پاسخ : شاید این همان دریایی باشد که در قرآن آمده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
s.r.sahar
اگربخوایم واقعا درباره ی این موارد یعنی معجزات قران در علم مطالعه کنیم خداروشکر هم کتاب موجوده وهم بایه سرچ داخل اینترنت میتونیم انواعش رو ببینیم که بادلیل ومدرک هم بیان شده ونیازی به گفتن من نیست
البته اگربخواهیم واقعا تحقیق کنیم بعدنظربدیم نه اینکه فقط حرف بزنیم وروی اعتقادات خودمون با تعصب زیادبمونیم.ولی یه موردش رو در زیر بیان کردم.
درباره مرکز کره ی زمین هم یه مطلب به نام شگفتی موقعیت جغرافیایی کعبه درزمین رو گذاشتم که فکرکنم همه بارها اون رو شنیدن ومطالعه کردن ولی من دوباره گذاشتم تا یاداوری بشه.
چندی پیش تيمي از دانشمندان آمريكايي دريافتند كه برخي از گياهان استوايي فركانس هايي مافوق صوت از خود صادر مي كنند كه به وسيله دستگاه هاي پيشرفته علمي ثبت شده است.دانشمندان حدود سه سال به تحقيق ومطالعه اين وضعيت حيرت آور پرداختند و سرانجام دريافتند كه اين پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل شده و بيش از صد مرتبه در ثانيه تكرار مي شوند. يك تيم آمريكايي اين آزمايش را در برابر يك گروه علمي در انگليس انجام دادند كه در بين اين گروه، يك دانشمند مسلمان هندي الاصل نيز قرار داشت. بعد از 5 روز آزمايش، گروه انگليسي از اين مساله بسيار شگفت زده شدند ولي دانشمند مسلمان انگليسي گفت: مامسلمانان اين مساله را در 1400 سال پيش تفسير كرده ايم. دانشمندان از اين سخن وي بسيار حيرت زده شدند و اصرار كردند كه آن را برايشان شرح دهد. دانشمند مسلمان اين آيه قرآن را قرائت كرد: «و هيچ موجودي نيست جز آن كه او را به پاكي مي ستايد ولي شما ذكر تسبيحشان را نمي فهميد. او بردبار و آمرزنده است.»زماني كه اسم جلاله «الله» بلند شد، پالس هاي مافوق صوت به الكتريسته نوري تبديل و بر روي مانيتورها ظاهر گشت.پروفسور «وليام براون» مسئول اين تيم تحقيقاتي با اين دانشمند مسلمان براي شناخت دين اسلام به گفت و گو پرداخت و دانشمند مسلمان براي وي دين اسلام را تشريح كرده و يك جلد قرآن مجيد به همراه تفسير آن به زبان انگليسي را به وي اعطا كرد. براون شهادتين را گفت و مسلمان شد
دوست گرامی؛ من به شخصه نمی خواهم بگویم مطالب قرآن خلاف علم است (اگر چه، اگر روزی کسی پیدا شد و با دلیل محکم تشکیکی در برخی مطالب آن ایجاد کرد، ضمن گذاشتن احترام بسیار زیاد به وی، سعی می کنم یک دلیل واقعا علمی برای پاسخ به وی بیابم)؛ بحث بر سر همین مطالب بی نام و نشان و یقینا بدون مرجع و منبع درست و درمون است.
به عنوان مثال در نوشتاری که ذکر فرموده اید :
_ واژه «پالس» در اینجا غلط است چون مربوط به سیگنالهای دیجیتال (موج مربعی) است
و ما در فیزیولوژی گیاهان، تنها امواج الکتریکی آنالوگ (Bioelectricity) داریم.
_ عبارت «مافوق صوت» در اینجا غلط است چون ما، فرکانسهای صوتی بالاتر از 20000 سیکل در ثانیه را فرکانس مافوق صوت می شناسیم و نه 100Hz را.
_ در بیو فیزیک، آستانه شنوائی انسان بین 20 هرتز تا 20KHz است. یعنی اگر صدائی با بسامد بالاتر از 20 نوسان در ثانیه ایجاد شد، گوش شما از طریق یک میکروفن متصل به یک دستگاه تقویت کننده صوتی، قادر است مستقیما آن را آشکار کند. به عبارت ساده تر، اگر گیاهی یک نوسان صوتی با فرکانس 100Hz ایجاد می کرد، شما آن را می شنیدید.
_ همانطور که فرموده اند، ما الکتریسیته نوری نداریم و برای اندازه گیری دامنه و فرکانس یک موج صوتی هم، اساسا نیازی به تبدیل آن به نور نیست و می توان تنها با یک آمپیلیفایر و سپس با استفاده از یک دستگاه Audiometer اینکار را انجام داد.
.
پاسخ : شاید این همان دریایی باشد که در قرآن آمده
سلام خدمت دوستان عزیز
لازمه چند مطلب روشن بشه
قرآن قداست و حقانیت و بزرگی خودش رو از انسان ها و اثبات یا تطبیق علوم نمی گیره. بلکه قرآن کلامی است از طرف خدای عالمیان و معجزه ایست که شکی در او نیست و نیاز به اثبات علمی جهت حقانیت و .. نداره.
بله اگر دریچه ای از علم به روی انسان باز شد که منطبق بر کلام الهی بود, این امر تایید به حساب میاد و میشه دلها رو با اون مستحکم تر کرد.
باید حواسمون باشه گاهی بعضی مطالب رو به عنوان مصادیق آیات الهی پخش می کنند که اتقان علمی و مستند علمی نداره بعد اینجوری می خواهند قرآن رو ضعیف جلوه بدهند که از هیچ یک مسئله ای بسازند که یک مسئله اثبات شده علمی بر خلاف آیات قرآن است. این رو خیلی ما بچه مسلمونا باید حواسمون باشه. لذا تا وقتی مسئله ای برامون اتقان و استناد علمی دقیق نداره نقل نکنیم.
البته انصاف هم بدم به استارتر محترم که از کلمه "شاید" استفاده کرده و بصورت قطعی حمل بر واقعیت نکرده بودند.
گاهی اگر مسائلی در ظاهر با قرآن جور در نمیاد نباید سریع عکس العمل منفی نشون بدیم چون قرآن طبق نظر اهل بیت علیهم السلام و همچنین علمای ادب دارای ژرف معنایی است که هم ظاهر دارد و هم باطن های متعدد . لذا همانطوری که نظریه های علمی و گاهی اثبات شده های علمی هم مورد نقد قرار می گیرند شاید مسائلی که در ظاهر با قرآن مطابق نیست بعدا اصلاح بشوند و تطابق آنها معلوم شود. و این احتمال قوی رو هم بدیم که قرآن کریم نیاز به مفسری از جنس اهل بیت علیهم السلام دارد تا ژرفای معنایی اون رو نشون بدهد و اگر چیزی بر ما مخفی است دلیل بر نبودن یا ضعف نیست.
(ظاهر قرآن برای همه حجت و قابل فهم است و خداوند از ما انسان ها عمل به همین ظواهر -محکمات- رو می خواد تا به سعادت برسیم و دقت در معانی مستحب است).
پاسخ : شاید این همان دریایی باشد که در قرآن آمده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
لازمه چند مطلب روشن بشه
سلام
بااجازه بنده هم چند خطی بنویسم اگه اشتباه بود شما بفرمایین
به نظرم فرق هست بین اینکه آیا میخواهیم از قرآن به علم برسیم یا از علم برا اثبات حقانیت قرآن استفاده کنیم
اگه بخواهیم از قرآن به علم برسیم باید روش تفکر و تحقیق رو در پیش بگیریم اما اینکه بخواهیم از علم برا اثبات حقانیت قرآن استفاده بکنیم در واقع علم را اصل و قرآن کریم رو محتاج علم ناقصی که به مرور با گذشت زمان تکمیل یا رد می شود دانسته ایم.که در این صورت قرآن کتابی مثه کتب بشری هست که محتاج کشف ما انسانهاست.
علم می تواند دلالت بر رجوع به سوی حقیقت کند اما از اثبات حقیقت کلی عاجز است چون خودش ناقص هست.
بعنوان مثال برا اثبات وجود حقیقی و اندازه قد یه آدم اگه رجوع به سایه اش بکنیم اشتباه مرتکب شده ایم گرچه سایه دلالت بر وجود یک نفر دارد.چون سایۀ فرد تحت تاثیر علتهای گوناگون هست و خود معلول علتهای دیگری چون آفتاب؛ زاویۀ قرارگیری منبع نور با فرد و... است.
چون بشر احاطۀ کامل بر تمامی علوم حقیقی و اثبات شده ندارد نمی تواند با برخی علم ناقص به اثبات حقیقت کلی بپردازد.
کتاب قرآن کریم کتاب علمی محض نست که یک دانشمندی نوشته باشد که با کشف برخی علوم دیگه حقانیتش تغییر کنه یا کامل بشه و برخی آیاتش تغییر کنه. کتابی است که تمامی آن چیزی که برا سعادت و خوشبختی هرفرد لازم هست رو دارد.
برا اثبات یک کلیت رجوع به برخی یافته های ناقص کاری بس اشتباه هست.اینو هر عقل سلیمی می تواند دریابد.
و قرآن هیچ نیازی به علوم دیگر برا اثبات حقانیتش ندارد. این علوم هستند که باید کامل بودن خودشان را اثبات کنند.
پاسخ : شاید این همان دریایی باشد که در قرآن آمده
با عرض سلام و احترام به همه دوستان،
من همه مطالب پست را خواندم، تقريبا" همه عزيزان مطالب متين و قابل تاملي را بيان کرده اند.
من هم با اجازه مطالبي را بيان مي کنم:
اول يک آيه از قرآن بيان کنم:
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ(آل عمران: 7).
این خداوند است که اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد. قسمتهايي از آن، آيات محكم [صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند و [قسمتهايي] ديگر متشابهاتند [كه تأويل پذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف و کجی است، براى فتنه جويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مي كنند، با آنكه تأويلش را جز خدا كسى نمي داند. و ريشه داران در دانش [آنان كه] مي گويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر ني شود.
اين يکي از زيباترين آيات قرآن است، که ما را به تدبر در آن وا مي دارد. نه اينکه "ملا لغتي وار" درباره آياتش قضاوت کنيم.
در مورد "علم" و "قرآن" واقعيت امر اين است که در آگاهي ما نسبت به آنها نقطه هاي مجهول بسياري وجود دارد.
مثلا" در علم امروز مستندات زيربنايي چيزهايي است که هيچ تفسيري براي آنها نداريم! .... مثلا" ماهيت ماده! انرژي! جاذبه! الکتريسيته! کوارت ها! زمان! و ....
(همين جا جواب اونهايي که با علم مي خواهند قرآن را رد کنند هم بدهم: آقا جون اين علم که خودش را يکي بايد ثابت کند! چطور مي خواهد قرآن را رد کند! به قول معروف: تو اول برادريت را ثابت کن ...)
يا مثلا" درباره همين موضوع محل رسيدن دو دريا به هم در قرآن به طور قطع ما نمي توانيم اظهار نظر کنيم.
ولي به دليل نداشتن آگاهي نه "علم" را رد مي کنيم و نه "قرآن" را. چون نتيجه عملي آنها را در زندگي ديده ايم.
وقتي يک دارو مريضي ما را خوب مي کند آن را مي خوريم، حتما" نبايد بدانيم چطور عمل مي کند که ما خوب مي شويم!
فقط نکته مهمي که هست انحرافاتي است که ممکن است در اين ميان رخ بدهد، و اون اين است که عده اي بخواهند وسط اين ابهامات مطالبي خرافاتي را جابزنند.
مثلا" همين چند روز پيش چند موردشان در سايت مطرح شده بود، که البته ازشان نام نمي برم.
لذا در اين موارد من پيشنهاد مي کنم زياد به موضوع دامن نزنيم، اصلا" محل نگذاريم. چون اغلب هم مواردي هستند که به کار زندگي روزمره ما نمي آيند.
در آخر يک نکته را عرض کنم: به نظرم شروع کننده اين مطلب در کل يک جورايي اصل منظورش اين بوده که با ديدن آن تصوير آدم ياد آيات قرآن مي افتد.
من که اين حس را داشتم، از سويي عظمت طبيعت خداوند وقتي که در محل گرفتن اون عکس باشي آدم را مي گيرد (هرجا و به هر دليل که اتفاق افتاده فرقي نمي کند)
و از سويي ناخودآگاه ياد داستان حضرت موسي و خضر هم مي افتم، اونجا که در محل رسيدن دو دريا به هم ماهي خود را فراموش کردند و .... که در آن ماجرا هم يک مفهومي بزرگ پشت يک رويداد تاريخي دارد براي ما بازگو مي شود.
اتفاقا" چه جالب است، در آن داستان هم بحث سر همين بوده که در مورد چيزهايي که آگاهي نداريم اظهار نظر نکنيم.
موفق باشيد.
پاسخ : شاید این همان دریایی باشد که در قرآن آمده
ببخشیداگرمن اشتباه کردم وبدون منبع مطلبی رو بیان کردم.من هیچ وقت برای نظراتم تعصب اضافه والکی ندارم واگرببینم نظرات دیگران براساس منطق وعقل باشه بعداز تحقیق بیشترباکمال میل قبول می کنم.
از تمام بچه هایی که درباره ی تایپیک من نظر دادن ویا بچه هایی که خیلی خوب منوراهنمایی کردن بسیارممنونم. [golrooz][tashvigh] از این پست خیلی چیزا یاد گرفتم. درسته قران نیاز به اثبات نداره.
پاسخ : شاید این همان دریایی باشد که در قرآن آمده
با تشکر از همه عزیزانی که در بحث شرکت کردند
[golrooz]بنا داریم که بحث هایی که به جمع بندی مناسبی می رسند بسته شوند[golrooz]
اگر مطلب بخصوصی بود با هماهنگی مدیر بخش در این تاپیک ارسال می شود