در اوج آبی آسمان
نگاهت امید روزهای نیامده
و صدای قلبت
تک تک دقیقه های انتظار
نمایش نسخه قابل چاپ
در اوج آبی آسمان
نگاهت امید روزهای نیامده
و صدای قلبت
تک تک دقیقه های انتظار
رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
دلم سبز میخواهد امروز
و پرواز صدها کبوتر؛
بیا زیر پلک مرا آسمان کن.
نگاهي به روي نهر خروشان خم شد:
تصويري شكست.
خيالي از هم گسيخت.
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
يادگارش در آغاز سفر همراهم بود.
هنگامي كه چشمش بر نخستين پرده بنفش نيمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم....[narahatish]
مرغان سفر کرده بازگشتند
آسوده ز سرما به آشیانها
سرخوش ز نشاط بهار بنگر
مرغابیکان را به آبدانها
آنچنان روشن كه من در خواب،
دم به دم با خويش مي گويم كه :
بيداري ست ، بيداري ست، بيداري[golrooz]
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوزترین گدازه از عشق بگیر
روزگار وصل خویشان یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد