پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
مورد چهارم :
در زمستان سال 1982 ، جان ردلند پزشک 42 ساله متاهل و دارای 2 فرزند ، به موسسه ملی بهداشت روانی اقدم کرد . او اظهار داشت که طی چند هفته گذشته ،
احساس کرده که دوباره در شرف ابتلا به افسردگی است . جان گفت که نخستین بار در سن 21 سالگی پس از نقل مکان از محل زندگیش در یک ناحیه مرکزی فلوریدای
واشنگتن ، دچار افسردگی شده است . وقتی او وارد دانشکده پزشکی شد ، تا 4 زمستان متوالی افسردگیش عود کرد ، طی آخین دوره این رویدادها ، در بیمارستان
بستری شد و به او گفتند به دلیل افسردگی عودکننده ، بعید است که بتواند پزشک شود ، در حالیکه هدف همیشگی او ، در زندگی پزشک شدن بود . افسردگی او تداوم
یافت ، و در سال بعد ، فقط با روش رواندرمانی تحت معالجه قرار گرفت . در بهار بعد افسردگیش بهبود یافت و تا چند سال حالش خوب بود . و توانت دانشکده پزشکی و
دوره کارآموزی را به پایان برساند . با وجود این ، پیش از آنکه درخواست شرکت در برنامه درمانی موسسه ملی بهداشت روانی را مطرح نماید ، افسردگیش به مدت 9
سال در فصل زمستان عود کرده بود . جان حالا متوجه این موضوع شده است که دوره های افسردگی او به ظاهر از الگوی یکسانی پیروی می کنند .
در بیشتر سالها ، آغاز افسردگی تدریجی ، اما گاهی اوقات ناگهانی ، و در پاسخ به برخی فشارهای روانی محیطی رخ داده است . در حالت افسردگی ، جان خواب آلوده
و بی حال ، بی احساس ،تحریک پذیر ، و بدبین می شد . خلق او صبحها بدتر بود . در سرتاسر شب خوابش نمی برد ، هوس خوردن کربوهیدرات می کرد ( مانند : نان ،
کیک ، شیرینی ) و وزن بدنش افزایش می یافت متوجه شده که اندازه لباسهای زمستانیش حداقل 2 شماره بزرگتر از لباسهای تابستانی اوست . به یاد می آورد که یکبار
هنگام گذراندن تعطیلات زمستانی در برموردا ، احساس بهتری داشت و چند روز پس از رسیدن به آنجا خلق او بهبود یافته بود ، باوجود این چندروز پس از بازگشت به خانه
، افسردگیش عود کرد . او همچنین یک زمستان بسیار دشوار را به یاد می آورد که در سیراکوز نیویورک مشغول به کار بوده است . این رابطه میان وضع هوا ، ناحیه
جغرافیایی و خلق اوو موجب شگفتگیش شده و از خود می پرسید که آیا به راستی شرایط اقلیمی ممکن است بر تغییرات خلقی او تاثیر داشته باشد ؟
- جان به کدامیک از انواع اختلال افسردگی مبتلا بود ؟؟
- پاسخ شما به سوال جان چیست ؟
پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
برخی افراد از علائم افسردگی ناشی از تغییر فصل در پاییز و زمستان رنج می برند.
علائمی که در فصل های دیگر مانند بهار و تابستان فروکش کرده و دیده نمی شود.
به این علائم(s.a.d) یاseasonal affective disorder یا افسردگی وابسته به فصل(افسردگی فصلی) می گوییم.
در واقع (sad) به اختلالات خلقی گفته می شود که به دلیل تغییرات طول مدت روز در فصل های مختلف به وجود می آید.
پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
مورد پنجم :
آنا زن 34 ساله ای بود که در شهر دوبلین ایرلند ، به عنوان منشی یک پزشک کار می کرد ، و برای درمان معرفی شده بود . او گفت طی 5 ماه گذشته همواره ازین می
ترسیده است که مبادا در حضور مردم ادرار کند . البته او هیچ وقت در عمل این کار را نکرده بود ، و خودش این افکار را بی معنا تلقی می کرد .
هروقت او از خانه بیرون می رفت ، این ترس تفکرش را تحت سلطه قرار می داد و برای جلوگیری از رخداد آن به اقدامهای احتیاطی متوسل می شد ؛ او همیشه از نوار
بهداشتی استفاده می کرد ؛ زیاد از خانه دور نمی شد ، مایعات کم مصرف می کرد و میز کارش را در نزدیکی دستشویی قرار داده بود . دوهفته پیش از مراجعه برای
مشاوره به دلیل آنکه این ترس در او بسیار شدت یافته بود سرکارش حاضر نشد .
او با دشواری به یاد می آورد که پدر مرحومش هم ترس از ادرار کردن در حضور دیگران داشته است ، و هرروز پیش از ترک خانه بارها دسستشویی می رفت و از خوردن
هرگونه مایعات خودداری می کرد . خواهر کوچکتر او که دچار تشریفات نظافت بود با موفقیت درمان شده بود .
