پاسخ : صفحه ی 361 از قرآن کریم شامل سوره ها ی قدر و بینه و آیات 1 تا 6 از سوره ی زلزله
(آيه 4)
و از آن مهمتر اين كه: «در آن روز تمام خبرهايش را بازگو مىكند» (يومئذ تحدث اخبارها).
آنچه از خوبيها و بديها، و اعمال خير و شر، بر صفحه زمين واقع شده، همه را برملا مىسازد، و يكى از مهمترين شهود اعمال انسان در آن روز همين زمينى است كه ما اعمال خود را بر آن انجام مىدهيم، و شاهد و ناظر ماست.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «منظور از خبر دادن زمين اين است كه اعمال هر مرد و زنى را كه بر روى زمين انجام دادهاند خبر مىدهد، مىگويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين»!
(آيه 5)
در اين آيه مىافزايد: «اين به خاطر آن است كه پروردگارت به او وحى كرده است» (بان ربك اوحى لها). و زمين در اجراى اين فرمان كوتاهى نمىكند.
تعبير «اوحى» در اينجا به خاطر آن است كه چنين سخن گفتن اسرار آميز بر خلاف طبيعت زمين است و اين جز از طريق يك وحى الهى ممكن نيست.
(آيه 6)
سپس مىفرمايد: «در آن روز مردم بصورت گروههاى پراكنده (از قبرها) خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود»! (يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم).
جمله «ليروا اعمالهم» به معنى «تجسّم اعمال» و مشاهده خود اعمال است، و اين آيه يكى از روشنترين آيات كه بر مسأله تجسّم اعمال دلالت دارد محسوب مىشود يعنى در آن روز اعمال آدمى به صورتهاى مناسبى تجسّم مىيابد و در برابر او حضور پيدا مىكند، و همنشينى با آن مايه نشاط يا رنج و بلاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread582.html
صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
[golrooz] صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر [golrooz]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُۥ(7)
پس هر كه هموزن ذره اي نيكي كند [نتيجه] آن را خواهد ديد(7)
وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُۥ(8)
و هر كه هموزن ذره اي بدي كند [نتيجه] آن را خواهد ديد(8)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَٰدِيَٰتِ ضَبْحًا(1)
سوگند به ماديانهائي كه با همهمه تازانند و با سم[هاي] خود از سنگ آتش مي جهانند(1)
فَالْمُورِيَٰتِ قَدْحًا(2)
و برق [از سنگ] همي جهانند(2)
فَالْمُغِيرَٰتِ صُبْحًا(3)
و صبحگاهان هجوم آرند(3)
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا(4)
و با آن [يورش] گردي برانگيزند(4)
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا(5)
و بدان [هجوم] در دل گروهي درآيند(5)
إِنَّ الْإِنسَٰنَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ(6)
كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است(6)
وَإِنَّهُ عَلَيٰ ذَٰلِكَ لَشَهِيدٌ(7)
و او خود بر اين [امر] نيك گواه است(7)
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ(8)
و راستي او سخت شيفته مال است(8)
۞ أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ(9)
مگر نمي داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد(9)
وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ(10)
و آنچه در سينه هاست فاش شود(10)
إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌۢ(11)
در چنان روزي پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است(11)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْقَارِعَةُ(1)
كوبنده(1)
مَا الْقَارِعَةُ(2)
چيست كوبنده(2)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا الْقَارِعَةُ(3)
و تو چه داني كه كوبنده چيست(3)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ(4)
روزي كه مردم چون پروانه[هاي] پراكنده گردند(4)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ(5)
و كوه ها مانند پشم زده شده رنگين شود(5)
فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَٰزِينُهُۥ(6)
اما هر كه سنجيده هايش سنگين برآيد(6)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ(7)
پس وي در زندگي خوشي خواهد بود(7)
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَٰزِينُهُۥ(8)
و اما هر كه سنجيده هايش سبك بر آيد(8)
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ(9)
پس جايش هاويه باشد(9)
وَمَآ أَدْرَيٰكَ مَا هِيَهْ(10)
و تو چه داني كه آن چيست(10)
نَارٌ حَامِيَةٌۢ(11)
آتشي است سوزنده(11)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَلْهَيٰكُمُ التَّكَاثُرُ(1)
تفاخر به بيشترداشتن شما را غافل داشت(1)
حَتَّيٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ(2)
تا كارتان [و پايتان] به گورستان رسيد(2)
كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ(3)
نه چنين است زودا كه بدانيد(3)
ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ(4)
باز هم نه چنين است زودا كه بدانيد(4)
كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ(5)
هرگز چنين نيست اگر علم اليقين داشتيد(5)
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ(6)
به يقين دوزخ را مي بينيد(6)
ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ(7)
سپس آن را قطعا به عين اليقين درمي يابيد(7)
ثُمَّ لَتُسَْٔلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ(8)
سپس در همان روز است كه از نعمت [روي زمين] پرسيده خواهيد شد(8)
صدق الله العلي العظيم
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 7)
سپس به سر انجام كار هر يك از اين دو گروه مؤمن و كافر، نيكوكار و بدكار، اشاره كرده، مىفرمايد: «پس هر كس هم وزن ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند» (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).
