پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
- شاخه هاى پربار توحيد:
معمولا براى توحيد چهار شاخه ذكر مىكنند:
الف) توحيد ذات
(آنچه در بالا شرح داده شده).
ب) توحيد صفات
يعنى خداوند نه صفاتش زائد بر ذات اوست، و نه جدا از يكديگرند، بلكه وجودى است تمامش علم، تمامش قدرت، تمامش ازليت و ابديت.
اگر غير از اين باشد لازمهاش تركيب است، و اگر مركب باشد محتاج به اجزا مىشود و شىء محتاج هرگز واجب الوجود نخواهد بود.
ج) توحيد افعالى
يعنى هر وجودى، هر حركتى، هر فعلى در عالم است به ذات پاك خدا بر مىگردد حتى افعالى كه از ما سر مىزند به يك معنى از اوست، او به ما قدرت و اختيار و آزادى اراده داده، بنابر اين در عين حال كه ما فاعل افعال خود هستيم، و در مقابل آن مسؤوليم، از يك نظر فاعل خداوند است، زيرا همه آنچه داريم به او باز مىگردد.
د) توحيد در عبادت:
يعنى تنها بايد او را پرستش كرد و غير او شايسته عبوديت نيست، چرا كه عبادت بايد براى كسى باشد كه كمال مطلق و مطلق كمال است، كسى كه از همگان بىنياز است، و بخشنده تمام نعمتها، و آفريننده همه موجودات، و اين صفات جز در ذات پاك او جمع نمىشود.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread603.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
شاخه هاى توحيد افعالى
توحيد افعالى نيز به نوبه خود شاخههاى زيادى دارد كه در اينجا به شش قسمت از مهمترين فروع آن اشاره مىكنيم.
1- توحيد خالقيت
همانگونه كه قرآن مىگويد: «بگو: خداوند آفريدگار همه چيز است» (رعد/ 16).
دليل آن هم روشن است وقتى با دلائل گذشته ثابت شد واجب الوجود يكى است، و همه چيز غير از او ممكن الوجود است، بنابر اين خالق همه موجودات نيز يكى خواهد بود.
2- توحيد ربوبيت
يعنى مدبّر و مدير و مربّى و نظام بخش عالم هستى تنها خداست، چنانكه قرآن مىگويد: «آيا غير خدا را پروردگار خود بطلبم در حالى كه او پروردگار همه چيز است»؟ (انعام/ 164).
دليل آن نيز وحدت واجب الوجود و توحيد خالق در عالم هستى است.
3- توحيد در قانونگذارى و تشريع
چنانكه قرآن مىگويد: «هر كس كه به آنچه خدا نازل كرده است حكم نكند كافر است» (مائده/ 44).
زيرا وقتى ثابت كرديم مدير و مدبّر اوست، مسلما غير او صلاحيت قانونگذارى نخواهد داشت، چون غير او در تدبير جهان سهمى ندارد تا قوانينى هماهنگ با نظام تكوين وضع كند.
4- توحيد در مالكيت
خواه «مالكيت حقيقى» يعنى سلطه تكوينى بر چيزى باشد، يا «مالكيت حقوقى» يعنى سلطه قانونى بر چيزى اينها همه از اوست.
چنانكه قرآن مىگويد: «مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين مخصوص خداست» (آل عمران/ 189).
و نيز مىفرمايد: «انفاق كنيد از اموالى كه خداوند شما را نماينده خود در آن قرار داده» (حديد/ 7).
دليل آن هم همان توحيد در خالقيت است، وقتى خالق همه اشيا اوست طبعا مالك همه اشيا نيز ذات مقدس اوست بنابر اين هر ملكيتى بايد از مالكيت او سر چشمه گيرد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread603.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
5- توحيد مالكيت
مسلما جامعه بشرى نياز به حكومت دارد، چون زندگى دسته جمعى بدون حكومت ممكن نيست، تقسيم مسؤوليتها، تنظيم برنامهها، اجراى مديريتها و جلوگيرى از تعديات و تجاوزها، تنها به وسيله حكومت ميسر است.
