پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
محسن آزماینده
عشق چطوری میاد؟؟؟
اینکه آدم عاشق بشه دست خودشه
یک مثال ساده
2 یا 3 شب قبل از خواب به یکی یا یک چیزی فکر کنی ،شب چهارم خوابت نمیبره و گمان میکنی که عاشق شدی
همین
نه جانم...اینا عشقای کوچه بازاریه..که زودگذره..مثلا تو یه دختره رو میبینی از قیافش خوشت میاد
دیگه این دسته خودته ک بهش فکر کنی ....توجه کن..خودت میخوای ک بهش فکر کنی..بعد با دیدن یکی دیگه قبلیرو از یاد میبری..
اما گاهی بدونی ک بخوای یکی رو همش توی ذهنت مرورش میکنی..نگرانش میشی...بی قرارش میشی..وووووووووو...
ببین خودش میاد توی ذهنت..دست تو نیست..
ببین اون زمانا گذشت که دخترپسر سنتی ازدواج میکردن
الان باید قبل از ازدواج طرفت رو کاملا بشناسی..باهاش بارها نشست و برخاست داشته باشی ...صدالبته بهتره ک خانواده ها هم از این روابط خبر داشته باشن..
تو فردا میری با یکی ازدواج میکنی ک مورد پسند خانوادته..آدم خوبیم هستش...تو هم آدم خوبی هستی...اما همدیگرو نمیفهمید..مگه چقدر میشه از کار همدیگه گذشت کنید؟؟....
فردا روزگار ک پیر شدی بر میگردی به عقب نگاه ک میکنی میبینی هیچ لذتی از این زندگی دو روزه نبردی..همش بدون لذت گذشته..
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پت
نه جانم...اینا عشقای کوچه بازاریه..که زودگذره..مثلا تو یه دختره رو میبینی از قیافش خوشت میاد
دیگه این دسته خودته ک بهش فکر کنی ....توجه کن..خودت میخوای ک بهش فکر کنی..بعد با دیدن یکی دیگه قبلیرو از یاد میبری..
اما گاهی بدونی ک بخوای یکی رو همش توی ذهنت مرورش میکنی..نگرانش میشی...بی قرارش میشی..وووووووووو...
ببین خودش میاد توی ذهنت..دست تو نیست..
ببین اون زمانا گذشت که دخترپسر سنتی ازدواج میکردن
الان باید قبل از ازدواج طرفت رو کاملا بشناسی..باهاش بارها نشست و برخاست داشته باشی ...صدالبته بهتره ک خانواده ها هم از این روابط خبر داشته باشن..
تو فردا میری با یکی ازدواج میکنی ک مورد پسند خانوادته..آدم خوبیم هستش...تو هم آدم خوبی هستی...اما همدیگرو نمیفهمید..مگه چقدر میشه از کار همدیگه گذشت کنید؟؟....
فردا روزگار ک پیر شدی بر میگردی به عقب نگاه ک میکنی میبینی هیچ لذتی از این زندگی دو روزه نبردی..همش بدون لذت گذشته..
اینطوری هم کورکورانه نیست
ممنون
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
محسن آزماینده
اینطوری هم کورکورانه نیست
ممنون
خواهش میشود...