(آيه 8)
«و هر كس هم وزن ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند»! (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).
ظاهر اين آيات نيز تأكيد مجددى است بر مسأله «تجسم اعمال» و مشاهده خود عمل، اعم از نيك و بد در روز قيامت، كه حتى اگر سر سوزنى كار نيك يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مىشود و آن را مشاهده مىكند.
منظور از «ذرّة» در اينجا كوچكترين وزنهاست.
نه تنها از آيات فوق، كه از آيات مختلف قرآن به خوبى استفاده مىشود كه در حسابرسى اعمال در قيامت فوق العاده دقت و موشكافى مىشود، در آيه 16 سوره لقمان مىخوانيم: «پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (عمل نيك يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشهاى از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت) براى حسابرسى مىآورد، خداوند دقيق و آگاه است».
اين تعبيرات نشان مىدهد كه در آن حسابرسى بزرگ كوچكترين كارها محاسبه مىشود، ضمنا اين آيات هشدار مىدهد كه: نه گناهان كوچك را كم اهميت بشمرند، و نه اعمال خير را كوچك، چيزى كه مورد محاسبه الهى قرار مىگيرد هر چه باشد كم اهميت نيست.
به راستى ايمان عميق به محتواى اين آيات كافى است كه انسان را در مسير حق وادارد، و از هرگونه شر و فساد باز دارد.
«پايان سوره زلزله»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread582.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
سوره عاديات [100]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 11 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
در آغاز سوره سوگندهاى بيدار كنندهاى را ذكر مىكند، و بعد از آن سخن از پارهاى از ضعفهاى نوع انسان همچون كفر و بخل و دنيا پرستى به ميان مىآورد، و سر انجام با اشاره كوتاه و گويائى به مسأله معاد، و احاطه علمى خداوند به بندگان، سوره را پايان مىدهد.
در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است: «هر كس آن را تلاوت كند به عدد هر يك از حاجيانى كه (شب عيد قربان) در «مزدلفه» توقف مىكنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مىشود.
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السّلام مىخوانيم: «هر كس سوره «و العاديات» را بخواند، و بر آن مداومت كند، خداوند روز قيامت او را با امير مؤمنان على عليه السّلام مبعوث مىكند و در جمع او و ميان دوستان او خواهد بود».
ناگفته پيداست كه اين همه فضيلت براى آنهاست كه آن را برنامه زندگى خويش قرار دهند و به تمام محتواى آن ايمان دارند و عمل مىكنند.
شأن نزول:
در حديثى آمده است كه: اين سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنين بود:
در سال هشتم هجرت به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خبر دادند كه دوازده هزار سوار در سرزمين «يابس» جمع شده، و با يكديگر عهد كردهاند كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمين را متلاشى نكنند از پاى ننشينند! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله جمع كثيرى از ياران خود را به سر كردگى بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهائى بدون نتيجه بازگشتند، سر انجام پيامبر، على عليه السّلام را با گروه كثيرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها بسرعت به سوى منطقه دشمن حركت كردند و شبانه راه مىرفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذيرفتند هنوز هوا تاريك بود كه به آنها حمله كردند و آنان را در هم شكستند، عدهاى را كشتند، و زنان و فرزندانشان را اسير كردند، و اموال فراوانى به غنيمت گرفتند.
سوره عاديات نازل شد در حالى كه هنوز سربازان اسلام به مدينه بازنگشته بودند، پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آن روز براى نماز صبح آمد، و اين سوره را در نماز تلاوت فرمود.
بعد از پايان نماز اصحاب عرض كردند: اين سورهاى است كه ما تا به حال نشنيده بوديم! فرمود: آرى، على عليه السّلام بر دشمنان پيروز شد، و جبرئيل ديشب با آوردن اين سوره به من بشارت داد- چند روز بعد على عليه السّلام با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread583.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
سوگند به جهادگران بيدار! گفتيم اين سوره با سوگندهاى بيدارگرى آغاز شده، نخست مىفرمايد: «سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى كه نفس زنان پيش مىرفتند» (و العاديات ضبحا).
يا به شتران حاجيان كه از سرزمين «عرفات» به «مشعر الحرام» و از «مشعر» نفس زنان به سوى «منى» حركت مىكنند سوگند.
و اين تفسير از جهاتى مناسبتر به نظر مىرسد، و در روايات اهل بيت عليهم السّلام نيز وارد شده.
(آيه 2)
سپس مىافزايد: «و سوگند به افروزندگان جرقه آتش» در برخورد سمهايشان با سنگهاى بيابان (فالموريات قدحا).
اسبان مجاهدانى كه چنان با سرعت به سوى ميدان نبرد حركت مىكنند كه از اثر برخورد سمّ آنها به سنگهاى بيابان جرقهها مىپرد، يا شترانى كه بسرعت به مواقف حج مىدوند و سنگها و ريگها از زير پاى آنها پريده و بر اثر برخورد به سنگهاى ديگر توليد جرقه مىكند.
(آيه 3)
سپس در سومين سوگند، مىفرمايد: «و سوگند به هجوم آوران سپيده دم» (فالمغيرات صبحا).
(آيه 4)
سپس به يكى ديگر از ويژگيهاى اين مجاهدان و مركبهاى آنها اشاره كرده، مىافزايد: آن چنان بر دشمن هجوم سريع مىبرند «كه گرد و غبار به هر سو پراكندند» (فاثرن به نقعا).
يا اين كه بر اثر هجوم شتران حاجيان از مشعر الحرام به سوى منى، گرد و غبار از هر سو پراكنده مىشود.
(آيه 5)
و در آخرين ويژگى از ويژگيهاى آنها مىفرمايد: «و (ناگهان) در ميان دشمن ظاهر شدند» (فوسطن به جمعا).
چنان هجوم آنها غافلگيرانه و برق آسا بود كه در چند لحظه صفوف دشمن را از هم شكافته و به قلب آنها هجوم بردند، و جمعيت آنها را از هم متلاشى كردند، و اين نتيجه همان سرعت عمل و بيدارى و آمادگى و شهامت و شجاعت است.
و يا اشاره به ورود حاجيان از «مشعر» به قلب «منى» است.
از اينجا روشن مىشود كه جهاد آن چنان عظمتى دارد كه حتى نفسهاى اسبهاى مجاهدان شايسته سوگند است، و همچنين جرقههاى ناشى از برخورد سمشان به سنگها، و همچنين گرد و غبارى كه در فضا پخش مىكنند، آرى گرد و غبار صحنه جهاد هم پر ارزش و با عظمت است.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread583.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 6)
بعد از اين سوگندهاى عظيم به پاسخ قسم، يعنى چيزى كه سوگندها به خاطر آن ياد شده است پرداخته، مىفرمايد: «مسلما انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است» (ان الانسان لربه لكنود).
همان انسان تربيت نايافته، همان انسانى كه انوار معارف الهى و تعليمات انبيا بر قلبش نتافته، و بالاخره همان انسانى كه خود را تسليم غرائز و شهوات سركش نموده است او مسلما «ناسپاس» و «بخيل» است.
تعبير «انسان» در اين گونه موارد به معنى انسانهاى شرور هوى پرست سركش و طغيانگر است.
(آيه 7)
سپس مىافزايد: «و او خود (نيز) بر اين معنى گواه است» (و انه على ذلك لشهيد). چرا كه انسان نسبت به نفس خويش بصيرت دارد، و اگر صفات درونى خود را از هر كس بتواند پنهان كند از خدا و وجدان خويش نمىتواند مخفى دارد، خواه به حقيقت اعتراف كند يا نه!
(آيه 8)
در اين آيه مىافزايد: «و او علاقه شديد به مال دارد» (و انه لحب الخير لشديد). و همين علاقه شديد و افراطى او به مال و ثروت سبب بخل و ناسپاسى و كفران او مىشود.
