راز تو برون است ز دانایی من
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای کارنده غم پشیمانی در دل های آشنایان !
ای افکنده سوز در دل های تائبان !
ای پذیرنده گناهکاران و معترفان !
کس باز نیامد تا باز نیاوردی ،
و کس راه نیافت تا دست نگرفتی .
دست گیر که جز تو دستگیر نیست ، دریاب که جز ز تو پناه نیست ،
و سوال ما را جز تو جواب نیست و درد ما را جز ز تو دارو نیست ،
و از این غم ما را جز از تو راحت نیست .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تو دوستان خود را به لطف پیدا گشتی ،
تا قومی را به شراب انس مستان کردی ،
قومی را به دریای دهشت غرق کردی ،
ندا از نزدیک شنوانیدی و نشان از دور دادی .
رهی را باز خواندی ، وانگه خود نهان گشتی ،
از ورای پرده ، خود را عرضه کردی ،
و به نشان عظمت ، خود را جلوه کردی ،
تا آن جوانمردان را در وادی دهشت گم کردی ،
و ایشان را در بی طاقتی سرگردان کردی ،
این چیست که با آن بیچارگان کردی ؟
داور آن نفیر خواهان تویی !
و داد ده آن فریاد جویان تویی !
و دیت آن کشتگان تویی !
و دستگیر آن غرق شدگان تویی !
و دلیل آن گمشدگان تویی !
تا آن گمشده کجا با راه آید ؟
و آن غرق شده کجا با کران افتد ؟
و آن جان های خسته کی بیاساید ؟
و آن قصه نهانی را کی جواب آید ؟
و آن شب انتظار ایشان را کی بامداد آید ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تو آنی که نور تجلی بر دل های دوستان تابان کردی !
چشمه های مهر در سرهای ایشان روان کردی !
و آن دل ها را آیینه خود و محل صفا کردی !
تو در آن پیدا و به پیدایی خود در آن دو گیتی ناپیدا کردی !
ای نوردیده آشنایان و سور دل دوستان !
و سرور جان نزدیکان ! همه تو بودی و تویی !
نه دوری تا جویند نه غایبی تا پرسند نه تو را جز به تو یادند .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
هر چه بی نشان شمردم ، پرده بود ،
و هر چه بی مایه دانستم ، بیهوده بود .
الهی !
یک بار این پرده ی من از من بردار !
و عیب هستی من از من وادار !
و مرا در دست کوشش بمگذار .
الهی !
کرد ما گرد ما در میار و زیان ما از ما وادار !
ای کردگار نیکوکار ! آنچه بی ما ساختی ، بی ما راست دار !
و آنچه تو بر تاوی به ما مسپار
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
راهم نمای به خود و باز رهان مرا از بند خود ،
ای رساننده به خود برسانم که کس نرسیده به خود .
الهی !
یاد تو عیش است و مهر تو سور ،
شناخت تو ملک است و یافت تو سرور ،
مجبت تو روح روح است و قرب تو نور ،
جوینده تو کشته با جان است و یافت تو رستخیز بی صور .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای یافته و یافتنی ! از مست چه نشان دهند جز بی خویشتنی ؟
همه خلق را محنت از دوری است و این بیچاره را از نزدیکی !
همه را تشنگی از نایافت آب است و ما را ز سیرابی .
الهی !
همه دوستی میان دو تن باشد ، سه ، دیگر درنگنجد .
در این دوستی ، همه تویی ، من درنگنجم .
گر این کار سر از من است ، مرا بدین کار نه کار ،
ور سر از توست ، همه تویی ! من فضولی را به دعوی چه کار !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
از کجا باز یابم من ، آن روز که تو مرا بودی و من نبودم ؟
تا باز بدان روز نرسم ، میان آتش و دودم ،
اگر به دو گیتی آن روز من یابم ، پر سودم ،
ور بود خود را دریابم ، به نبود خود خشنودم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای داننده هر چیز و سازنده هر کار و دارنده هر کس !
نه کس را با تو انبازی و نه کس را از تو بی نیازی !
کار به حکمت می اندازی و به لطف می سازی ،
نه بیداد است و نه بازی !
الهی !
نه به چرایی کار تو ، بنده را علم و نه بر تو کس را حکم !
سزاها تو ساختی و نواها تو ساختی ،
نه از کی به تو ، نه از تو به کس !
همه از تو به تو ، همه تویی بس
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تو را آن کس بیند که تو را در ازل دید ،
ووی تو را دید که دو گیتی ، او را ناپدید ،
و تو را او دید که نادیده پسندید .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
بر هزاران عقبه بگذرانیدی و یکی ماند ،
دل من خجل ماند از بس که تو را خواند .
الهی !
به هزاران آب بشستی ، تا آشنا کردی دوستی و یک شستنی ماند ؛
آنکه مرا از من بشنوی ، تا از پس خود برخیزم و تو مانی !
الهی !
هرگز بی ما روزی به محنت خویش ؟
تا چشم باز کنم و خود را نبینم در پیش .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی !
و از ادراک عقول مصونی !
نه محاط ظنونی نه مدرک عیونی !
کارساز هر مفتونی و فرح رسان هر محزونی !
در حکم ، بی چرا و در ذات ، بی چند و در صفات ، بی چونی !
تو لاله سرخ و لؤلؤ مکنونی
من مجنونم ، تو لیلی مجنونی
تو مشتریان بابضاعت داری
با مشتریان بی بضاعت چونی ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
-
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نصیب این بیچاره از این کار ، همه درد است !
مبارک باد که مرا این درد سخت در خورد است !
بیچاره آن کس که از این درد فرد است !
حقا که هر که بدین درد ننازد ، ناجوانمرد است !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان