پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ...» دو مقدمه بیان می کند: «یکی این که چشمزخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم چشمشان شور است ـ قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر میکنند، نیست.
دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشمزخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جملهای) برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشمزخم استفاده کنید. این که چشمزخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (فرضا حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشمزخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساختهاند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج27، ص: 632)
آیا چشم زخم واقعیت دارد؟
در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.
چشم زخم از نظر علمی هم ثابت شده است .
اینکه در منازل یا محل های مختلف از سنگ آبی برای دفع چشم زخم استفاده میکنن ، خانم Rez@aee مطلبی راجع به متافیزیک و همچنین تاثیر و انرژی هایی که ازش منتقل میشه مطلبی قرار داده بودن
( اون مطلب رو پیدا کردم ، حتما میذارم [cheshmak] ) .
به نظر من این مساله وجود داره ولی افراط در پرداختن به این مساله ( نوعی وسواسس شدن )، به این معناست که مسئولیت امور را به گردن این چیزها بیاندازیم . و به خرافه پرستی روی بیاوریم . درواقع وقتی افراد
دچار اضطراب، ناامیدی و درماندگی می شوند ، ممکن است گام در مسیر اشتباه بگذارند .
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
ربط دادن خرافات پیشینان به علم امروزی کاری بیهوده است.
ا
خرافات پيشينيان؟؟؟
خيلي جالبه اقاي مهدي هميشه اخر اينطور بحثارو به دين ميرسونيد!!!!
اگه چشم زخم خرافات بود هيچ وقت پيامبر اكرم در موردش به مردم هشدار نميدادن!!!
احاديث متنوعي از ائمه هم اگه زحمت بكشيد سرچ كنيد در اين باب پيدا ميشن!!
يادمه مفهوم حديثي رو كه گفته بودند 90%مردگان بر اثر چشم زخم زير خاك رفتن!!
با اينكه ميدونيد حرف هاي ائمه و پيامبر تك تكشون داره از لحاظ علمي ثابت ميشه نميدونم چرا ميگيد خرافات پيشينيان؟!!!
من كه وقتي مقايسه ميكنم چه قران كتاب خدا و چه سخنان فرستادگانش همه و همه داره اثبات ميشه و اكثر اينارو همون غربيهايي كه شما ميگي دارن اثبات ميكنن حالا ماهايي كه خودمونو مسلمون ميدونيم .....
من خودم به شخصه چه بين اساتيد چه بين دانشجو ها ميبينم كه از كتاب طب اسلامي استفاده ميكنند چرا كه بيشترش حالا اثبات شده و در اينده هم بوسيله همون غربي ها بقيش هم اثبات خواهد شد!!!گرچه علم و درك بشر و انسان محدود هست و توانايي پردازش اكثر احاديث پيامبران و ائمه و سخنان خداوند رو نداره! [golrooz]
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نارون1
شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ...» دو مقدمه بیان می کند: «یکی این که چشمزخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم چشمشان شور است ـ قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر میکنند، نیست.
دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشمزخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جملهای) برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشمزخم استفاده کنید. این که چشمزخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (فرضا حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشمزخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساختهاند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج27، ص: 632)
آیا چشم زخم واقعیت دارد؟
در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.
چشم زخم از نظر علمی هم ثابت شده است .
اینکه در منازل یا محل های مختلف از سنگ آبی برای دفع چشم زخم استفاده میکنن ، خانم Rez@aee مطلبی راجع به متافیزیک و همچنین تاثیر و انرژی هایی که ازش منتقل میشه مطلبی قرار داده بودن
( اون مطلب رو پیدا کردم ، حتما میذارم ) .
به نظر من این مساله وجود داره ولی افراط در پرداختن به این مساله ( نوعی وسواسس شدن )، به این معناست که مسئولیت امور را به گردن این چیزها بیاندازیم . و به خرافه پرستی روی بیاوریم . درواقع وقتی افراد
دچار اضطراب، ناامیدی و درماندگی می شوند ، ممکن است گام در مسیر اشتباه بگذارند .
سلام
بنظر من بهترین منبع برای شناخت دین از راه درست و کاملا منطقی مطالعه اثار شهید مطهری هست
والا ما اسم شهید مطهری رو میدیم از بس برخی جوسازی بدی تو جامعه کردند میگفتیم بیخیال کی میره این کتابارو بخونه و همش دنبال مقال فلان دانشمند و محقق و فیلسوف .. بودیم ، غافل از اینکه یه گنجینه کم نظیر رو دراختیار داریم ک فقط از اون اسمش باقی مونده و حالا هم جو جوریه ک کسی سمتش نمیره ، بنظر من ک ادمی شدیدا فلسفی و منطقی ام :)) دوستان درجریان اند [nishkhand] اثار ایشون وافعا حرف نداره درکنارش اثار دکتر رحیم پوراذقدی ک دیگه صفا سیتیه ...[nishkhand] حالا بعدش کتاب 4تا تئوریسین لیبرال و اینا که البته از بس بساط شبه پهنه نیازی ب خوندن این کتابا نیست
االبته پژوهش تو نهج و قران کریم ام کارهرکس نیست ،امیدواریم خدا نصیبمون کنه ... [dooa][nishkhand])
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
سلام ممنون از دعوتتون
حرف من حرف دوستانی هست که ازشون تشکر کردم .
این که انرژی ماورای در فعل وانفعالات این دنیا هست که شکی نیست مثله تله پاتی و...
نمنونه ی علمی ای (که دوستان خیلی دم از علم میزنن) همین خوندن ایه قران بر آب و در مقابلش خوندن حرف زشتی بر آب که فک کنم همه فیلم تغییر کردن ملکول ها رو دیده باشیم.پیامبر قبلا توصیه کرده بودند که هر چیزی قبل از خوردن با نام خدا شروع بشه حیف اون زمان میکروسکوپ واینا نبوده.و در ضمن ما مسلمان هستیم ومیدانیم لقب پیامبرمون راستگو بوده پس اگر حدیثی مرجع معتبر داشته دیگه جای نقل وبررسی نیست تا اینکه علممون به اون حدی برسه که بتونیم قضییه رو تحلیل کنیم. (مجبور هم نیستیم تو همه جا نظر بدیم)
یا اینکه همه ی افراد موفق و روان شناسان میگین که برای دست یابی به چیزی اونقدر بهش فک کنید کنید که به اون موفقیت برسید
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
ابتدا از همه دوستانی که سعی کردند منطقی پاسخ بدهند در برابر سیاه نمایی ها و ادعاهای پوچ چند کاربر معلوم الحال که هنوز شخصیت فردی شون برای خودشون جا نیفتاده (به عبارتی به نظر من برای این فضای مجازی هنوز بچه ان!چه برسد که بخوان در محیطی علمی ، حرف علمی بزنن و آداب و رسوم بحث های علمی رو هم رعایت کنند!!) تشکر می کنم
لذا بخصوص از همکار خوبمون خانم Client تشکر می کنم و از همه دوستانی که شرایط بحث و گفتگو رو رعایت می کنند.
پست های اسپم هم حذف میشه.
--------------------
متاسفم که مجبورم به این یکی دو نفر اینجوری خطاب کنم:
دلیلی نمی بینم که ادعای پوچ و بی اساس آقایانی که همیشه کارشون اینه که فقط با سفسطه و ادعا کارشون رو پیش می برن و به اندازه ای که دم از علم می زنن خودشون نه هویت علمی دارند و نه آداب مباحثه علمی!!! و نه اونقدر منطق دارند که بتونن با وجدان و عقل و فطرتون به اطرافشون بنگرند. به این افراد علم زده باید گفت:
شما که اول راهید!! بزرگتر از شماها که سر از علم و ادب و کمال در می آوردن در برابر دین خدا و رسولش و نه تنها دین خدا و رسول که در برابر مفاهیم حقیقی دین که برگرفته از کتب نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است سر خشوع و تواضع فرود آورند حالا شما این فضای نت رو محیطی آماده برای عقده کشایی های شخصی تون دیدید.
حرفهای شما بارها و بارها اعتقادات خودتون رو رد می کنه. اگر به هیچ بحث ماورائی قائل نیستید باید موسیقی و تاثیرش رو منکر بشید! باید آرامشی که انسان از صدای طبیعت بهش دست میده رو منکر بشید! باید عشق (معنای صحیحش نه این عادت خیابان ها) رو منکر بشید!
شما هنوز نمی دونید با خودتون چند چندین!
بگذارید تمام حرف خودم رو اینجوری به شما بگم:
شما به عقلی اعتماد و تکیه می کنید که عقل بشر است!! اما به خالق این عقل و این قدرت تحلیل و فکر اعتماد نمی کنید!! به نظر شما یک جسم چرا باید قدرت تحلیل داشته باشد!! و احیانا فکر که یک عملیات ماورائی است چرا هست؟ پس طبق بیان خودتون شما اصلا خاصیت ها و ویژگی های یک انسان رو ندارید. چون قائل به بحث های ماورائی نیستید پس قدرت تعقل و فکر هم ندارید چون اینها مسائل ماورائی هستند. در نتیجه پرداختن به ادعاهای کسانی که هنوز خودشون رو باور ندارند و در نفی و اثبات خودشون گیر کردند وقت تلف کردن است!!
همین برای اینکه بفهمید که هنوز هم نمیدانید با خودتون چند چند هستید بس است..
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
خوب این مطلب رو برای چندمین بار می گم اما لازمه برای همه خوانندگانی که تا اینجای مطالب این تاپیک رو مطالعه کردند و احتمالا ابهامشون برطرف نشده:
خداوند؛ خالق عالم بوده و فرستاده انبیاء و ادیان
کاملترین دین و آخرین دین خداوند دین اسلام است
دین اسلام زندگی بشری رو بر پایه فطرت، عقل و وحی می داند
برای ورود به دین اسلام از عنصر عقل بهره می گیریم و این مبانی رو اثبات می کنیم:
خداوند و جمیع صفات لایزالش/رسولان الهی و عصمتشان/امامان و عصمتشان/عدل الهی / معاد و رسیدگی به اعمال
وقتی با حکم عقل و با پذیرش عقلی این مبانی، وارد دین شدیم
همین عقل می گوید اینک وقت توجه به آثار چیزهایی است که با عقل پذیرفته ایم
اثر وجود خدا اعتماد به خدا و باور داشتن قدرت ها و صفات اوست
باور دین خداست
باور رسولان و امامان اوست
باور وحی اعتماد به این مجرای نورانی است
و عمل بر طبق این باور ها...
اگر ما با عقل مبانی را درک کردیم و خلاف اقتضا و اثرات آن عمل کردیم , لاجرم بر خلاف عقل خودمان عمل کرده ایم.
علم بخشی از تاثیر و اقتضاهای عقل بشری در مواجهه با طبیعت است. که در حال تکمیل است و یک فرد عاقل تنها به یافته ها و نایافته های علمی عقل و فطرت و وحی را کنار نمی گذارد.
فطری ترین دلیل بر اثبات ماوراء این است که در تنگا و در سخت ترین شرایط دنیا که دستمان از همه چیز (علم.قدرت.عقل و..) کوتاه است منتظر یک نیروی ماورائی هستیم!
تمام!
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
این لینک ها رو قرار میدم برای اینکه بدانید مطالبی که در قرآن و روایات دین ما بیان شده نه تنها از دیدگاه مسلمانان که از دیدگاه اندیشمندان غیر مسلمان هم مورد توجه و استفاده بوده و هست.
این در حالی است که ما مسلمان هستیم و شاید نتوانیم تعریفی جامع از قرآن که کتاب آسمانی دین ماست ارائه بدهیم!!
و در عمل کردن به آن به هر بهانه ای تمسک می کنیم و فرار می کنیم و خودمان را از دریای معرفت آن محروم می کنیم
در حالی که دانشمندان بسیاری راه خود را از قرآن یافتند... و بر آن اذعان نمودند:
قرآن از دیدگاه دانشمندان انگلیسی
قرآن از دیدگاه دانشمندان هلندی
قرآن از ديدگاه دانشمندان آسيايى
اسلام و قرآن در انديشه گوته
قرآن از ديدگاه دانشمندان كشورهاى مختلف اروپايى
شهید مطهری و رویارویی عقل و دین در تاریخ تفکر غرب - بخش اول
شهیدمطهری و رویارویی عقل و دین در تاریخ تفکر غرب - بخش دوم
مشکل ما مطالعه نکردن و فکر نکردن است
باید بیشتر از اینکه حرف بزنیم اهل مطالعه باشیم
اهل تحقیق باشیم
اگر اهل حقیقت هستیم و واقعا دنبال حقیقت هستیم.
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
همونطور که دوستان اشاره کردند وقتی تاثیر معنوی کلمات از نظر علمی اثبات شده هم کلمات زیبا و با معنای خوب و هم کلمات زشت و با معنای بد
وقتی تاثیر روحیه انسانهای یک شهر بر آب رودخانه ی شهر اثبات شده است
وقتی تاثیر دعا از راه دور حتی در یک قاره و یک کشور دورتر بر انسان های یک کشور دیگر و یک قاره دیگر از نظر علمی اثبات شده است
تاثیر چشم زخم که برخواسته از روحیات منفی و نفوس خبیث است غیر قابل اثبات است؟
(یافته های دکتر هموسوی ژاپنی ...و یکی از خانم های محقق ایرانی .... اگر اشتباه نکنم)
چشم زخم یک نوع تاثیر روحی وجودهای دارای ویژگیهای پلید است بر روی دیگران! همچنانکه اخلاق رحمانی و زیبای افراد بر اطرافیان و نیت های نیک آنها بر عمل دیگران تاثیر می گذارد!
بله بعضی تصور نادرستی از چشم زخم دارند:
اینکه الان تو جامعه اکثر افراد چشمشون شوره و هر کسی تعجب کرد یا گفت : "وااااااااااااااااای عجب چیزی!" باید منتظر یک اتفاق بد باشیم
اینکه کسی از ما تعریف بکند و تعریفش خارج از عرف و قاعده باشد حتما منتظر یک اتفاق بد باشیم و بگیم او با حرفاش چشممان زد!
اینکه اگر کسی چشمانش آبی یا سبز یا تیره ی تیره بود و یا خیره نگاه کرد حتما دارد چشممان می زند!
و ..
نخیر؛ چشم زخم اثر منفی درونی افرادی است که صفت حسادت و خباثت آنها به حدی زیاد است که چشم دیدن خوبی دیگران را ندارند و این صفت آنها و نیت های آنها در عمل دیگران تاثیر می گذارد! همچنان که نیت های پاک و صفات عالی پاک انسانی در نه تنها انسان که در همه طبیعت تاثیر می گذارد...
------------------------------------
جدای از همه اینها (1):
ما در این تاپیک و در پست اول در صدد بیان این مسئله بودیم که یک خرافه رو معرفی کنیم:
"بزنم به تخته"
و خرافه های دیگری که موجب سوء استفاده اشخاص می شود از یک مسئله درست "چشم زخم" و این معنایش نادرست بودن یک مفهوم نیست. بلکه معنایش جا نیفتادن فرهنگ صحیح دینی است و عکس العملهای درست دینی!
-------------------------------------------------------
جدای از همه اینها (2):
برای بار چندم عرض می کنم؛
علم ؛ به معنای مشهور آن که غالبا شامل علوم تجربی و ریاضی و صنعتی است, حیطه آن مادیات و امور طبیعی هستند. و از همیچنین علمی انتظار نمی رود که بخواهد راجع به مسائل غیر مادی و غیر طبیعی اظهار نظر کرده و در مقام اثبات و رد آنها بر آید. و هیچ عاقلی هم این دو حیطه را با هم مخلوط نمی کند که بگوییم اگر این علم نتواند آن مسئله ی ماورائی (غیر مادی) را اثبات کند پس آن مسئله ماورائی (غیر مادی) نادرست است!
مثال: در کنار احساس های مادی پنجگانه ی ما یک احساس غیر مادی به اسم درد را شاید بتوان از نظر علمی علتش را کشف کرد و آن را به عنوان یک مکانیسم دفاعی بدن تعریف و توجیه کرد اما خود درد که یک احساس غیر مادی است را چه کسی توانسته برای ما موشکافی علمی بکند؟ و ما اکتفا می کنیم به اینکه درد یک عکس العمل و مکانیسم دفاعی جسم است در حالی که اینها همه علت هستند اما خود معلول که درد است چیست؟ و به اعتراف همه اهل علم وقتی ما از مسکن های ضد درد استفاده می کنیم در واقع درد را از بین نبرده ایم!!! درد پابرجاست و ما علت های انتقال دهنده درد را خنثی کرده ایم!
شادی و ناراحتی .. غم .. عشق .. چشم زخم اینها اثرات نفسانی و غیر جسمانی است که همه اینها اثرات مادی و جسمانی دارند!!
لذا این جملات مبنای عقلی ندارند:
نقل قول:
اینکه شما پدیده ای رو به وسیله دین اثبات کنید بدون حضور علم؛ آن پدیده تبدیل به حکم نمی شود.
و اما
نقل قول:
من هم می توانم به وسیله اتکا کردن به قوانین داستان نویسی به سادگی شما رو توجیح کنم که "مرد عنکبوتی" وجود دارد.
اگر می توانید این پدیده را به وسیله علم (ابزار سنجش آن) توجیح کنید خوشحال می شوم بدونم. در غیر این صورت بهتر است که قسمت استفتاء پست پاک شود.
http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/51.gif
بنده قبل از اینکه شما بخواهید اثبات کنید که مرد عنکبوتی وجود دارد، خودم اعتراف می کنم که وجود دارد!
البته نه در عالم واقعی
بلکه در دنیای مجازی تفکر و ایده ها، در مغز ها!
همین که انسانی می تواند با تصورات خودش یک داستان را خلق کند یعنی یک مخلوق ذهنی ایجاد کرده است و این مخلوق ذهنی غیر مادی (ماورائی) است پس سخن شما درباره مرد عنکبوتی خود به خود حرف شما را که ماوراء وجود ندارد نقض می کند!
چون شما بخواهید یا نخواهید در عالم ذهن و تخیل چیزی را ایجاد کرده اید و به او وجود بخشیده اید و و این وجود ذهنی است!! اما وجود است.
و جالب است بدانید همین تصورات ماورائی است که مستقیم یا غیر مستقیم (با وساطت اراده انسان) در جسم مادی انسان تاثیر می گذارد و موجب حرکت های جسمانی و .. می شود.
مثلا شما تصور کنید که الان دارید در لوس آنجلس یک کنسرت اجرا می کنید, شور و هیجان شرکت کننده ها, دود و غبار فضای کنسرت, صدای تاثیر گذار شما، و بازخورد مثبت و گلهایی که در انتهای مجلس برای شما روی سن ریخته می شود... اینها همه در عالم ذهن است .. وجود دارد اما در ذهن و در یک دنیای ماورائی (غیر مادی). و این وجودهای ماورائی ذهنی موجب می شود که شما تلاش خودتان را بکنید که به این ایده و خلق ذهنی نزدیک شوید و در آینده ای دور یا نزدیک همان خلق ذهنی را خلق واقعی و خارجی ببخشید!!
مثالی دیگر:
شما اعتماد رو از نظر علم اثبات کنید..
اونوقت به بنده بگید که الان در بین انسانها چیزی به اسم اعتماد وجود دارد یا ندارد.. اگر ندارد پس چرا چنین مفهمومی بین آنها رواج دارد!
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
سلام،
با اجازتون من دو تا موضوع به ذهنم مي رسد که هر کدام را در پست جداگانه اي ارسال مي کنم:
اولا" اينکه يک داستان واقعي خيلي جالب يکي از دوستانم برايم نقل کرده بود که ذيلا" ذکر مي کنم
اين داستان عبرت آموزي است، پيام آن چگونگي رفتار با کساني است که از منطق پاييني برخوردار بوده و عموما" بحث ها را به اغتشاش مي کشند، بشنويم:
داستان:
روزي در مجلسي که موضوع آن در خصوص مولوي و شناخت مثنوي و آثار ديگر مولانا بود حضور داشتم و در آن مجلس علامه جعفري هم حضور داشت و کنار بنده نشسته بود، از قضا يکي از حضار که براي سخنراني پشت تريبون رفته بود فردي کم دانش بود که سخنانش کاملا" بي ربط و مسخره بود، به حدي که من با اطلاعات معمولي هم درک مي کردم که مطالب وي مهملات است!.
من که سخنان سخيف آن فرد را شنيدم خونم به جوش آمد، با خودم گفتم: کي اين طرف را به اين مجلس راه داده؟ اصلا" از مرحله پرت بود!، با خودم گفتم الآن علامه جعفري جواب کوبنده اي به وي خواهد داد، ايشان از منطق بسيار شفافي برخوردار است و بيان شيوايي هم دارد و چنان پاسخ کوبنده اي به وي خواهد داد که همه حضار لذت برده و طرف شرمنده شود!
(جهت اطلاع عرض کنم که مرحوم علامه جعفري يکي از بزرگترين محققان در مبحث مولوي شناسي و داراي تفسير مثنوي در بيست جلد است)
سخنران همچنان داشت حرف مي زد و به خيال خود اظهار فضل مي کرد! نگاهي به علامه جعفري انداختم، داشتند چاي مي خوردند، چاي را در نعلبکي ريخته و فوت کردند تا کمي خنک شود، بعد نعلبکي را بر لب گذاشته و چاي را نوشيدند.
همانطور که نعلبکي را از دهان دور مي کردند، نيم نگاهي به من انداختند و ديدند که من با يک حالت برافروخته دارم ايشان را نگاه مي کنم، لبخندي بر لبشان آمد و با خنده خطاب به من با آن لهجه شيرين ترکي خود گفتند: "دي يير دا" (يعني يه چيزي مي گه ها!)
يعني به نوعي طرف را به ريشخند گرفتند که: واسه خودش دارد يک چيزي مي گه ها![nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
به عبارتي پشيزي براي طرف ارزش قائل نشدند که بخواهند جوابش را بدهند!
خنده ام گرفت، هم به طرز برخورد ايشان و هم به تفاوت ديدگاه من و علامه جعفري!
ديدگاه من حقير کجا بود (که فکر مي کردم بايد جواب طرف را داد) و ديدگاه علامه کجا![nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
مطلب دومم را هم بعدا" در پست جداگانه عرض خواهم کرد.
