-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
گله ها را بگذار !
ناله ها را بس کن !
روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی !
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگ تو را ...
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود !
تا بجنبیم تمام است تمام !!!
مهر دیدی که بر هم زدن چشم گذشت ...
یا همین سال جدید !!!
باز کم مانده به عید !!!
این شتاب عمر است ...
من و تو باورمان نیست که نیست !!!
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
هفت قانون منطقی
۱. با گذشته خود کنار بیائید تا حال شما را خراب نکند.
۲. آنچه دیگران در مورد شما فکر میکنند به شما ارتباطی ندارد.
۳. گذشت زمان تقریبا داروی هر دردی است؛ به زمان کمی فرصت دهید.
۴. کسی دلیل و مسئول خوشبختی شما نیست؛ خودتان مسئولید.
۵. زندگی خود را با دیگران مقایسه نکنید؛ ما هیچ خبر نداریم که زندگی آنها برای چه و چگونه است.
۶. زیاد فکر نکنید؛ اشکالی ندارد که جواب بعضی چیزها را ندانیم.
۷. لبخند بزنید؛ شما مسول حل تمام مشکلات دنیا نیستید
http://kafshdoozaki.ir/wp-content/up...e-ba-aks-2.jpg
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...
-مهدی اخوان ثالث
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
خانم عزيز من؛ الآن که نفس آخر من است و بعد از نوشتن اين نامه تيرباران خواهم شد از دور با اين حالت که با کمال استقامت و قوت قلب بجز تو ياد ديگري نيستم مي ميرم، در صورتي که تو در نظر مني. اين کاغذ مرا صَفوت السلطنه به شما مي رساند و يادگار آخر من است که پيش تو ميماند. نگوئي مرا فراموش کرده. زنجيري که تو در «وينه» به من يادگار داده بودي به گردن من است که زنجير را خواهش کردم کسي از گردن من بيرون نيآورد. افسوس ميخورم که ديدار تو را که بهترين آرزوي من بود در امامزاده جعفر ورامين در نفس آخر به گور بردم. از خدا سلامت تو را ميخواهم و تو را به خدا مي سپارم. نعش مرا اگر به قولي که به من داده اند به شهر آوردند هر کجا که خودت ميل داري بده دفن کنند. اين بدن سوراخ سوراخ من با يک گرمي مفرطي تو را وداع ميکند؛ «دُرّي» [درهّ الدوله] و ساير را از طرف من سلام برسان. چهل و هشت هزار تومان اسکناس و چهارده هزار مناط روسي در جيب دارم نميدانم به تو خواهند داد يا خواهند برد. دوست گرفتار تو ـ علي
نامه تیرباران شده - جلال فرهمند
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
خیلی چیزها بلدم
عشق من
حالا دیگر
فقط می خواهم
تو را یاد بگیرم
نقطه به نقطه...
-عباس معروفی
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
*FATIMA*
گله ها را بگذار !
ناله ها را بس کن !
روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی !
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگ تو را ...
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود !
تا بجنبیم تمام است تمام !!!
مهر دیدی که بر هم زدن چشم گذشت ...
یا همین سال جدید !!!
باز کم مانده به عید !!!
این شتاب عمر است ...
من و تو باورمان نیست که نیست !!!
حیفه این شعره که کامل گفته نشه[shaad]
گله هارابگذار!
ناله هارابس كن!
روزگارگوش ندارد كه تو هي شِكوه كني!
زندگي چشم ندارد كه ببيند اخم دلتنگِ تو را...
فرصتي نيست كه صرف گله وناله شود!
تابجنبيم تمام است تمام!!
مهرديدي كه به برهم زدن چشم گذشت....
ياهمين سال جديد!!
بازكم مانده به عيد!!
اين شتاب عمراست ...
من وتوباورمان نيست كه نيست!!
***زندگي گاه به كام است و بس است؛
زندگي گاه به نام است و كم است؛
زندگي گاه به دام است و غم است؛
چه به كام و
چه به نام و
چه به دام...
زندگي معركه همت ماست...زندگي ميگذرد...
***زندگي گاه به نان است و كفايت بكند؛
زندگي گاه به جان است و جفايت بكند؛
زندگي گاه به آن است و رهايت بكند؛
چه به نان
و چه به جان
و چه به آن...
زندگي صحنه بي تابي ماست...زندگي ميگذرد...
***زندگي گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگي گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگي گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز
و چه به ساز
و چه به ناز...
زندگي لحظه بيداري ماست...زندگي ميگذرد...