از طرفى اصل آزادى انسانها مىگويد هيچ كس بر ديگرى حق حكومت ندارد، مگر آنكه مالك اصلى و صاحب حقيقى اجازه دهد، و از همين جاست كه ما هر حكومتى را كه به حكومت الهى منتهى نشود مردود مىدانيم، و نيز از همين جاست كه مشروعيت حكومت را از آن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سپس امامان معصوم عليهم السّلام و بعد از آن براى فقيه جامع الشرائط مىدانيم.
البته ممكن است مردم به كسى اجازه دهند كه بر آنها حكومت كند، ولى چون انفاق تمام افراد جامعه عادتا غير ممكن است چنين حكومتى عملا ممكن نيست «1».
6- توحيد اطاعت-
يعنى تنها مقام «واجب الاطاعه» در جهان، ذات پاك خداست، و مشروعيت اطاعت از هر مقام ديگرى بايد از همين جا سر چشمه گيرد، يعنى اطاعت او اطاعت خدا محسوب مىشود.
زيرا وقتى حاكميت مخصوص اوست مطاع بودن هم مخصوص اوست، و لذا ما اطاعت انبيا عليهم السّلام و ائمه معصومين و جانشينان آنها را پرتوى از اطاعت خدا مىشمريم، قرآن مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا و رسول او و صاحبان امر (امامان معصوم) را» (نساء/ 59).
و نيز مىفرمايد: «هر كس رسول خدا را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است» (نساء/ 80).
__________________________________________________
(1) لذا اگر حكومت از طريق آراء عمومى و اكثريت تعيين شود بايد از طريق فقيه جامع الشرائط تنفيذ گردد تا مشروعيت الهيه پيدا كند.
«پايان سوره اخلاص»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread603.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
سوره فلق [113]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 5 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
محتواى اين سوره تعليماتى است كه خداوند به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خصوصا و به ساير مسلمانان عموما، در زمينه پناه بردن به ذات پاك او از شرّ همه اشرار مىدهد، تا خود را به او بسپارند، و در پناه او از شرّ هر موجود صاحب شر در امان بدارند.
در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است، كه فرمود:
«آياتى بر من نازل شده كه همانند آنها نازل نشده و آن دو سوره «فلق» و «ناس» است.
و در حديث ديگرى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه در نماز «وتر» سوره «فلق» و «ناس» و «قل هو اللّه احد» را بخواند به او گفته مىشود: اى بنده خدا! بشارت باد بر تو خدا نماز وتر تو را قبول كرد».
و باز در روايت ديگرى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم كه به يكى از يارانش فرمود: «مىخواهى دو سوره به تو تعليم كنم كه برترين سورههاى قرآن است»! عرض كرد: آرى اى رسول خدا! حضرت معوذتان (سوره فلق و سوره ناس) را به او تعليم كرد، سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمود و به او فرمود: «هر گاه بر مىخيزى و مىخوابى آنها را بخوان».
روشن است اينها براى كسانى است كه روح و جان و عقيده و عمل خود را با محتواى آن هماهنگ سازند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread604.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
پناه مىبرم به پروردگار سپيده دم! در نخستين آيه به شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به عنوان يك الگو و پيشوا چنين دستور مىدهد: «بگو: پناه مىبرم به پروردگار سپيده صبح» كه دل سياهى شب را مىشكافد (قل اعوذ برب الفلق).
(آيه 2)
«از شر تمام آنچه آفريده است» (من شر ما خلق).
از شرّ همه موجودات شرور، انسانهاى شرور، جن و حيوانات و حوادث و پيشامدهاى شرّ و از شرّ نفس اماره.
«فلق» در اصل به معنى شكافتن چيزى و جدا كردن بعضى از بعضى ديگر است، و از آنجا كه به هنگام دميدن سپيده صبح پرده سياه شب مىشكافد، اين واژه به معنى طلوع صبح، به كار رفته، بعضى آن را به معنى همه مواليد و تمام موجودات زنده اعم از انسان و حيوان و گياه مىدانند، چرا كه تولد اين موجودات كه با شكافتن دانه و تخم و مانند آن صورت مىگيرد از عجيبترين مراحل وجود آنهاست.
و بعضى نيز مفهوم «فلق» را از اين هم گستردهتر گرفتهاند، و آن را به هرگونه آفرينش و خلقت اطلاق كردهاند، چرا كه با آفرينش هر موجود پرده عدم شكافته مىشود و نور وجود آشكار مىگردد.
هر يك از اين معانى سه گانه (طلوع صبح- تولد موجودات زنده- آفرينش هر موجود) پديدهاى است عجيب كه دليل بر عظمت پروردگار و خالق و مدبر آن است، و توصيف خداوند به اين وصف داراى مفهوم و محتواى عميقى است.
تعبير به «من شر ما خلق» مفهومش اين نيست كه آفرينش الهى در ذات خود شرى دارد، چرا كه آفرينش همان ايجاد است، و ايجاد و وجود خير محض است، قرآن مىگويد: «همان خدائى كه هر چه را آفريد نيكو آفريد» (الم سجده/ 7).
بلكه شرّ هنگامى پيدا مىشود كه مخلوقات از قوانين آفرينش منحرف شوند و از مسير تعيين شده جدا گردند، فى المثل نيش و دندان برّنده حيوانات يك حربه دفاعى براى آنهاست كه در برابر دشمنانشان به كار مىبرند همانند سلاحى كه ما در مقابل دشمن از آن استفاده مىكنيم، اگر اين سلاح به مورد به كار رود خير است، اما اگر نا به جا و در برابر دوست مصرف گردد شرّ است.
وانگهى بسيارى از امور است كه ما در ظاهر آنها را شر حساب مىكنيم ولى در باطن خير است مانند حوادث و بلاهاى بيدارگر و هشدار دهنده كه انسان را از خواب غفلت بيدار ساخته و متوجه خدا مىكند اينها مسلما شرّ نيست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread604.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
(آيه 3)
سپس در توضيح و تفسير اين مطلب مىافزايد: «و از شر هر موجود شرور هنگامى كه شبانه وارد مىشود» (و من شر غاسق اذا وقب).
(آيه 4)
بعد مىافزايد: «و از شرّ آنها كه در گرهها مىدمند» و هر تصميمى را سست مىكنند (و من شر النفاثات فى العقد).
بسيارى از مفسران «نفاثات» را به معنى «زنان ساحره» تفسير كردهاند آنها اورادى را مىخواندند و در گرههايى مىدميدند و به اين وسيله سحر مىكردند.
ولى جمعى آن را اشاره به زنان وسوسهگر مىدانند كه پى در پى در گوش مردان، مخصوصا همسران خود، مطالبى را فرو مىخوانند تا عزم آهنين آنها را در انجام كارهاى مثبت سست كنند.
فخر رازى مىگويد: زنان به خاطر نفوذ محبتهايشان در قلوب رجال در آنان تصرف مىكنند.
اين معنى در عصر و زمان ما از هر وقت ظاهرتر است زيرا يكى از مهمترين وسائل نفوذ جاسوسها در سياستمداران جهان استفاده از زنان جاسوسه است كه با اين «نفّاثات فى العقد» قفلهاى صندوقهاى اسرار را مىگشايند و از مرموزترين مسائل با خبر مىشوند و آن را در اختيار دشمن قرار مىدهند.
بعضى نيز نفاثات را به «نفوس شريره»، و يا «جماعتهاى وسوسهگر» كه با تبليغات مستمر خود گرههاى تصميمها را سست مىسازند تفسير نمودهاند.
بعيد نيست كه آيه مفهوم عام و جامعى داشته باشد كه همه اينها را شامل شود حتى سخنان سخن چينها، و نمّامان كه كانونهاى محبت را سست و ويران مىسازند.
(آيه 5)
در آخرين آيه اين سوره مىفرمايد: «و از شرّ هر حسودى هنگامى كه حسد مىورزد» (و من شر حاسد اذا حسد).
اين آيه نشان مىدهد كه حسد از بدترين و زشتترين صفات رذيله است، چرا كه قرآن آن را در رديف كارهاى حيوانات درنده و مارهاى گزنده، و شياطين وسوسهگر قرار داده است.
«حسد» يك خوى زشت شيطانى است كه بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ايمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پيدا مىشود، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از ديگرى است.
حسد سر چشمه بسيارى از گناهان كبيره است همان گونه كه امام باقر عليه السّلام مىفرمايد: «حسد ايمان انسان را مىخورد و از بين مىبرد همانگونه كه آتش هيزم را!».
«پايان سوره فلق»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread604.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
سوره ناس [114]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 6 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
انسان هميشه در معرض وسوسههاى شيطانى است، و شياطين جن و انس كوشش دارند در قلب و روح او نفوذ كنند، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعيت او در اجتماع بيشتر گردد، وسوسههاى شياطين شديدتر مىشود، تا او را از راه حق منحرف سازند و با فساد عالمى عالمى را بر باد دهند.
اين سوره به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به عنوان يك سرمشق و پيشوا و رهبر دستور مىدهد كه از شر همه وسوسهگران به خدا پناه برد.
محتواى اين سوره از جهتى شبيه سوره «فلق» است، هر دو ناظر به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و آفات مىباشد، با اين تفاوت كه در سوره فلق انواع مختلف شرور مطرح شده، ولى در اين سوره فقط روى شرّ وسوسهگران ناپيدا (وسواس خنّاس) تكيه شده است.
در فضيلت تلاوت اين سوره روايات متعددى وارد شده از جمله اين كه در حديثى مىخوانيم كه: «پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شديدا بيمار شد، جبرئيل و ميكائيل (دو فرشته بزرگ خدا) نزد او آمدند، جبرئيل نزد سر پيامبر نشست و ميكائيل نزد پاى او، جبرئيل سوره «فلق» را تلاوت كرد، و پيغمبر را با آن در پناه خدا قرار داد، و ميكائيل سوره «قل اعوذ برب الناس» را.»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread605.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
پناه مىبرم به پروردگار مردم! در اين سوره كه آخرين سوره قرآن مجيد است روى سخن را به شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عنوان سرمشق و مقتدا و پيشواى مردم كرده، مىفرمايد: «بگو: پناه مىبرم به پروردگار مردم» (قل اعوذ برب الناس).
(آيه 2)
«به مالك و حاكم مردم» (ملك الناس).
(آيه 3)
«به (خدا و) معبود مردم» (اله الناس).
قابل توجه اين كه در اينجا روى سه وصف از اوصاف بزرگ خداوند (ربوبيت و مالكيت و الوهيت) تكيه شده است كه همه آنها ارتباط مستقيمى به تربيت انسان، و نجات او از چنگال وسوسه گران دارد.
البته منظور از پناه بردن به خدا اين نيست كه انسان تنها با زبان اين جمله را بگويد، بلكه بايد با فكر و عقيده و عمل نيز خود را در پناه خدا قرار دهد، از راههاى شيطانى، برنامههاى شيطانى، افكار و تبليغات شيطانى، مجالس و محافل شيطانى، خود را كنار كشد، و در مسير افكار و تبليغات رحمانى جاى دهد، و گر نه انسانى كه عملا خود را در معرض طوفان آن وسوسهها قرار داده، تنها با خواندن اين سوره و گفتن اين الفاظ به جائى نمىرسد.
با گفتن «برب الناس» اعتراف به ربوبيت پروردگار مىكند، و خود را تحت تربيت او قرار مىدهد.
با گفتن «ملك الناس» خود را ملك او مىداند، و بنده سر بر فرمانش مىشود.
و با گفتن «اله الناس» در طريق عبوديت او گام مىنهد، و از عبادت غير او پرهيز مىكند، بدون شك كسى كه به اين صفات سه گانه مؤمن باشد، و خود را با هر سه هماهنگ سازد از شر وسوسهگران در امان خواهد بود.
در حقيقت اين اوصاف سه گانه سه درس مهم تربيتى و سه وسيله نجات از شر وسوسه گران است و انسان را در مقابل آنها بيمه مىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread605.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
(آيه 4)
لذا در اين آيه مىافزايد: «از شرّ وسوسهگر پنهانكار» (من شر الوسواس الخناس).
(آيه 5)
«كه درون سينه انسانها وسوسه مىكند» (الذى يوسوس فى صدور الناس).
(آيه 6)
«خواه از جن باشد يا از انسان» (من الجنة و الناس).
«خنّاس» صيغه مبالغه از ماده «خنوس» به معنى جمع شدن و عقب رفتن است، اين به خاطر آن است كه شياطين هنگامى كه نام خدا برده مىشود عقب نشينى مىكنند، و از آنجا كه اين امر غالبا با پنهان شدن توأم است اين واژه به معنى «اختفا» نيز آمده است.
بنابر اين مفهوم آيات چنين است: «بگو: من از شر وسوسهگر شيطان صفتى كه از نام خدا مىگريزد و پنهان مىگردد به خدا پناه مىبرم».
كار شيطان تزيين است و مخفى كردن باطل در لعابى از حق، و دروغ در پوستهاى از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در پوشش هدايت.
خلاصه هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامههايشان پنهان است، و اين هشدارى است به همه رهروان راه حق كه منتظر نباشند شياطين را در چهره و قيافه اصلى ببينند، آنها وسواس خناسند، و كارشان حقه و دروغ و نيرنگ و رياكارى و ظاهر سازى و مخفى كردن حق.
جمله «من الجنة و الناس» هشدار مىدهد كه «وسواسان خناس» تنها در ميان يك گروه و يك جماعت، و در يك قشر و يك لباس نيستند، در ميان جن و انس پراكندهاند و در هر لباس و هر جماعتى يافت مىشوند، بايد مراقب همه آنها بود و بايد از شر همه آنها به خدا پناه برد.
دوستان ناباب، همنشين هاى منحرف، پيشوايان گمراه ظالم، كارگزاران جباران و طاغوتيان، نويسندگان و گويندگان فاسد، مكتبهاى الحادى و التقاطى ظاهر فريب، وسائل ارتباط جمعى وسوسهگر، همه اينها و غير اينها در مفهوم گسترده «وسواس خناس» واردند كه انسان بايد از شرّ آنها به خدا پناه برد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread605.html
پاسخ : صفحه ی 365 از قرآن کریم شامل سوره های مسد و اخلاص و فلق و ناس
در حديث پر معنى و تكان دهندهاى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هنگامى كه آيه و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم كسانى كه وقتى كار بدى انجام دهند يا به خويشتن ستم كنند خدا را ياد مىآورند و براى گناهانشان استغفار مىكنند» «1» نازل شد، ابليس بالاى كوهى در مكّه رفت، و با صداى بلند فرياد كشيد، و سران لشكرش را جمع كرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت: اين آيه نازل شده (آيهاى كه پشت مرا مىلرزاند و مايه نجات بشر است) چه كسى مىتواند با آن مقابله كند؟
يكى از شياطين بزرگ گفت: من مىتوانم، نقشهام چنين است و چنان! ابليس طرح او را نپسنديد! ديگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نيفتاد! در اينجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمىآيم.
ابليس گفت: از چه راه؟
گفت: آنها را با وعدهها و آرزوها سرگرم مىكنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى كه گناه كردند توبه را از يادشان مىبرم! ابليس گفت: تو مىتوانى از عهده اين كار برآيى (نقشهات بسيار ماهرانه و عالى است) و اين مأموريت را تا دامنه قيامت به او سپرد».
__________________________________________________
(1) سوره آل عمران (3) آيه 135.
پايان سوره ناس و پايان جلد پنجم برگزيده تفسير نمونه
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread605.html