آنا ، 10 سال قبل بستری شده بود به دلیل اینکه مبادا به سیفلیس دچار شده باشد ، هرچند شواهد پزشکی که حاکی از این بیماری باشد وجود نداشت . آنا همواره
شخصی مضطرب و نامطئن بود و اعضای خانواده اش او را بسیار محتاط و کمال گرا تلقی می کردند .
او هنگام مصاحبه آشکارا مضطرب به نظر می رسید ، و گفت در مورد مشکلاتش ناامید است . مشکل خواب داشت و طی روز نیز انرژی نداشت . گرچه اشتهایش اندک بود
، اما از وزن بدنش کاسته نشده بود .
- مشکل آنا چه بود ؟
پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نارون1
مورد پنجم :
- مشکل آنا چه بود ؟
سلام
من فکر میکنم آنا دچار اختلال مرزی شده از نوع نورزگرایی بالا شده است ، که علائم آن
عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری، میباشد.
و یا مورد دیگه که بهش مشکوکم وسواسی:كمال گرا، دارای عادت خشك و مردد بوده و نیازهای طبیعی خود را مهار می كنند.
پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
zoh_reh
سلام
من فکر میکنم آنا دچار اختلال مرزی شده از نوع نورزگرایی بالا شده است ، که علائم آن
عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری، میباشد.
و یا مورد دیگه که بهش مشکوکم وسواسی:كمال گرا، دارای عادت خشك و مردد بوده و نیازهای طبیعی خود را مهار می كنند.
سلام
ممنون از همراهی شما [golrooz]
اختلال های روانی ممکن است در برخی نشانه ها مشترک باشن و به خاطر همین باید تشخیص افتراقی قرار بدیم
نشانه ها رو باهم مرور میکنیم :
- ترس از اینکه به طور غیرارادی در حضور دیگرانن ادرار کند
- به دلیل ترس ، فعالیتهای معمولی اش را محدود کرده بود
- ترس از موقعیتهایی که فرار از آنها ممکن است دشوار باشد
- آشکار شدن نشانه های حاکی از شرمساری و ترس ، هراس از مکان های باز >>>>
هروقت او از خانه بیرون می رفت ، این ترس تفکرش را تحت سلطه قرار می داد و برای جلوگیری از رخداد آن به اقدامهای احتیاطی متوسل می شد
** سابقه وحشت زدگی وجود نداره
++
نشانه هایی مثل :
کم اشتهایی ، بی خوابی ، کاهش انرژی
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[cheshmak]
پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
با سلام
با توجه به اینکه فوبیا ترس نامعقول و شدید از یک موضوع یا یک واقعیته، آنا باید دچار نوعی فوبیا باشد.
ترس واکنش به یک خطر است ولی در مورد آنا این ترس یک ویژگی محافظتی است.یعنی به نوعی با ترس، از خود محافظت میکند.
به نظر میرسد آنا به فوبی موقعیتی یا شاید هم فوبی اجتماعی دچار است.
ممنون از حوصله شما[golrooz]
پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
zoh_reh
با سلام
با توجه به اینکه فوبیا ترس نامعقول و شدید از یک موضوع یا یک واقعیته، آنا باید دچار نوعی فوبیا باشد.
ترس واکنش به یک خطر است ولی در مورد آنا این ترس یک ویژگی محافظتی است.یعنی به نوعی با ترس، از خود محافظت میکند.
به نظر میرسد آنا به فوبی موقعیتی یا شاید هم فوبی اجتماعی دچار است.
ممنون از حوصله شما[golrooz]
سلام
مرسی از دقت و تشخیصتون ..... کاملا درسته ، آنا دچار فوبیا هست ازنوع آگورا فوبیا ( گذرهراسی ) بدون سابقه وحشت زدگی
چرا فوبیای اجتماعی نشد ؟؟
در فوبی اجتماعی شخص میخواهد یک فعالیت ارادی انجام بده ( مثل : صحبت کردن ، غذاخوردن ، نوشتن ، ادرار کردن و ..) و می ترسد که فعالیت عادی در اثر علایم اضطراب دچار اختلال
شود ( مانند : ناتوانی در صحبت کردن ، خفه شدن هنگام غذا خوردن ، لرزش هنگام نوشتن ، ناتوانی در ادرار کردن ) . ولی در آگورافوبیا یا گذرهراسی بدون سابقه وحشت زدگی ، شخص
می ترسد که ناگهان نشانه ای بروز بدهد که ربطی به فعالیت موردنظر نداره ( مثلا تنگی نفس یا ناراحتی قلبی موقع خرید کردن ، ادرار کردن غیرارادی در بیرون از خانه ، سرگیجه هنگام عبور
از خیابان )
اضافه کنم آنا افسرده هم هست باتوجه به نشانه های اضافی که گفته شده ( کم اشتهایی و بی خوابی و کاهش انرژی و .. )