موفق باشيد[golrooz]
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
همونطور که دوستان اشاره کردند وقتی تاثیر معنوی کلمات از نظر علمی اثبات شده هم کلمات زیبا و با معنای خوب و هم کلمات زشت و با معنای بد
وقتی تاثیر روحیه انسانهای یک شهر بر آب رودخانه ی شهر اثبات شده است
وقتی تاثیر دعا از راه دور حتی در یک قاره و یک کشور دورتر بر انسان های یک کشور دیگر و یک قاره دیگر از نظر علمی اثبات شده است
تاثیر چشم زخم که برخواسته از روحیات منفی و نفوس خبیث است غیر قابل اثبات است؟
(یافته های دکتر هموسوی ژاپنی ...و یکی از خانم های محقق ایرانی .... اگر اشتباه نکنم)
چشم زخم یک نوع تاثیر روحی وجودهای دارای ویژگیهای پلید است بر روی دیگران! همچنانکه اخلاق رحمانی و زیبای افراد بر اطرافیان و نیت های نیک آنها بر عمل دیگران تاثیر می گذارد!
بله بعضی تصور نادرستی از چشم زخم دارند:
اینکه الان تو جامعه اکثر افراد چشمشون شوره و هر کسی تعجب کرد یا گفت : "وااااااااااااااااای عجب چیزی!" باید منتظر یک اتفاق بد باشیم
اینکه کسی از ما تعریف بکند و تعریفش خارج از عرف و قاعده باشد حتما منتظر یک اتفاق بد باشیم و بگیم او با حرفاش چشممان زد!
اینکه اگر کسی چشمانش آبی یا سبز یا تیره ی تیره بود و یا خیره نگاه کرد حتما دارد چشممان می زند!
و ..
نخیر؛ چشم زخم اثر منفی درونی افرادی است که صفت حسادت و خباثت آنها به حدی زیاد است که چشم دیدن خوبی دیگران را ندارند و این صفت آنها و نیت های آنها در عمل دیگران تاثیر می گذارد! همچنان که نیت های پاک و صفات عالی پاک انسانی در نه تنها انسان که در همه طبیعت تاثیر می گذارد...
------------------------------------
جدای از همه اینها (1):
ما در این تاپیک و در پست اول در صدد بیان این مسئله بودیم که یک خرافه رو معرفی کنیم:
"بزنم به تخته"
و خرافه های دیگری که موجب سوء استفاده اشخاص می شود از یک مسئله درست "چشم زخم" و این معنایش نادرست بودن یک مفهوم نیست. بلکه معنایش جا نیفتادن فرهنگ صحیح دینی است و عکس العملهای درست دینی!
-------------------------------------------------------
جدای از همه اینها (2):
برای بار چندم عرض می کنم؛
علم ؛ به معنای مشهور آن که غالبا شامل علوم تجربی و ریاضی و صنعتی است, حیطه آن مادیات و امور طبیعی هستند. و از همیچنین علمی انتظار نمی رود که بخواهد راجع به مسائل غیر مادی و غیر طبیعی اظهار نظر کرده و در مقام اثبات و رد آنها بر آید. و هیچ عاقلی هم این دو حیطه را با هم مخلوط نمی کند که بگوییم اگر این علم نتواند آن مسئله ی ماورائی (غیر مادی) را اثبات کند پس آن مسئله ماورائی (غیر مادی) نادرست است!
مثال: در کنار احساس های مادی پنجگانه ی ما یک احساس غیر مادی به اسم درد را شاید بتوان از نظر علمی علتش را کشف کرد و آن را به عنوان یک مکانیسم دفاعی بدن تعریف و توجیه کرد اما خود درد که یک احساس غیر مادی است را چه کسی توانسته برای ما موشکافی علمی بکند؟ و ما اکتفا می کنیم به اینکه درد یک عکس العمل و مکانیسم دفاعی جسم است در حالی که اینها همه علت هستند اما خود معلول که درد است چیست؟ و به اعتراف همه اهل علم وقتی ما از مسکن های ضد درد استفاده می کنیم در واقع درد را از بین نبرده ایم!!! درد پابرجاست و ما علت های انتقال دهنده درد را خنثی کرده ایم!
شادی و ناراحتی .. غم .. عشق .. چشم زخم اینها اثرات نفسانی و غیر جسمانی است که همه اینها اثرات مادی و جسمانی دارند!!
لذا این جملات مبنای عقلی ندارند:
و اما
[/right]
بنده قبل از اینکه شما بخواهید اثبات کنید که مرد عنکبوتی وجود دارد، خودم اعتراف می کنم که وجود دارد!
البته نه در عالم واقعی
بلکه در دنیای مجازی تفکر و ایده ها، در مغز ها!
همین که انسانی می تواند با تصورات خودش یک داستان را خلق کند یعنی یک مخلوق ذهنی ایجاد کرده است و این مخلوق ذهنی غیر مادی (ماورائی) است پس سخن شما درباره مرد عنکبوتی خود به خود حرف شما را که ماوراء وجود ندارد نقض می کند!
چون شما بخواهید یا نخواهید در عالم ذهن و تخیل چیزی را ایجاد کرده اید و به او وجود بخشیده اید و و این وجود ذهنی است!! اما وجود است.
و جالب است بدانید همین تصورات ماورائی است که مستقیم یا غیر مستقیم (با وساطت اراده انسان) در جسم مادی انسان تاثیر می گذارد و موجب حرکت های جسمانی و .. می شود.
مثلا شما تصور کنید که الان دارید در لوس آنجلس یک کنسرت اجرا می کنید, شور و هیجان شرکت کننده ها, دود و غبار فضای کنسرت, صدای تاثیر گذار شما، و بازخورد مثبت و گلهایی که در انتهای مجلس برای شما روی سن ریخته می شود... اینها همه در عالم ذهن است .. وجود دارد اما در ذهن و در یک دنیای ماورائی (غیر مادی). و این وجودهای ماورائی ذهنی موجب می شود که شما تلاش خودتان را بکنید که به این ایده و خلق ذهنی نزدیک شوید و در آینده ای دور یا نزدیک همان خلق ذهنی را خلق واقعی و خارجی ببخشید!!
مثالی دیگر:
شما اعتماد رو از نظر علم اثبات کنید..
اونوقت به بنده بگید که الان در بین انسانها چیزی به اسم اعتماد وجود دارد یا ندارد.. اگر ندارد پس چرا چنین مفهمومی بین آنها رواج دارد!
در ابتدا که حرف از لینک دادن و دعوت به مطالعه شد؛ من به نظر شما احترام می گذارم و مطالب را مطالعه خواهم کرد. ولی خب در جواب این سوالاتی که پرسیدین من نیز مقالاتی را قرار می دهم:
در ابتدا در رابطه با احساس برخی از پدیده ها و یا اثبات خود خداوند و روح و موارد ماوراء طبیعی با احساس:
http://zandiq.com/2009/09/08/khoda-ra-bayad-ehsas-kard/
دوم در رابطه با اینکه عقل بشر ناقص است و علم نمی تواند جواب این گونه مسائل ماورایی را بدهد (در رابطه با سوال راجع به اعتماد):
http://zandiq.com/2008/11/22/aghle-b...lm-naghes-ast/
سوم اینکه اصلا روح وجود ندارد(که قبل تر نیز بحث شد ولی شما پاسخ درستی در رابطه با آن ندادید). مقاله کاملی در این رابطه:
http://zandiq.com/2008/09/07/chera-rooh-vojod-nadarad/
-------
در ضمن شما نیز می گویید چیزی مانند مرد عنکبوتی و بتمن در داستان ها و خیالات وجود دارد. من نیز همین را می گویم. پس به نقطه ای مشترک رسیدم. من نیز می گویم روح و موارد ماورایی وجود ندارند مگر اینکه شما دین را بپذیرید.