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
خدایا خودت کمکم کن که بهترین باشم هم واسه خودم هم واسه خلق تو
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
از چهره، افروخته ،گل را ،مشكن!
افروخته، رخ مرو، تو ديگر ،به چمن!
گل را ،تو دگر، مكن خجل ،اي مه من !
مشكن ،به چمن، اي مه من، قدر سخن !
شعر بالا رو هم افقی و هم عمودی بخونید [golrooz]
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
آدم ها دروغ نمی گن
اگر چیزی می گویند صرفا ” احساسشان ” درهمان لحظه ست …
نباید روش حساب کرد …
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
یخ برای اینکه خنک کنه خودشو فدا میکنه
آهای رفیق.....یخ روزگارتیم
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
کسی که به سفر عادت دارد،
می داند که همیشه لحظه ای فرا می رسد
که باید رفت.
- پائولو کوئیلو
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
زندگی آنچه زیسته ایم نیست،
بلکه چیزی است که به یاد می آوریم تا روایتش کنیم.
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
- فاضل نظری
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
از همين ميترسم که به کسی يا چيزی عادت کنی، اون وقت اون کس يا اون چيز غالت بذاره!
اون موقع ديگه هيچى برات باقی نميمونه، ميفهمی چی ميخوام بگم؟
از کسايی که ميذارن ميرن خوشم نمياد! واسه همينم اول از همه خودم ميرم...
اينجوری خاطر جمع تره !
- رومن گاری
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
خواهم چو راز پنهان از من اثر نباشد
تا از نبود و بودم , كس را خبر نباشد
خواهم كه آتش افتد در شهر آشنایی
وز ننگ آشنایان , بر جا اثر نباشد ..
گوری بده خدایا ! زندان پیكر من
تا از بهانه جویی , دل دربدر نباشد
پایم چو پایه ی در , یارب شكسته بهتر
تا از حریم خویشم بیرون گذر نباشد ..
چون موج از آن سزایم این سرشكستگی شد
كز صخره های تهمت دل را حذر نباشد
در شام غم كه گردد همراز و همدم من ؟
اشكم اگر نریزد , آهم اگر نباشد ...
سیمین منال كاینجا چون شاخ گل نروید
چون دانه هر كه چندی خاكش به سر نباشد ..
-سیمین بهبهانی
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
داغی تابستان
برگونههایت،
و زمستان سرد
بر قلب کوچکت
نشسته است ..
تو تغییر خواهی کرد
عزیزم !
زمستان بر گونههایت،
و تابستان به قلبت
خواهد آمد
- هاینریش هاین
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
خسرومنشی که دور خواندش فرهاد
در واقعه دیدم که به من اسبی داد
این واقعه را معبران میگویند
تعبیر مراد است مرادست مراد
-محتشم کاشانی
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟
اینقدر صبر به عاشق نسپرده است کسی
-صائب
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
بعضی ها;
شبیه عطر بهار نارنجی هستند در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت،
نفس میکشی...
آنقدر عمیق;
که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیه ی عمرت; در ریه هایت ذخیره کنی....
بعضی ها;
شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت;
جانت را با جان و دل در هوایشان; تازه میکنی....
بعضی ها;.....
بعضی ها;
آرامش مطلقند;
لبخندشان...
اخمشان...
کلامشان...
انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه ات تزریق میکند...
و آنقدر عزیزند;
آن قدر بکرند;
که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان...
میترسی تمام شوند تو بمانی و یک دنیا حسرت...
بعضی ها;
آنقدر درکت میکنند
که فکر میکنی خدا تورا بارها برایشان دیکته کرده است
بعضی ها;
بودنشان...
همین ساده بودنشان...
همین نفس کشیدنشان;
یک عالمه لبخند می نشاند روی گوشه لبمان....
اصلا خدا جان;
در خلقت بعضی ها....;
سنگ تمام گذاشته ای...
سایه شان کم نشود از روزگارمان....
[golrooz]آمین[golrooz]
[golrooz]
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
عزیزم؛
قلب من رو به تو پرواز می کند
مرا ببخش ! از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد چشم بپوشان ؟ اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام ، تعجب نکن . خیلی ها هستند که با قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کنند . عارضات زمان ، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعت داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در خودشان خاموش می سازند
اما من غیر از آن ها و همه ی مردم هستم . هر چه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده ، به قلبم بخشیده ام . و حالا می خواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای خود به طرف تو پرتاب کنم و این خیال مدت ها است که ذهن مرا تسخیر کرده است.