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
من با این قضیه که به خاطر یه نفر خودکشی کنی مخالفم! فردا اون دنیا اون پسره میخواد بیاد و واسه من شفاعت کنه یا......!اما با نظر دوستامون هم که میگن عشق و میتونیم با کنترل چشم مانع بشیم هم مخالفم!برا من که اصلا قیافه و تحصیلات و پول مهم نیس که بخوام با دیدن عاشق بشم!من اصن ممکنه کسیو نبینم و عاشقش بشم!اونوخ بازم واسش تجویزی دارین؟اگه دارین بگین!عشقی که با قیافه فرد مقابل ایجاد بشه ریالی نمی ارزه.......................................... ...[cheshmak]
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سهیلا.م
من با این قضیه که به خاطر یه نفر خودکشی کنی مخالفم! فردا اون دنیا اون پسره میخواد بیاد و واسه من شفاعت کنه یا......!اما با نظر دوستامون هم که میگن عشق و میتونیم با کنترل چشم مانع بشیم هم مخالفم!برا من که اصلا قیافه و تحصیلات و پول مهم نیس که بخوام با دیدن عاشق بشم!من اصن ممکنه کسیو نبینم و عاشقش بشم!اونوخ بازم واسش تجویزی دارین؟اگه دارین بگین!عشقی که با قیافه فرد مقابل ایجاد بشه ریالی نمی ارزه.......................................... ...[cheshmak]
برای عاشق شدن باید معیارهای مختلفی را در نظر گرفت
من حرف شما را قبول ندارم
من نمیگم قیافه برام مهمه و باید حتما کسی را از نزدیک ببینم
ولی برای اینکه طرف مقابل را بشناسم،بایدحتما از نزدیک برخورد داشته باشم و این در مورد خیلی از آدمهای دنیا صدق میکند
حال نمیدانم شما چطور بدون اینکه طرف مقابلت را ببینی میخواهی او را بشناسی؟؟؟
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
آنجا که عشق فرمان میدهد محال سر تسلیم فرود می آورد ....................
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
1=1+1
اشتباه فکر میکنیولی به همین طرز فکر ادامه بده خیلی خوبهاین بار اشتباه فکر کردنت خیلی بهت کمک میکنهsh_omomi82
ولی به نظر من درسته و جواب میده. اگه بخوای عاشق نشی ،میتونی جلو خیلی از فکر ها و نگاهاتو بگیری و منطقی با همه چیز بر خورد کنی [golrooz]
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پت
نه جانم...اینا عشقای کوچه بازاریه..که زودگذره..مثلا تو یه دختره رو میبینی از قیافش خوشت میاد
دیگه این دسته خودته ک بهش فکر کنی ....توجه کن..خودت میخوای ک بهش فکر کنی..بعد با دیدن یکی دیگه قبلیرو از یاد میبری..
اما گاهی بدونی ک بخوای یکی رو همش توی ذهنت مرورش میکنی..نگرانش میشی...بی قرارش میشی..وووووووووو...
ببین خودش میاد توی ذهنت..دست تو نیست..
ببین اون زمانا گذشت که دخترپسر سنتی ازدواج میکردن
الان باید قبل از ازدواج طرفت رو کاملا بشناسی..باهاش بارها نشست و برخاست داشته باشی ...صدالبته بهتره ک خانواده ها هم از این روابط خبر داشته باشن..
تو فردا میری با یکی ازدواج میکنی ک مورد پسند خانوادته..آدم خوبیم هستش...تو هم آدم خوبی هستی...اما همدیگرو نمیفهمید..مگه چقدر میشه از کار همدیگه گذشت کنید؟؟....
فردا روزگار ک پیر شدی بر میگردی به عقب نگاه ک میکنی میبینی هیچ لذتی از این زندگی دو روزه نبردی..همش بدون لذت گذشته..
به نظر من خیلی از رابطه ها پتانسیل تبدیل شدن به عشق و داره پس میشه یه انتخاب درست همراه با عشق داشت. درسته باید طرف رو بشناسی ولی به نظرم بهتره اول از همه لحاظ طرفتو محک بزنی بعد اچازه بدی دل وارد شه!
پاسخ : داستان غم انگیز ( عروسی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
-kimia-
به نظر من خیلی از رابطه ها پتانسیل تبدیل شدن به عشق و داره پس میشه یه انتخاب درست همراه با عشق داشت. درسته باید طرف رو بشناسی ولی به نظرم بهتره اول از همه لحاظ طرفتو محک بزنی بعد اچازه بدی دل وارد شه!
بله عزیزم..من حرفت رو قبول دارم