اطلاق «خير» بر «مال» به خاطر آن است كه در حد ذات خود چيز خوبى است، و مىتواند وسيله انواع خيرات گردد، ولى انسان ناسپاس و بخيل آن را از هدف اصليش بازداشته، و در مسير خود خواهى و خود كامگى به كار مىگيرد.
(آيه 9)
سپس به صورت يك استفهام انكارى توأم با تهديد، مىفرمايد:
«آيا (اين انسان ناسپاس و بخيل و دنياپرست) نمىداند در آن روز تمام كسانى كه در قبرها هستند برانگيخته مىشوند» (ا فلا يعلم اذا بعثر ما فى القبور).
(آيه 10)
«و آنچه در درون سينهها (از كفر و ايمان، اخلاص و ريا، كبر و تواضع، نيات خير و سوء) است آشكار مىگردد» (و حصل ما فى الصدور).
(آيه 11)
«در آن روز پروردگارشان از آنها (و اعمال و نياتشان) كاملا باخبر است» و بر طبق آن به آنها كيفر مىدهد (ان ربهم بهم يؤمئذ لخبير).
آرى! خداوند هميشه و در همه حال از اسرار درون و برون بطور كامل آگاه است ولى اثر اين آگاهى در قيامت و به هنگام پاداش و كيفر ظاهرتر و آشكارتر مىگردد. و اين هشدارى است به همه انسانها كه اگر به راستى به آن ايمان داشته باشند سدّ نيرومندى در ميان آنان و گناهان ايجاد مىكند.
«پايان سوره عاديات»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread583.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
سوره قارعه [101]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 11 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
اين سوره بطور كلى از معاد و مقدمات آن سخن مىگويد، با تعبيراتى كوبنده و بيانى تكان دهنده، و انذار و هشدارى صريح و روشن، و سر انجام انسانها را به دو گروه تقسيم مىكند:
گروهى كه اعمالشان در ميزان عدل الهى سنگين است، و پاداششان زندگانى سراسر رضايتبخش در جوار رحمت حق، و گروهى كه اعمالشان سبك و كم وزن است و سرنوشتشان آتش داغ و سوزان جهنم.
نام اين سوره يعنى «قارعه» از آيه اول آن گرفته شده است.
در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى از امام باقر عليه السّلام مىخوانيم: «كسى كه سوره قارعه را بخواند خداوند متعال او را از فتنه دجّال و ايمان آوردن به او حفظ مىكند، و او را در قيامت از چرك جهنّم دور مىدارد ان شاء اللّه».
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread585.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)
حادثه كوبنده! اين سوره كه در وصف قيامت است، نخست مىفرمايد: «آن حادثه كوبنده» (القارعة).
(آيه 2)
«و چه حادثه كوبنده اى»! (ما القارعة).
(آيه 3)
«و تو چه مىدانى كه حادثه كوبنده چيست»؟ آن حادثه همان روز قيامت است (و ما ادراك ما القارعة).
بسيارى از مفسران گفتهاند كه «قارعة» يكى از نامهاى قيامت است، ولى درست روشن نساختهاند كه آيا اين تعبير اشاره به مقدمات قيامت مىباشد كه عالم دنيا در هم كوبيده مىشود.
و يا اين كه منظور مرحله دوم، يعنى مرحله زنده شدن مردگان، و طرح نوين در عالم هستى است، و تعبير به «كوبنده» به خاطر آن است كه وحشت و خوف و ترس آن روز دلها را مىكوبد.
ولى روى هم رفته احتمال اول مناسبتر به نظر مىرسد، هر چند در اين آيات هر دو حادثه پشت سر يكديگر ذكر شده است.
(آيه 4)
سپس در توصيف آن روز عجيب مىگويد: «روزى كه مردم مانند پروانههاى پراكنده خواهند بود» (يوم يكون الناس كالفراش المبثوث).
تشبيه به «پروانه» به خاطر آن است كه پروانهها معمولا خود را ديوانهوار به آتش مىافكنند و مىسوزانند، بدكاران نيز خود را در آتش جهنم مىافكنند.
(آيه 5)
سپس به سراغ يكى ديگر از اوصاف آن روز رفته، مىافزايد:
«و كوهها مانند پشم رنگين حلاجى شده مىگردد»! (و تكون الجبال كالعهن المنفوش).