می خواهم رنگ سرخی شده ، روی گونه های تو جا بگیرم یا رنگ سیاهی شده ، روی زلف تو بنشینم
من یک کوه نشین غیر اهلی ، یک نویسنده ی گمنام هستم که همه چیز من با دیگران مخالف و تمام ارده ی من با خیال دهقانی تو ، که بره و مرغ نگاهداری می کنید متناسب است
بزرگ تر از تصور تو و بهتر از احساس مردم هستم ، به تو خواهم گفت چه طور
اما هیهات که بخت من و بیگانگی من با دنیا ، امید نوازش تو را به من نمی دهد ، آن جا در اعماق تاریکی وحشتناک خیال و گذشته است که من سرنوشت نامساعد خود را تماشا می کنم
دوست کوه نشین تو ، نیما.
- نامه نیما یوشیج به همسرش
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
آدم ها مثل کتاب ها هستند
بعضی از آدم ها جلد ضخیم دارند
و بعضی نازک
بعضی از آدم ها ترجمه شده اند
و بعضی صفحات رنگی دارند
بعضی از آدم ها تیتر دارند، فهرست دارند
و روی پیشانی شان نوشته شده است:
حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است
بعضی بعد از فروش پس گرفته نمی شوند
بعضی از آدم ها را باید جلد گرفت
بعضی از آدم ها نمایشنامه اند
و در چندین پرده نوشته می شوند
بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند
بعضی از آدم ها غلط چاپی دارند
بعضی آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم
بعضی ها را هم نباید خواند...
قیصر امین پور
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
خدایا عاشقم کن نه ان عشقی که پروانه را گرد اتش میکشد
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hossyn.koala
خدایا عاشقم کن نه ان عشقی که پروانه را گرد اتش میکشد
واااااه [tafakor]خب اگه ماخاين عاشق باشين بايد مث پروانه بسوزين ديگه!![nishkhand]هم خدارو ماخاين هم خرما؟؟!!!!![khande][cheshmak]
هه حالا برين كه شمعا رو روشن كردن[nishkhand][khande][khande][esteress][esteress]ماخان بسوزوننتون[nishkhand][khande][esteress]
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
vaniya604
واااااه [tafakor]خب اگه ماخاين عاشق باشين بايد مث پروانه بسوزين ديگه!![nishkhand]هم خدارو ماخاين هم خرما؟؟!!!!![khande][cheshmak]
هه حالا برين كه شمعا رو روشن كردن[nishkhand][khande][khande][esteress][esteress]ماخان بسوزوننتون[nishkhand][khande][esteress]
عشق دو طرفه همیشه خوبه ولی سوختن مثل پروانه خوب نیست موافق این نیستم
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
vaniya604
از اخر شمع هم ميسوزه!!
همیشه ی راهی برای هر کاری هستش حتی سوختن پروانه ها
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
تو قامت بلند تمنايي اي درخت!
همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالايي اي درخت
دستت پر از ستاره و چشمت پر از بهار
زيبايي اي درخت!
وقتي كه باد ها
در برگ هاي در هم تو لانه مي كنند
وقتي كه باد ها
گيسوي سبز فام تو را شانه مي كنند
غوغايي اي درخت!
وقتي كه چنگ وحشي باران گشوده است
در بزم سرد او
خنيانگر غمين خوش آوايي اي درخت!
در زير پاي تو
اينجا شب است و شب زدگاني كه چشمشان
صبحي نديده است
تو روز را كجا
خورشيد را كجا
در دشت ديده غرق تماشايي اي درخت!
چون با هزار رشته تو با جان خاكيان
پيوند مي كني
پروا مكن ز رعد
پروا مكن ز برق كه بر جايي اي درخت!
سر بر كش اي رميده كه همچون اميد ما
با مايي اي يگانه و تنهايي اي درخت!
-سیاوش کسرایی
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
اگر پرسند از من زندگانی چیست، خواهم گفت:
همیشه جستجو کردن
جهان بهتری را آرزو کردن...
ژاله اصفهانی
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
امشب از آسمان دیدهی تو
روی شعرم ستاره میبارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجههایم جرقه میکارد
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
مانده ام خیره به راه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه
- فریدون مشیری
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**
مي گذرم از ميان رهگذران مات
مي نگرم در نگاه رهگذران کور
اين همه اندوه در وجودم و من لال
اين همه غوغاست در کنارم و من دور
آن همه خورشيدها که در من مي سوخت
چشمه اندوه شد ز چشم ترم ريخت
کاخ اميدي که برده بودم تا ماه
آه که آوار غم شد و به سرم ريخت
-
پاسخ : **دیوار نویسی نخبگان جوان**