خاطره که زیاد داریم
اما یادمه اولین نفر بودن مدیرتم رو تبریک گفتن [golrooz]
نمایش نسخه قابل چاپ
خاطره که زیاد داریم
اما یادمه اولین نفر بودن مدیرتم رو تبریک گفتن [golrooz]
وقتی مشخصات ایشون رو دیدم همسن خواهرم هستند
بعد به خودم گفتم چرا اینقده به خواهرم قر میزنم میگم بشین درس بخون از همین الان برای کنکور ؛ اینقد نرو تو نت
ببین هم سن هاش هم هستند ؛ قر نزن [nishkhand]
خاطره ام درونی بود[nishkhand]
دفه اول که دیدمش! با این آواتارش
یاد هری پاتر افتادم!
خدا بیامرزه هری پاتر رو اون محوطه ی هاگوارتز (مدرسه اش) بی شباهت به اواتار مجید نبود!
توی تایپیک طنزو فکاهی بهم گفت از بس که سنت هنوز دورقمی نشده نمیفهمی....خعــــــــــــــ ــلی ناراحت شدم[narahat]
تا 3 ماه پیش فکر میکردم از من کوچیکترن[nishkhand]
اولین بار که دیدم فکر کردم به شوخی نوشته سوم راهنمایی هستم فکر کردم دانشگاهیه
من تازه عضو سایت شدم . پس قاعدتا خاطره ای از کسی ندارم.متاسفانه.
اولین باری که نام کاربریشون رو دیدم به نظرم خیلی جالب اومد و به اشتباه موژگان خوندم نامشون رو [khejalat]
یه روز داشتیم سره شیرینی دادن من بحث میکردیم که اخرشم نزدیک بود باهم دعوامون شه،یه نفرمون دیگه جواب نداد!(یادم نیست کدومم بودیم ولی اگر جوابو میدادیم دست به یقه یا یغه میشدیم[nishkhand])به به چه خاطره ایhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif
راستش خاطره ای ندارم[tafakor]شرمنده اخه من بچه های سایتو هنوز خوب نمیشناسم[narahat][narahat]
خیلی خیلی گلن
یک بار سر یک چیز کوچولویی بحثمون شد
اما بعد از اون بحث دوست واقعا خوبی برای من شدن[shaad]
من از ساغر خاطره ای ندارم نمیدونم که میشناسه منو یا نه ولی روز تولدش بهش تبریک گفتم [nishkhand]
وویییییییییی اولین با رکه باهم اشنا شدیم در مورد المپیاد ازم سوال کرد بعد باهم بیشتر اشنا شدیم [cheshmak]
سلام یادم نمیاد [khejalat]
با آقا جواد هم خاطره زیــــــــــــاد داریم
اما اولین خاطره ای که یادم اومد حدودا یک اعترافه [nishkhand]
خرداد بود ، امتحانات من بود و ساعت 8 میرفتم امتحان میدم و 10 میومدم
و میشستم پای نت
بعد آقا جواد پیام دادن که شما مگه مدرسه ندارید این موقع پای نت هستید ! من هم ناراحت شدم هم عصبانی
بعد براشون توضیح دادم که چرا ساعت 10 پای نتم
خلاصه از اون موقع بود که باهاشون بیشتر آشنا شدم توی انجمن و الان مثل داداشم هستن
الان که به اون خاطره فکر می کنم خندم میگیره [khande]
از شانسی که من دارم هر کی بهم میرسه میگه یادش نمیاد[soal][narahat]
حالا بذار یه چیزی از نفر قبلی بگم مدیر اومد پستمو حذف نکنه[nishkhand]
یه بار من یه کاری کردم که ساغر بعدش حالمو گرفت و منم دیگه جرات نکردم اون کارو تکرار کنم(حالا خودش میدونه[nishkhand])
ای خدایااااااااااااا مثل اینکه قسمت نیست کسی یه خاطره از من بگهههههههههههههههه...بیا این پایینم این جوری کرد!![narahat]
سلام ابجی ساغر وهمکار گرامی
یادمه خیلی خوب گفتی
تبریک تولدش را جشن گرفتیم
صندلی داغ و الان ام من وابجی ساغر به عنوان ناظر مسابقه هستیم خداروشکرت
الان ابجی ساغر مثل خواهرم هستن
خداروشکرت خواهر هم داریم ما[nishkhand]
بیا سلیناز جونم خودم اومدم براتنقل قول:
نوشته اصلی توسط solinaz
یادمه اولین بار عکس بچگیامونو گذاشتیم که سلی یه عکس از خودش گذاشت من غش کردم![nishkhand]
هنوزم که میبینمش ذوق مرگ میشم!!!! انقد که جوجوصورتیه[esteghbal]
[golrooz]
این مونا باجی رو من در یکی از قسمت های سایت دیدار کردم. اونجا بعد از کش و قوس های فراوون تصمیم گرفتیم ایشون منو "کاک مهدی" صدا بزنن (کاک در زبان کردی معنای داداش میده) منم ایشونو مونا باجی صدا بزنم. اونموقع هم حسابی از بورچومی (بره موناباجی اینا) گل میگفتیمو گل میشنیدیم. آآآآی روزگار یادش بخیر...[entezar2]
سوء تفاهمی که براش پیش اومده بود و رفتار جدیش و همچنین عرف جامعه [nishkhand]
در ضمن اون آوتارشون که خلبان بود .
اخ اخ یکبار بهم منفی داده بود . اعصابم خط خطی بود .اخه منفیش کمی بی دلیل بود. دست اخر فهمیدیم اشتباهی بوده .[khande]
من اصلاً یادم نمیاد ولی ، یادآوری لطفاً ؟!نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahdi42
فک کنم اولین بار تو تاپیک کادو تولد چی به نفر قبلی میدی بود که گفتم یه تابلو با عدد 18 روش[khande] که دیگه 17 نباشه[khande]
من همش یاد پروفایلشون میفتم که قرمزه و اون عکسش ! قشنګه پروفایلشون .
توتاپیک عطاری نخبگان باهاشون آشنا شدم آخه خیلی دقیقه وکامل گفته بودبعددرصندلی یخ گفت چطوریم گفتم منظمی ناراحت شدن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط masuomeh
اووووووووووووووو نه ناراحت نشدم که ... [taajob][taajob2] منم تو صندلی یخ و اون تاپیک که عینکتون رو از بدبینی به خوشبینی .......... اونجا باهاشون آشنا شدم .
چی بود چی بود؟
آها
یه پست درباره فرهنگ ازدواج! و فرهنگ سازی زده بودم
یه منفی گنده بهم داده بود!
منم مثل مردان بزرگ دموکرات!! با دموکراسی ازش تشکر کردم بابت منفی و انتقاد!
آره منفی رو یادمه ولی تاپیکش یادم نیست ، در هر صورت خیلی خوب بود .
من که تا ایشون رو میبینم یا یاد تیمسار و من و از این حرفا میفتم یا هوششنګ درازه [nishkhand] و رنګ و طرز نوشتنشون که خاصه .
من از طریق یکی از نظر سنجی هایی که گذاشته بودن باهاشون آشنا شدم نظر سنجی جالبی بود.
البته من تیمسارو گفتما...
من ؟ نظرسنجی ؟ تا حالا نظرسنجی نذاشتم که ؟!!!!!!!!![taajob][taajob2]نقل قول:
نوشته اصلی توسط parnian 80
یادمه از آواتار قبلیشون زیاد خوشم نمیومد ، از اونجا باهاشون آشنا شده بودم و اصرارشون به اینکه اسمم چیه !
سلام ابجی پرنیان
من اول بعد از نارون خانم با ابجی پرنیان اشنا شدم
اسم تاپیک
از چه ویژگی نفر قبلیت خوشت میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وتبریک تولدش
الان مثل خواهرم هستن [nishkhand][golrooz]
عه من فکر کردم نفر قبلیم تیمسار هستن که اینو گفتم! آهان شما رو اونموقع که ازت پرسیدم اسمت چیه پیچوندی!نقل قول:
نوشته اصلی توسط 171717
آره منم از همون جا باهاتون آشنا شدم .
با آقای دبستان هم از برج ایفل بود فکر کنم .
مرسی شما هم مثل برادر من هستید.ممنون ار جشنی که گرفتین.من نتونستم همون روز و روزای بعدیش تشکر کنم ببخشید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط دبستان
منم با شما در همون تاپیک آشنا شدم.
منو گفت خودتو ننداز جلو!!![khande]
پرنیان80 آره دیگه عمه ی خودمونهعمه قزی بود؟ کی بود! در هر حال عمه ی خوبی بودی و هستی!
ابجی پرنیان
سلام منم از چه ویژگی نفر قبلیت خوشت میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آشنا شدم
وبعد خانمهای سایت بیایید دورهم باشیم[golrooz]
و تبریک تولدش
آشناییت ندارم .
تیمسار قبلیش من بودم خب .
شرکت کننده های گرامی توجه داشته باشند که از نقل قول برای اشخاص قبلی استفاده نفر مایند
چرا که منجر به ، به هم خوردن نظم تاپیک می شود
از شما خواهشمندم که برای یک دیگر نقل قول نکنید و ترتیب و نوبت را رعایت فرمایید
در غیر این صورت پست شما به منزله اسپم می باشد
موفق باشید
اولین خاطره که با مدیر داشتم این بود که اومدن تو چت باکس با اکانت مدیریت من گفت:
اینقد بدم میاد اینا که با اکانت مدیریت میان[khande]
توی کل کل استقلال پرپولیسی ها با ایشون آشنا شدم
فک کنم