سابقا گفتهايم كه طبق آيات مختلف قرآن كوهها در آستانه قيامت نخست به حركت در مىآيند بعد در هم كوبيده و متلاشى مىگردند و سر انجام به صورت غبارى در آسمان در مىآيند كه در آيه مورد بحث آن را تشبيه به پشمهاى رنگين حلاجى شده كرده است، پشمهايى كه تنها رنگى از آنها نمايان باشد، و اين آخرين مرحله متلاشى شدن كوههاست.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread585.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
(آيه 6)
بعد به مرحله حشر و نشر و زنده شدن مردگان و تقسيم آنها به دو گروه پرداخته، مىفرمايد: «اما كسى كه (در آن روز) ترازوهاى اعمالش سنگين است» ... (فاما من ثقلت موازينه).
(آيه 7)
«در يك زندگى خشنود كننده خواهد بود» (فهو فى عيشة راضية). و تنها زندگى آخرت است كه سراسر رضايت و خشنودى و آرامش و امنيت و مايه جمعيت خاطر مىباشد، چرا كه زندگى دنيا هر قدر مرفّه و پرنعمت باشد باز از عوامل ناخشنودى خالى نيست.
در حديثى از امام صادق عليه السّلام آمده است كه وقتى از معنى «ميزان» سؤال كردند، در پاسخ فرمود: «ترازوى سنجش همان عدل است».
و در حديثى مىخوانيم: «امير مؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهاى سنجشند».
به اين ترتيب وجود اولياء اللّه يا قوانين عدل الهى مقياسهائى هستند كه انسانها و اعمالشان را بر آنها عرضه مىكنند، و به همان اندازه كه با آنها شباهت دارند و مطابقت دارند وزنشان سنگين است.
و روشن است كه سبك و سنگين بودن «موازين» به معنى سنگين و سبك بودن خود اعمال است.
(آيه 8)
«و اما كسى كه ترازوهايش سبك است» ... (و اما من خفت موازينه).
(آيه 9)
«پناهگاهش هاويه [- دوزخ] است» (فامه هاوية). كه در آن سقوط مىكند.
تعبير به «ام» (مادر) در جمله فوق به خاطر اين است كه مادر پناهگاهى است براى فرزندان كه در مشكلات به او پناه مىبرند، و نزد او مىمانند، و در اينجا اشاره به اين است كه اين گنهكاران سبك عمل محلى براى پناه گرفتن جز دوزخ نمىيابند.
(آيه 10)
«و تو چه مىدانى هاويه چيست»؟! (و ما ادراك ما هية).
(آيه 11)
«آتشى است سوزان» و فوق تصوّر همه انسانها (نار حامية).
«پايان سوره قارعه»
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread585.html
پاسخ : صفحه ی 362 از قرآن کریم شامل آیات 7 تا 8 از سوره ی زلزله و سوره های عادیات و قارعه و تکاثر
سوره تكاثر [102]
اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 8 آيه است.
محتوا و فضيلت سوره:
محتواى اين سوره نخست سرزنش و ملامت افرادى است كه بر اساس يك سرى مطالب موهوم بر يكديگر تفاخر مىكردند، سپس هشدارى نسبت به مسأله معاد و قيامت و آتش دوزخ، و سر انجام هشدارى در زمينه مسأله سؤال و بازپرسى از نعمتها مىدهد.
نام اين سوره از آيه اول آن گرفته شده است.
در فضيلت تلاوت اين سوره
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «كسى كه آن را بخواند خداوند در برابر نعمتهايى كه در دنيا به او داده او را مورد حساب قرار نمىدهد و پاداشى به او مىدهد كه گوئى هزار آيه قرآن را تلاوت كرده».
بديهى است اين همه ثواب از آن كسى است كه آن را بخواند و در برنامه زندگى به كار گيرد و روح و جان خود را هماهنگ با آن بسازد.
شأن نزول:
مفسران معتقدند كه اين سوره در باره قبائلى نازل شد كه بر يكديگر تفاخر مىكردند، و با كثرت نفرات و جمعيت يا اموال و ثروت خود بر ديگران مباهات مىنمودند تا آنجا كه براى بالا بردن آمار نفرات قبيله به گورستان مىرفتند و قبرهاى مردگان هر قبيله را مىشمردند! ولى مسلم است كه اين شأن نزول هرگز مفهوم آيه را محدود نمىكند.
منبع : http://www.qurangloss.ir/thread586.html